میبیند ... میبیند ...
یا
زندگی به عشق ِ مُردن
ـ فاصلهی بین شما و بین اینکه چیزی را ببینید که چشمتان روشن شود، رسیدن جان به اینجاست
و دستش را روی گلویش گذاشت. و کمی بعد به بالشتی که پشت سرش بود تکیه داد.
«معلّی» در کنارم بود. چشمک زد که: بپرس!
ـ یا بن رسول الله! وقتی جان به اینجا برسد، چه چیزی را میبیند؟
حدوداً ده بار این سوال را تکرار کردم و #جعفر_بن_محمد در جواب همهی آنها فقط میگفت: «می بیند». بیشتر از این چیزی نمیگفت و دوباره تکیه میداد.
ـ حتما میخواهی بدانی؟
ـ بله یابن رسول الله! دین من همان دین توست. دوباره کی شما را ببینم و بپرسم؟
و بغضم ترکید.
انگار که دلش به حالم سوخته باشد، گفت: بخدا قسم که آن دو را میبیند. هیچ مومنی نمیمیرد مگر اینکه آن دو را، رسول خدا و امیرالمومنین را میبیند.
ـ آیا با او صحبت میکنند؟
ـ بله! هر دو با هم نزد مومن میآیند؛ پیامبر در کنار سر او مینشیند و علی در کنار پای او.
رسول الله آن قدر به مومن نزدیک میشود که انگار خودش را بر روی او انداخته است و میگوید:ای ولی خدا؛ بشارت! من رسول خدا هستم؛ همان کسی برای تو از تمامی دنیا بهتر است!
سپس پیامبر بر میخیزد و امیرالمومنین آن قدر به او نزدیک میشود که انگار خودش را بر روی او انداخته است و میگوید:ای ولی خدا؛ بشارت! من همان علی هستم که دوستش داشتی؛ و به دادت خواهم رسید!
و همهی اینهایی که گفتم، در قرآن است!
ـ فدایت شوم؛ قرآن کجا و این حرفها کجا؟!
ـ سوره یونس؛ همان جا که فرموده: الَّذِينَ آمَنُوا وَ كانُوا يَتَّقُونَ لَهُمُ الْبُشْرى فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ فِي الْآخِرَةِ لا تَبْدِيلَ لِكَلِماتِ اللَّهِ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ» برای کسانی که ایمان آوردند و تقوا داشتند، بشارتی است در همین دنیا ...
@msnote
محمدصادق
میبیند ... میبیند ... یا زندگی به عشق ِ مُردن ـ فاصلهی بین شما و بین اینکه چیزی را ببینید که
این هم عیدی من به همه اعضای کانال
عیدتون مبارک
@msnote
*جزئیاتی درباره ی یک وفای به عهد*
همسایه ای داشت که طرفدار خلیفه بود و با اموالی که بدست آورده بود، مجلس رقص و آواز به راه انداخته بود و مردم شهر را راهی ِ خانه اش کرده بود. خیلی شکایت کرده بود، اما گوش همسایه بدهکار نبود تا اینکه یک روز و بعد از شنیدن شکایتهای همیشگی گفت: «من مبتلا به گناهم اما تو ـ ای ابابصیر ـ از گناه برکناری. حال مرا به #جعفر_بن_محمد گزارش بده تا شاید خدا مرا هم بوسيله تو نجات بخشد»
حرف همسایه به دلش نشست و ابابصیر وقتی به مدینه رفت و قضیه را برای #اباعبدالله تعریف کرد، سعی کرد دقیقا این جملات حضرت را حفظ کند: «چون به كوفه باز گردى، نزد تو آيد. به او بگو جعفر بن محمد ميگويد: تو آنچه را بدان مشغولی واگذار، من از طرف خدا بهشت را براى تو ضمانت ميكنم.»
هنوز ابوبصیر خستگی راه مدینه تا کوفه را از تنش نتکانده بود که جمعیت زیادی به خانه اش آمدند. آن همسایه را هم بین جمعیت دید که حتماً به امیدی آمده بود. او را نگه داشت تا بقیه بروند. خانه که خلوت شد و ابوبصیر پیغام را به مرد رساند، صدای گریه ی مرد، خلوتیِ خانه را شکست که: واقعاً ابوعبدالله همین جملات را فرمود؟!
بعد از چند روز، کسی ابوبصیر را صدا زد که: «همسایه ات تو را می خواند.» وارد خانه اش شد. مرد را دید که پشت در، لخت و عریان نشسته است و می گوید: «هر چه در منزل داشتم بيرون كردم و اكنون چنانم كه مي بينى!» دقایقی بعد ابوبصیر با چند تکه لباسی که از برادران شیعه اش گرفته بود، درگاه خانه ی همسایه اش را پُر کرده بود.
چند روز بعد، پیک بعدی از قول همسایه نقل میکرد که: «بیمار شدم ابابصیر! به خانه ام قدم رنجه نمی کنی؟» تلاشش را برای معالجه ی مرد کرد اما وقتش رسیده بود. لحظات آخر به هوش آمد و بریده بریده گفت: «ابابصیر! آ...قا..یت..به..قول..ش.و..فا...کر..د» و جان داد.
موسم حج رسید و ابوبصیر دوباره راهی حجاز شد و مثل همیشه خود را در خانه ی ابوعبدالله پیدا کرد. هنوز یک پایش در صحن خانه و یک پایش در راهرو بود که از داخل اتاق، صدای جعفر بن محمد را شنید:
«ای ابا بصیر! به قولی که به همسایه ات داده بودیم، وفا کردیم...»
#فما_اوفی_عهدکم
ـــــــــــــــ
ما که اباعبدالله نداریم، به چه کسی رو بزنیم و چه کسی برایمان نسخه بفرستد؟
#جمعه_ناک
@msnote
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🔰 بیانات رهبر انقلاب درباره مسائل پیش آمده پس از اجرای طرح مدیریت مصرف سوخت
🔻 بسم الله الرحمن الرحیم
و الحمدللّه ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین و لعنة اللّه علی اعدائهم اجمعین
🔹️ قبل از اینکه بحث را شروع بکنیم، من عرض بکنم که در این یکی دو روز خب یک حوادثی به دنبال مصوبهی سران کشور، سران قوا اتفاق افتاد؛ دیروز، دیشب، پریشب، در برخی از شهرهای کشور، و متأسفانه مشکلاتی هم درست شد، تعدادی جان باختند و مراکزی تخریب شد، از این کارها هم شد در این یکی دو روزه.
🔹️ چند نکته را باید توجه داشت؛ اولاً وقتی یک چیزی مصوبهی سران کشور هست، آدم باید با چشم خوشبینی به او نگاه کند، بنده در این قضیه سررشته ندارم یعنی تخصص این کار را ندارم، گفتم هم به آقایان؛ گفتم من چون نظرات کارشناسها هم در این قضیهی بنزین مختلف است، بعضیها آن را لازم و واجب میدانند بعضیها مضر میدانند، بنابراین من هم که صاحبنظر نیستم در این قضایا؛ گفتم من صاحبنظر نیستم لکن اگر سران سه قوه تصمیم بگیرند من حمایت میکنم. من این را گفتم، حمایت هم میکنم. سران قوایند، نشستند با پشتوانهی کارشناسی یک تصمیمی برای کشور گرفتند، باید عمل بشود به آن تصمیم؛ این یک نکته.
🔹️ نکتهی دوم اینکه خب بله، یقیناً بعضی از مردم از این تصمیم یا نگران میشوند یا ناراحت میشوند یا به ضررشان است یا خیال میکنند به ضررشان است به هر تقدیر ناراضی میشوند، لکن آتش زدن به فلان بانک این کار مردم نیست، این کار اشرار است؛ کار اشرار است، این را باید توجه داشت. در یک چنین حوادثی معمولاً اشرار، کینهورزان، انسانهای ناباب وارد میدان میشوند، گاهی بعضی از جوانها هم از روی هیجان با اینها همراهی میکنند و اینجور مفاسد را به بار میآوردند.
🔹️ این مفاسد هیچ مشکلی را درست نمیکند جز اینکه علاوهی بر هر مشکلی که هست، ناامنی را هم اضافه میکند. ناامنی بزرگترین مصیبت برای هر کشوری است، برای هر جامعهای است، اینها قصدشان این است. شما ملاحظه کنید در این دو روز تقریباً یعنی دو شب و یک روزی که از این قضایا گذشته همهی مراکز شرارت دنیا علیه ما این کارها را تشویق کردند، از خانوادهی منحوس خبیث خاندان پهلوی تا مجموعهی خبیث و جنایتکار منافقین، اینها دارند مرتباً در فضای مجازی و در جاهای دیگر دارند تشویق میکنند ترغیب میکنند که این شرارتها انجام بگیرد. من عرضم این است هیچ کس به این اشرار کمک نکند، هیچ انسان عاقل و شایستهای که به کشور خودش علاقه مند است، به زندگی راحت خودش علاقه مند است، به اینها نباید کمک بکند؛ اینها اشرارند، این کارها کار مردم معمولی نیست.
🔹️ مسئولین هم البته دقّت کنند، مواظبت کنند، هرچه ممکن است از مشکلات این کار کم کنند.
🔹️ حالا من دیروز دیدم در تلویزیون که بعضی از مسئولین محترم آمدند گفتند که ما مراقبیم که این افزایش قیمت موجب افزایش قیمت اجناس و کالاها نشود؛ خب بله این مهم است، چون الان گرانی هست، بنا باشد باز اضافه بشود گرانی خب این برای مردم خیلی مشکلات درست میکند، باید مراقبت کنند.
🔺️ این مراقبتها را اینها بکنند، مسئولین حفظ امنیت کشور هم به وظایفشان عمل کنند، مردم عزیز ما هم که خوشبختانه در قضایای گوناگون این کشور بصیرت خودشان را، آگاهی خودشان را نشان دادند بدانند که این حوادث تلخ از ناحیهی کیست و چگونه است، این آتش زدن و خراب کردن و ویران کردن و دعوا کردن و ناامنی ایجاد کردن مال چه کسی است، این را بفهمند توجه کنند که میفهمند هم مردم ملتفتند، و از اینها فاصله بگیرند. این آن توصیهی ما است، مسئولین کشور هم به وظایفشان به طور جدی عمل کنند. ۹۸/۸/۲۶
💻 @Khamenei_ir
لنگهی سمت چپی ِ آن در
وقتی اوضاع ِ همیشه خرابت به جاهای ناجور میرسد، خودت را میبینی که از «کوچهی ارک» و «خیابان ارم» سر درآوردهای یا داری «پل آهنچی» را سلانه سلانه طی میکنی. فرقی نمیکند که از «صحن صاحبالزمان» وارد شوی یا اذن دخول را در کنار «مسجد اعظم» بخوانی یا حتی مسیر «صحن عتیق» را انتخاب کنی؛ مهم این است که همهی این راهها به ضریح ختم میشود. همانجایی که عقل ناقصم میگوید مَحرمی برای محرومیتهاست. آدم اگر کمبودهایش را به کسی بگوید، یا بیآبرو میشود یا خجالت میکشد یا نگران است که شاید یک روزی سرّش فاش شود و تازه آخرش هم فقط درددل کرده و معلوم نیست چیزی نصیبش شده باشد. اما تو میروی و به آن شبکههای مهربان میچسبی و همهی نداشتههایت را فریاد میزنی و برای هزارمین بار میگویی که من تمام شدهام...
بعد بدون آن که تحقیرت کنند یا بخاطر فرصتهای از دسترفته سرزنش شوی یا بیوفاییها و دروغهایت را به رویت بیاورند، باز هم دستهای خالیات را پُر میکنند و روی همهی زخمهایی که به قلب و روح و فکرت زدی، مرهم میگذارند. مخصوصاً اگر زیارت پدر را پیش دختر بخوانی ـ مگر چه فرقی هست بین مزار پدر و مضجع دختر؟! ـ و در حین صحبت کردن با موسیبنجعفر، به ضریح فاطمهاش اشاره کنی: عائذاً بقبرک لائذاً بضریحک ...
... اینقدر حالت خوب میشود که دیگر بلند میشوی و همینطور که داری اشکهایت را پاک میکنی، لبخند میزنی و کیف میکنی از زندگی در شهری که حرم دارد. وای که اگر بدانی این چهار کلمه یعنی چه: «شهری که حرم دارد» سرخوش و سرحال به کفشدار سلام میکنی و داری کفشت را تحویل میگیری که یادت میافتد یکی از سختترین کارها و پیچیدهترین ظرایف ِ دینداری، حفظ «حالت تقصیر» است و اینکه همیشه به دستگاه خدا بدهکاری و چقدر کم گذاشتهای.
انگار طراح ِ در خروجی هم همین را بلد بوده. کدام در را میگویم؟ همان در بزرگ چوبی و دو لنگهای که به طرف پارکینگ شرقی باز میشود و شبستان امام را به خیابان ارم متصل میکند. همین که میآیی در را ببوسی و از حرم خارج شوی، نوشتهای را که روی لنگهی سمت چپی ِ آن در حک شده، میخوانی:
*عجب راهی است راه عشق کآنجا / کسی سر بَر کند، کش سر نباشد*
بعد دستی به گردنت میکشی که هر روز کلفتتر شده بدون آن که به تیزی ِ تیغ عادت کرده باشد و سری که دیگر روی گردنت سنگینی نمیکند... و به کریمه میگویی: تا کی میخواهید اینقدر به ما لطف کنید و به فکرمان باشید؛ بدون اینکه ما ـ حداقل ـ به اندازهی راه ِ مدینه تا قم، برایتان زجر کشیده باشیم؟
از خط خطیهای همسایهی پانزده سالهتان
که *هیچ وقت* از حرم شما دست خالی برنگشته است ...
پینوشت: به مناسبت همین 17 روز طلایی که بانوی موسوی ِ مدینه، ید بیضایش را در قم از گریبان بیرون آورده بود. از بیستوسوم ربیعالاول تا دهم ربیعالثانی.
حضرت #معصومه
#قم_عزیزم
@msnote
اتفاقا راوی حدیث هم از بزرگان قم بوده. «عیسی بن عبدالله اشعری قمی» را میگویم که از حضرت صادق روایت کرده: «سه گروه هستند که دعایشان مستجاب است؛ حاجی خانه خدا، جنگجو در راه خدا و مریض». البته مریض داریم تا مریض. مریضی هست که از شدّت گناه خودش را بدبخت کرده و بعد با مریضی او را نوازش کردهاند تا کمی از گناهانش بریزد. و مریضی هست که بخاطر ایستادگی در برابر معماران گناه و سردمداران عصیان، در راه خدا جنگیده و حالا به بستر افتاده. مثل همین روزهای فاطمهی زهرا یا مثل همین امشبِ فاطمهی معصومه. امشب قاعدتا احوالات #علیا_مخدّره دگرگون شده و بیماریش شدیدتر و دعاهایش مستجابتر. خب گداهای پررو و پرتوقع همچین مواقعی را از دست نمیدهند. مثلا با اجازه سیدالساجدین کمی دست میبرند در دعاهایش و تصرفی میکنند در ضمیرهای ابوحمزه و همینطور که خودشان را به ضریح کریمهی اهلبیت متصل کردهاند، فاطمه زهرا یا فاطمه معصومه را ـ فرقی نمیکند ـ صدا میزنند و میگویند: «بحبل مَن أتّصل أن انتِ قطعتِ حبلکِ عنّی؟»
#علیا_مخدّره
#قم_عزیزم
@msnote
سردار بزرگ و پرافتخار اسلام آسمانی شد
👈 انتقام سختی در انتظار جنایتکاران است
در پی شهادت سردار پرافتخار اسلام حاج قاسم سلیمانی و شهدای همراه او بویژه مجاهد بزرگ اسلام جناب آقای ابومهدی المهندس رهبر انقلاب پیامی صادر کردند.
پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله خامنهای KHAMENEI.IR متن پیام را به شرح زیر میکند:
بسم الله الرحمن الرحیم
ملت عزیز ایران!
سردار بزرگ و پرافتخار اسلام آسمانی شد. دیشب ارواح طیبهی شهیدان، روح مطهر قاسم سلیمانی را در آغوش گرفتند. سالها مجاهدت مخلصانه و شجاعانه در میدانهای مبارزه با شیاطین و اشرار عالم، و سالها آرزوی شهادت در راه خدا، سرانجام سلیمانی عزیز را به این مقام والا رسانید و خون پاک او به دست شقیترین آحاد بشر بر زمین ریخت. این شهادت بزرگ را به پیشگاه حضرت بقیةاللهارواحناهفداه و به روح مطهر خود او تبریک و به ملت ایران تسلیت عرض میکنم. او نمونهی برجستهای از تربیتشدگان اسلام و مکتب امام خمینی بود، او همهی عمر خود را به جهاد در راه خدا گذرانید. شهادت پاداش تلاش بیوقفهی او در همهی این سالیان بود، با رفتن او به حول و قوهی الهی کار او و راه او متوقف و بسته نخواهد شد، ولی انتقام سختی در انتظار جنایتکارانی است که دست پلید خود را به خون او و دیگر شهدای حادثهی دیشب آلودند. شهید سلیمانی چهرهی بینالمللی مقاومت است و همهی دلبستگان مقاومت خونخواه اویند. همهی دوستان - و نیز همهی دشمنان - بدانند خط جهاد مقاومت با انگیزهی مضاعف ادامه خواهد یافت و پیروزی قطعی در انتظار مجاهدان این راه مبارک است، فقدان سردار فداکار و عزیز ما تلخ است ولی ادامه مبارزه و دست یافتن به پیروزی نهایی کام قاتلان و جنایتکاران را تلختر خواهد کرد.
ملت ایران یاد و نام شهید عالیمقام سردار سپهبد قاسم سلیمانی و شهدای همراه او بویژه مجاهد بزرگ اسلام جناب آقای ابومهدی المهندس را بزرگ خواهد داشت و اینجانب سه روز عزای عمومی در کشور اعلام میکنم و به همسر گرامی و فرزندان عزیز و دیگر بستگان ایشان تبریک و تسلیت میگویم.
سیدعلی خامنهای
۱۳دیماه ۱۳۹۸
💻 @Khamenei_ir
🔅دعوت به تمرین دستهجمعیِ انتقام؛ در چالش با کارشناسی مادیِ مخالف انتقام🔅
🔹نه فقط چهرهی مردمی که در تشییع پیکر حاج قاسم شرکت کردند که حتی حالتِ عابرانی که اخبار سیما با آنها مصاحبه کرد، یک تصویر واضح و واحد را نشان میداد: ترکیبی از حزن همگانی و خشم دستهجمعی در یک ملت. چنین ترکیبی معمولاً وقتی ساخته میشود که شخصیت و هویتِ یک جامعه ضربه خورده باشد. جامعهای که با انقلاب اسلامی، تغییر هویت داده و نفرت از اجنبی/ظالم/مستکبر/کافر و مبارزه با آن، به بخشی اساسی در وجدان عمومیش تبدیل شده.
🔹اگر خمینی کبیر با ساقطکردن شاه، نوکر امریکا را از ایران بیرون کرد و عملاً «دو گانه شرق و غرب مادی» را به «#دوگانه_اسلام_استکبار» (ر.ک بیانیه گام دوم) تغییر داد، این بدان معناست که نظام اسلامی، مهمترین ملاک مشروعیت و هویت خود و جامعه را به ایجاد امنیتِ «سیاسی، فرهنگی، اقتصادی» برای کلمه توحید در مقابل حملاتِ «بتپرستی و جاهلیت مدرن» (دینِ دنیاپرستی) تعریف کرده؛ پس به حکم فطرت، وجدان مستضعفین عالم به سوی انقلاب معطوف شده و مرزهای جمهوری اسلامی عملاً تا قلوب ستمکشیدهی آنها تسری یافته. لذا رهبری برای حفظ و تداوم میراث امام، بخش بزرگی از قدرت امریکا در منطقه را نیز از خاورمیانه بیرون کرد و به تعبیر مکرر امریکاییها، ایران یک «نظام انقلابی» باقی ماند و به یک «بازیگر مسئولیتپذیر در دهکده جهانی» تبدیل نشد.
🔹روشن است که مهندس تداومِ این دوگانه اسلام_استکبار در مقیاس منطقه و در عرصه سیاسی و نظامی و امنیتی و بزرگترین چهرهی کف میدانِ این درگیری، کسی نبود جز #حاج_قاسم_سلیمانی که هویت امریکا در خاورمیانه را عملاً لگدکوب کرد و لذا بعد از شهادتش، ترامپ پرچم امریکا و نماد هویت ایالات متحده را توییت کرد. پس ریختهشدن خون حاجقاسم قویترین برهان عملی بر انقلابیماندنِ نظام جمهوری اسلامی و خلوص رهبری و همکارانش در تداوم چهلسالهی هویتی است که بر مبنای درگیری اسلام با کفر و استکبار تعریف شده و البته به همین دلایل، مقیاس ضربه دشمن، در سطح ضربه به هویت انقلاب است.
🔹از این منظر، تصمیم امریکا از مکر پیچیده ای ناشی میشود: بعد از شکستهای مکرر (تسلیمنشدن ایران در برابر شدیدترین تحریمها، تحقیر شدن امریکا پس از رد میانجیگری ژاپن، افتضاحِ بیپاسخگذاشتن اسقاط پهپاد، شکستِ موجسواری بر اعتراضات آبان و...) که در برآیند خود معنایی جز دست برتر ایران در جنگ ارادهها ندارد، بهترین گزینه میشود هدفگرفتنِ همان هویت ملی که حاجقاسم سالها آن را نمایندگی میکرده. اینجاست که به زعم دشمن، نظام تصمیمگیری در ایران، میان دو محذور «پاسخ متناسب با ضربه هویتی و در نتیجه احتمال بالای آغاز جنگ» و «پاسخ نامتناسب با ضربه هویتی و در نتیجه پذیرش برتری امریکا در جنگ ارادهها» گرفتار میشود.
🔹پس #انتقامی که واقعا سخت نباشد، نه تنها هویت انقلابی ملی را دچار سرشکستگی خواهد کرد بلکه دست برتر در تعیین میدان و قواعد درگیری را در اختیار امریکا قرار خواهد داد. در واقع این یک موقعیت درجه یک در جهت «#تمرینِ_دستهجمعیِ_انتقام_گسترده» برای حفظ و ارتقاء هویت انقلاب است؛ چیزی که توانمندی یک جامعه دینی در انجام آن، حرکتش را در جهت «#ظهور_منتقم» با سرعتی تصاعدی بالاخواهد برد.
🔹اما نباید در این میان #بزرگترین_مانع_انتقام را به فراموشی سپرد: #محاسبات_کارشناسی_مادی که هنگام تصمیمگیری به نرخ دلار، میزان صادرات و واردات تکنولوژی و سرمایه، خطراتِ متوجه به زیرساختهای توسعه، بمباران و از بینرفتنِ میلیاردها دلار و دههها تلاش برای سازندگی و وابستگی مردم به سبک زندگی و رفاه غربی اشاره میکنند. یعنی همان چالشی که نقش اصلی را در پذیرش قطعنامه و نوشیدن جام زهر توسط امام راحل داشت و بدلیل عدم تمرکز نخبگان بر یافتن پادزهر، همواره جمهوری اسلامی را در ایجاد امنیتِ «فرهنگی و اقتصادی» برای کلمه توحید، دچار چالش کرده و مانع تسرّی دوگانه اسلام _ استکبار از عرصه سیاسی، به عرصه فرهنگی و اقتصادی شده. اما سرپیچی از این محاسبات و قبول ریسک برای گسترش دایره #انتقام و نیفتادن در دام ترامپ برای واکنش محدود و تصنعی، همان چیزی است که میتواند ما را از این مدار بسته نجات دهد و با شکستن ابهّت توصیههای کارشناسی مادی، فضا را برای نقد و تغییر و جایگزینی آنها فراهم کند.
🔷 خلاصه اینکه: تاریخ، معطل ماست تا موانع پیچیدهی خونخواهی را بشناسیم و #مردِ_انتقامِ_گسترده شویم و آدابدانِ خونخواهیِ همهجانبه؛ که اباجعفر علیهالسلام فرمود: «به خدا قسم [گرچه] قاتلان اباعبدالله کشته شدند [اما] هنوز خونخواهی حسین انجام نشده است» (کاملالزیارات/ص63)
#قاسم_سلیمانی
#انتقام_سخت
@msnote
خلوا عن ابن عمی
دلهای ما که زکام شده و بسیاری از دردها را نمیچشد و خیلی از مصیبتها را حسّ نمیکند. پس چرا وقتی فاطمیه میرسد، همین دلها از دودلی در میآیند و با روضههای #فاطمیه میسوزند و میلرزند و میگدازند؟ من گمان میکنم این تغییر حال در جای دیگری ریشه دارد و به ما بر نمیگردد. مثلا میتواند برگردد به سوز آن فریادی که فاطمه بر سر سقیفهایها زد؛ وقتی داشتند #علی را به زور از خانه بیرون میکشیدند. آنجا بود که ناموس خدا به دنبال شیر خدا به راه افتاد و با ندایش باطن هستی را به تلاطم درآورد:
*خلّوا عن ابن عمّی* پسرعمویم را رها کنید ...
سوز آن فریاد را کسی نتوانسته برایمان توصیف کند اما سلمان از آثارش برایمان تعریف کرده: «هنگام آن فریاد، در کنار #فاطمه بودم. به خدا قسم دیوارهای مسجد رسولالله را دیدم که از جا کنده شد و آن قدر از زمین فاصله گرفت که گرد و خاکش در مشاممان پیچید.»
دل ما کمتر از آن سنگها و گِلها که نیست؛ هست؟!
ـ علیاکبر لطیفیان چه خوب گفته:
خواست تا زود خودش را برساند به علی
سرِ این خواستنِ خود، دو سه باری افتاد
نالهای زد که ستونهای حرم لرزیدند
به روی مسجدیان گرد و غباری افتاد
غیرتِ معجرِ او دستِ علی را وا کرد
همه دیدند #سقیفه به چه خواری افتاد
اما خب؛ بعدش:
وقت برگشت به خانه، همهجا خونی بود
چشمِ یاری به قد و قامتِ یاری افتاد
@msnote
هدایت شده از حسینیه اندیشه و جبهه مقاومت
13981104-Shab01-Fatemieh2-02Sokhanrani_Heydari_0.mp3
30.09M
🎙صوت
☑️ سخنرانی #شب_اول روضه فاطمیه؛ توسط: حجت الاسلام و المسلمین محمد صادق حیدری تهرانی
▪️با موضوع: «بررسی عوامل فراموشی #ایام_الله در گذر تاریخ»
🗓جمعه، 4 بهمن ماه 1398
@hoseiniyehandisheh