•••─━━⊱✦▪️﷽▪️✦⊰━━─•••
🔹هماهنگی بزرگان برای مدهوش کردن ِ خرده پاها🔹
••─━⊱✦▪️✦⊰━─••
♦️همیشه اینطور با خودم حساب میکردم _ و جواب هم داده بود _ که حرمها حتی در شبها و روزهای شلوغ، نزدیکیهای طلوع آفتاب خلوت میشود. اما اربعین، این محاسبهام را هم به ریخت. نزدیک طلوع آفتاب، حرم اینقدر شلوغ بود که مجبور شدم توی صحن جاگیر شوم و زیارتنامهها را از همانجا بخوانم.
هنوز خورشید توفیق پیدا نکرده بود به صحن بتابد که یادم افتاد امروز یکشنبه است و روز زیارتی امیرالمومنین و آن زیارت دلبرش.
از وسط مفاتیح که زیارتهای امیرالمومنین را در قلبش جا داده بود، برگشتم به طرف همان صفحات اول. همینطور که بلندگوی حرم داشت دعای صباح امیرالمومنین را پخش میکرد، من هم شروع کردم به حسرتخوردن به حال و احوال ملائکه:
❤️_ السلام علیک و علی الملائکه المحدقین بک و الحافّین بقبرک... سلام بر شما و بر دو طایفه خوشبخت از فرشتهها؛ هم آنهایی که دور شما را [در آسمانها] گرفتهاند و هم آنهایی که قبر شما را پُر کردهاند. ❤️
همان موقع بود که خورشید از دیوار صحن بالاتر آمد تا ایوان طلا به آن بتابد. وضعیتی درست شده بود کاملاً طلایی. من داشتم اصرار میکردم:
❤️فإنک کریم تحبّ الضیافه و مأمور بالإجاره فافعل ما رغبت الیک فیه و رجوته منک❤️
این وسط انگار یک لحظه از صحن بیرون آمدم و وسط «شارع الرسول» _ آن قاب بیرقیب با آن اسم اصیل _ ایستادم؛ چون زیارتنامه بهترین گزینه را برای راضیکردن علی پیشنهاد داد و محبوبترین حبیب ِ علی را به میدان آورد:
❤️و بحقّ ابن عمّک رسولالله❤️
اما دوباره برگشتم؛ وقتی دعای صباح حرم، عطر پیامبر را وسط صحن پاشید و رسید به قربانصدقههای بینظیر علی برای حبیبش رسولخدا:
❤️صل اللهم علی الدلیل الیک فی اللیل الالیل... رحمت فرست بر راهنمای به سوی تو در «شبترین شبها»...
و الماسک من اسبابک بحبل الشرف الاطول و الناصع الحسب فی ذروه الکاهل الاعبل و الثابت القدم علی زحالیفها فی الزمن الاول❤️
♦️حرم علی و صبحش و صحنش و دعای صباحش و زیارت یکشنبهاش و فرشتههای حرمش و ایوان طلایش دست به دست هم داده بودند زیر سایه رسول خدا. همگی کاملاً مصمّم بودند که آدم را مدهوش کنند...
••─━⊱✦▪️✦⊰━─••
#امام_علی علیه السلام
#میلاد_امام_علی علیه السلام
#حضرت_علی علیه السلام
#روز_پدر
#ماه_رجب
🖊: #محمدصادق_حیدری
سروش splus.ir/msnote
ایتا Eitaa.com/msnote
بله https://ble.im/msnote
تلگرام https://t.me/msnote
هدایت شده از کانال خبری ، تحلیلی گردباد نیوز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام خامنهای(مدظلهالعالی):
[زینب کبری (سلام الله علیها)] جهاد تبیین را، جهاد روایت را راه انداخت؛ نگذاشت و فرصت نداد که روایت دشمن از حادثه غلبه پیدا کند؛ کاری کرد که روایت او بر افکار عمومی غلبه پیدا کند. حالا تا امروز روایت زینب کبری (سلام الله علیها) از حادثهی عاشورا در تاریخ مانده، [امّا] در همان زمان هم تأثیر گذاشت در شام، در کوفه، در مجموعهی سالهای حکومت اموی و منتهی شد به ساقط شدن حکومت اموی. ببینید! این درس است؛ این همان حرفی است که بنده همیشه میگویم: شما روایت کنید حقایق جامعهی خودتان و کشور خودتان و انقلابتان را. شما اگر روایت نکنید، دشمن روایت میکند.
(بیانات در دیدار پرستاران و خانواده شهدای سلامت-۱۴۰۰/۰۹/۲۱)
🔅مسالهی «بذکرک»
یا
توضیحاتی درباره «مناجات شعبانیه» و «معنویت انقلابی»🔅
صفحه اول
🔷 چند وقتی بود که وسطِ «و الهمنی ولهاً بذکرک الی ذکرک» گیر میکردم؛ همان فراز پر از ناز و نیاز ِ مناجات #شعبانیه را میگویم که در ادامه، با عبارت عجیب و شاید بینظیر ِ «و همتی فی روح نجاح اسمائک و محل قدسک» تکمیل شده. البته معلوم بود که «وله» در عربی با «الی» متعدی میشود و ترجمه این فراز را به همچین چیزی تبدیل میکند: «شیدایی و اشتیاق به یاد خودت را به من الهام کن». یعنی تکلیفم با «الی ذکرک» معلوم بود اما سر این گیر کرده بودم که این «بذکرک» اینجا چه کار میکند و چه معنایی دارد؟
••─━⊱✦▪️✦⊰━─••
🔶 کمکم به این نتیجه رسیدم که خیلی از اشتیاقهای ما به یاد خدا و «ذکر الله»، بخاطر این است که دنیا و لذتهایش را از دست میدهیم و دلمان میگیرد و یاد خدا می افتیم و ... یعنی دردِ نرسیدن به این شغل و آن مدرک یا نداشتن این سطح از رفاه و آن درآمد و درد دوری از این دختر و آن پسر یا این کالا و آن خدمات است که ما را به وادی حرف زدن با خدا و یاد او و کمکخواهی از دستگاهش میکشاند. خدا هم گرچه در قرآنش از این وضعیت ما گله کرده که «فاذا رکبوا فی الفلک دعوا الله مخلصین... و اذا نجاهم الی البر اذا هم یشرکون» اما خیلی هم به رویمان نمیآورد و به احترام خداپرستیِ نصفه و نیمهای که داریم، با ما راه میآید.
••─━⊱✦▪️✦⊰━─••
🔷 اما در کلاسهای بالاتر ِ خداپرستی که نباید از این خبرها باشد و فرصتهایی که در رجب و #شعبان و ماه مبارک رمضان قرار دادهاند، نرم افزاری برای عبور از این بچهبازیها و حرفه ای شدن ِ امّت پیامبر اکرم در تهذیب و تکامل و اخلاق و معنویت است. شاید بخاطر همین بوده که این «بذکرک» در وسط این فراز استثنایی گنجانده شده تا بگوید: این اشتیاق به یاد خدا (ولها الی ذکرک) باید مبدأ و علت و موتور محرکهای داشته باشد از جنس یاد خدا (بذکرک) و نه غم از دستدادن دنیا و لذتهایش. یعنی نمیخواهم «نرسیدن به حاجتهای دنیایی» باشد که مرا به در خانه تو بیاورد. بیا و کاری کن که «یاد خودت» باعث بشود که من به ذکر و یادت مشتاق شوم. خیلی سخت شد، اصلا شاید دور و تسلسل به راه افتاد؛ نه؟
••─━⊱✦▪️✦⊰━─••
🔶 نه! یعنی اگر کسی به یاد «ارکانا لتوحیده» بیفتد و «من اراد الله بدأ بکم» را فراموش نکند و «ذکرنا ذکرالله» را بخاطر بیاورد و بداند که تنها راه واقعی برای توحید و ذکرالله، ائمه معصومین هستند، از خیالِ «دور و تسلسل» نجات پیدا میکند و میفهمد که در «اشتیاق به ذکر خدا بوسیله ذکر خدا» آن «ذکر خدا»ی دومی، همان یاد ائمه معصومین است که میتواند جای غمهای دنیا را بگیرد و علت اشتیاق واقعی و نیاز حقیقی به یاد و ذکر خدا شود.
••─━⊱✦▪️✦⊰━─••
🔷 اما راستش را بخواهید هنوز گیر داشتم. یاد ائمه هدی چطور میتوانست علت اشتیاق واقعی و غیردنیایی به ذکر خدا باشد؟ من ِ بدبخت که حتی این راه نجات را هم خراب کرده بودم و توی روضهها هم فقط وقتی خوب گریه میکردم که دلم زیر آوار مشکلات زندگی لِه شده بود. پس دنیازدگی در گریه بر اهل بیت هم.... اینجا بود که فراز دلربای بعدی _ که انگار داشت جمله قبلی را تفسیر میکرد _ به دادم رسید: «و همتی فی رَوح نجاح اسمائک و محل قدسک» همّ و غم و اهتمام و همت من را متمرکز کن در «نسیم پیروزی نامهایت» و بعد «اسمائک» را به «نحن الاسماء الحسنی» که امام صادق گفته بود و «السلام علی اسم الله» که در زیارت علی بن ابیطالب میگوییم، اضافه کردم و گفتم: همّ و غم مرا در پیروزی دستگاه اهلبیت قرار بده.
ادامه👇👇👇
🔅مسالهی «بذکرک»
یا
توضیحاتی درباره «مناجات شعبانیه» و «معنویت انقلابی»🔅
••─━⊱✦ صفحه دوم ✦⊰━─••
🔶 کسی که زندگیش را صرف این پیروزی کند و هم و غمِ غلبه دستگاه حق را داشته باشد، آن وقت خوب میفهمد که دستگاه باطل چه عرض و طولی پیدا کرده و به قول خدا با «مکر اللیل و النهار»ش چگونه حیلهی شبانهروزی میکند و «ظلمات بعضها فوق بعض» ش چه تاریک خانههایی از ضلالت درست کرده و چگونه بارانی از مصیبت و عناد را بر سر انبیا و اوصیا میریزد و آنها را به «زلزلوا زلزالا شدیدا» مبتلا میکند و «متی نصرالله» شان را به آسمان میفرستد. کسی که شغلش را مبارزه و بتشکنی قرار دهد و بتواند در هر عصری آن را به درستی تطبیق بدهد، کسی که گیر دنیا نیفتد و در این درگیری حاضر شود تا «نسیم پیروزی اسماء الهی» بر جهان وزیدن بگیرد؛ آن قدر در فشار و مصیبت و بلا و ابتلا قرار میگیرد که واقعا «بذکرک» سراغ «الی ذکرک» میرود و از شدت استیصال در برابر قدرت منافقین و کفار، عمیقترین رابطهها را با مبدأ قدرت یعنی خدا آغاز میکند و با تمام وجودش، شیدای یاد خدا میشود و از او میخواهد در برابر معرکه همهجانبهی اهل طغیان، نصرت و یاریش را برای اهل ایمان نازل کند.
••─━⊱✦▪️✦⊰━─••
🔷 قبول دارم که کلماتم کم آوردند و لکنت گرفتند. اصلا چرا راه دور برویم؟ برویم سراغ کلمات سرسلسلهی عشّاق #مناجات_شعبانیه ؛ همان کسی که اگر همتش برای دفاع از خداپرستی در قرن بیستم نبود امثال ما از هزار فرسنگی این مناجات عزیز هم رد نمیشدیم. همو که عمیقترین ذکرالله و یاد خدا را در شدیدترین مصائبِ درگیری با کفر و پس از پذیرش قطعنامه قلم زد: «خداوندا، تو میدانی که ما سر سازش با کفر را نداریم. خداوندا، تو میدانی که استکبار و امریکای جهانخوار گلهای باغ رسالت تو را پرپر نمودند. خداوندا، در جهان ظلم و ستم و بیداد، همه تکیه گاه ما تویی، و ما تنهای تنهاییم و غیر از تو کسی را نمیشناسیم و غیر از تو نخواستهایم که کسی را بشناسیم. ما را یاری کن، که تو بهترین یاری کنندگانی.»
••─━⊱✦▪️✦⊰━─••
❤️ تقدیم به ابرمرد تاریخ و بزرگمعلمِ «عرفان حماسه محور» و «اخلاق و تهذیب انقلابی» و «معنویتِ جهادبنیان»، آن برپادارنده شور حسینی امام روح الله الموسوی #الخمینی؛ و تقدیم به شهید یک و بیست دقیقهی همهی شبهای جمعه که با قرار گرفتن در نوک پیکان درگیری با کفر مدرن، قلههای معنویت جهادی و عرفان انقلابی را در نوردید و دل ملت ایران را با خود بُرد و تقدیم به استاد اخلاقِ حاج #قاسم و معلم و مرادش در همه نفسگیریهای این درگیری، سید علی حسینی #خامنهای.
#محمدصادق_حیدری
#مناجات_شعبانیه
#معنویت_انقلابی
@msnote
•••─━━⊱✦▪️﷽▪️✦⊰━━─•••
دوستانی که از قدیم لطف داشتند و نوشتههایم را از دوران گوگلپلاس پیگیری میکنند، میدانند که فعالیتم در شبکههای اجتماعی از موقعی جدّی شد که متنهایی با هشتگ #جمعه_ناک با عکسالعملهای مثبتشان روبرو شد. جمعهناکهایی که عصر جمعه به اشتراک گذاشته میشدند و قرار بود غمناک و دردناک باشند و مخاطب را یاد یک فقدان بزرگ بیاندازند. البته من آدمِ این کار نبودم ولی سوزی که «حاجآقا» از این فقدان به جانمان میانداخت و درسهایش را به مجلس روضهای برای «دوران غیبت» تبدیل میکرد، من را ناچار میکرد به بیرونریختن و نوشتن. گرچه حاجآقا فقط بحث علمی میگفت اما در واقع جگر آدم را میسوزاند ولی نه به نحو معمول که مثلا «آقا جان کجایی» یا «چقدر گناه کردم» بلکه به نحو جدیدی که مضمونش توی عکس بالا آمده...
الغرض؛ متنی که در عکس میبینید، امروز به مناسبت بیست و ششم اسفند یعنی پنجمین سالگرد رحلت مرحوم استاد در روزنامه کیهان چاپ شد و اشاره دارد به همان بحثهای علمی و یا بگویید «مبانیِ جمعهناکها» است که با خواندنش معلوم میشود چقدر از مباحث حاجآقا را حیف کردهام و چه مقدار زیادی از آنها توی متنهایم منعکس نشده است. خوشحال میشوم اگر بخوانید و نظرتان را بگویید...
http://hsnand.ir/lwa2
پ.ن: با مقداری گلایه از برادران کیهانی که کلیشهایترین تیتر ممکن را برای این بحث جدید و بدیع انتخاب کردند :)
🖊: #محمدصادق_حیدری
@msnote
•••─━━⊱✦▪️﷽▪️✦⊰━━─•••
از «شعبانِ» پیامبر
تـــــــــــــــا
«فروردینِ» خمینی
♦️«زمان» پدیدهی مَهیب و مسلّطی است و آدمها هر چقدر هم گردنکش شوند، نمیتوانند از تسلط زمان بر خودشان فرار کنند و محکوم آن نباشند. حالا فکر کنید خالق زمان تصمیم گرفته باشد همچین پدیدهای را گره بزند به نام نامیِ محمّد و با شخص شخیص پیامبر اکرم. شاید برای اینکه نشان بدهد که برترین پیامبرش مثل بقیهی بندههایش نیست و مخلوقی را آفریده که حتی بر زمان هم حکومت دارد. اگر کسی به من بگوید «ماه شعبان یعنی چه»، انتخاب عقل ناقص من، همین جملههای بالایی است.
♦️احتمالاً عظمتِ این نعمت بوده که نبیّاکرم را به یک رفتار خاص در ماه #شعبان سوق میداده: «الذی کان رسولالله یدأب فی صیامه و قیامه فی لیالیه و ایامه» روزهای روزه و شبهای بهپاخاسته که محبوبترین آفریدهی خدا آنها را با حالت ویژهی «بخوعاً لک فی اکرامه و اعظامه» همراه کرده و ما را یاد «لعلّک باخع نفسک» انداخته. نمیدانم تعبیر درستی بکار میبرم یا نه ولی به حکم معنای «بخوع» در قرآن، انگار هدیه خدا به پیامبرش به قدری مهابت داشته که نبیّاکرم «خودش را به کشتن میانداخته» تا بتواند پاسخ این رحمت را بدهد و شکر این هدیهی مخصوص را به جا بیاورد.
♦️شاید از همین حال نبیّ، بشود حکمت ندای آن مُنادی را که به فرمان پیامبر در مدینه فریاد میزد، حدس زد: «ای مردم مدینه! بدانید که شعبان، ماه من است. پس خدا رحمت کند هر کسی را که من را بر [ادای حق] ماه من، یاری کند.» پیامبر که خودش یاریکننده همهی انسانها و جوامع است و به حکم صلوات شعبانیه، «غیاث المضطر المستکین» نام گرفته، چرا باید از بقیه کمک بخواهد؟ چون میخواهد با حالت «بخوع» از این هدیهی خدا تشکر کند. کسی که برای کاری خودش را به کشتن میاندازد، تمام توانمندیهایش را به میدان میآورد و به قدر تمام مقدوراتش و حتی بالاتر از آن دوندگی میکند و خب، چه توانمندی و مقدوری بهتر از «امّت» ش؟ از همه آنها میخواهد به میدان بیایند و شاخههای درخت طوبی را بگیرند تا شکر این نعمت نه با یک زبان و یک نفر، که با میلیونها زبان و نفر رقم بخورد و کثرت امّت بدون اینکه نفی شود، حول محور پیامبر با هم ترکیب شود و یک برآیند واحد از جنس «پرستش و بندگی» را رقم بزند و این بندگی و شکر به جای منحصر شدن در پیامبر، مرکّب از رفتار او و امّتش باشد و تا همیشه تاریخ، عمر و امتداد پیدا کند و دائماً افزونتر شود.
♦️بخاطر همینها، گمان میکنم همه اعمالی که در ماه شعبان وارد شده، از روزه و مناجات و صلوات شعبانیه تا صدقه و استغفار و اذکار، همگی ابزارهایی برای یاری به پیامبر هستند تا او از طریق ما، «بخوع» شعبانیهاش را با ترکیب پیچیدهتر و جزئیات بیشتری به خدایش تقدیم کند. مثلاً همین ذکر «لا اله الا الله و لا نعبد الا ایاه مخلصین له الدین و لو کره المشرکون» که گفتهاند هزار بار در ماه شعبان بخوانید؛ مخصوصا با آن صیغه جمع در «نعبد» و «مخلصین» که توحید را از شکل فردی در میآورد و «پرستش دستهجمعی» و «اخلاص اجتماعی» را فریاد میزند: وقتی «توحید» باعث ایجاد یک «جمع» شود و انسانها به این دلیل جامعه بسازند که نه فقط نیازهای مادّی که نیازهای یکدیگر برای پرستش عمیقتر و پیچیدهترِ خدا را هم برطرف کنند، یک قدرت ایمانی درست شده که اهالی باشگاه قدرت مادّی را به ترس و لرز و کراهت و نفرت میاندازد و «و لو کره المشرکون» را به یک رویّه حتمی تبدیل میکند.
♦️فکر کنم کمی سخت شد. خب میشود کار را راحتتر کنیم و برویم سراغ جملهی کسی که عمرش را صَرف همین ذکر کرده و ترجمه امروزین آن را در سراسر منطقه پراکنده. منظورم خمینی کبیر است که گفت: «حاشا که خلوص عشق موحدین جز به ظهور کامل نفرت از مشرکین و منافقین میسّر شود.» مردی که زندگیش را به ابزاری برای بخوع پیچیدهتر پیامبر اکرم تبدیل کرد و از طریق ملت ایران، پرستش جمعی خدای متعال را مبنای «جمهوری اسلامی» قرار داد. یعنی در زمانهای که شرک و جاهلیت مدرن میخواست با «تقسیم کار بینالمللی»، امت پیامبر اکرم را به ابزاری برای غلیظتر کردنِ دنیاپرستی خودش تبدیل کند، جمهور ایرانیان را بر محور «قدرت اسلام» و «اقتدار موحدین» در برابر مشرکین و منافقین، جمع کرد و با زبان میلیونها ایرانی، به میلیونها زبان فریاد زد: «لا اله الا الله و لا نعبد الا ایاه مخلصین له الدین و لو کره المشرکون».
ادامه👇