🕊 همای رحمت 🕊
📍قسمت 8⃣
📜 #داستان
📌|لینک قسمت هفتم: https://eitaa.com/mtsadoghi2/3606
نمیدانم چقدر بود که رو به روی مسجد نشسته بودم که دیدم همان پسره پشت یک وانت سوار شده و داره داد میزنه
🔸: یوسف حرکت کن حرکت کن دیر شد🗣
تعجب کرده بودم چقدر امروز این پسره رو میبینم⁉️ اصلا معلومه چیکار میکنه🤔
شانهای بالا انداختم و به خودم گفتم: به منچه هر کاری میکنه دلش خوشه و زندگیش روبه راه
آهی کشیدم و بلند شدم و به سمت خانه حرکت کردم. تا در را باز کردم، مادرم دوید به طرفم و گفت:
حمید کجا بودی❓ دلم هزار راه رفت. میدونی چقدر به گوشیت زنگ زدم❓😨
-ببخشید مامان، رفتم یه کم هوا بخورم. خسته شده بودم از بس تو خونه موندم. تازه الان هنوز سر شبه مگه چقدر بیرون بودم🙄
مادر: آخه دیدم یهو نیستی هر چی زنگ زدم به گوشیت جواب ندادی، گفتم نکنه اتفاقی برات افتاده. چیزی شده. دلشوره گرفتم😨
هنوز دلم گرفته بود، سرم را پایین انداختم و رفتم تو اتاق و دیگر با مادرم بحث نکردم. دراز کشیده بودم که مادرم وارد اتاق شد و دستش را روی پیشانیم گذاشت و گفت:
حمیدم خوبی⁉️
-آره مامان خوبم🙂
مادر: پس چرا اخمهات تو هم رفته؟ چیزی شده⁉️
اصلا نمیشد چیزی را از مادرم پنهان کرد، کافی بود که یه کم حالت خوب نباشه سریع از قیافه آدم تشخیص میداد.😍
-نه چیزی نشده خوبم. خیالت راحت. 🙂
صورتش را بوسیدم. با تردید از کنارم بلند شد و رفت. چقدر چشمانش گود رفته بود😔 شماره عینکش بالا رفته و به سختی میتوانست پای چرخ خیاطی بنشیند. باید کاری میکردم. از فردا میروم دنبال کار باید از این به بعد من مرد خانه بشوم.😎 دانشگاهم که فعلا مجازی شده و وقتم اساسی آزاده.😌
فردای آن روز ماسک زدم و دستکش پوشیدم و از خانه زدم بیرون؛ باید دنبال کار میگشتم و من باید از این بعد مراقب خانوادهام باشم. 🚶♂️چند جایی سر زدم اما هنوز اوضاع به سبب کورنا خوب نبود و نمیشد کاری را پیدا کرد. بشدت تشنه شده بودم و دلم میخواست چیزی بخورم.😩
#اسلام
#ایران
#کرونا
#رمضان
Negahynov
#ادامه دارد...
📮#معاونت_تبلیغ
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
اَللّهُــــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــــکَ الفَـــــرَج
╭┅─────────┅╮
🌺 @mtsadoghi2
╰┅─────────┅╯
💠 #معرفی_کتاب
📚 #اسارت یا #شهادت و ناگفته هایی از سفر بی بازگشت #احمد_متوسلیان
در کتاب های
📕 #راز_احمد و 📘#سی_و_هفت_سال "
✍به قلم توانای حمید داودآبادی
📮#معاونت_تبلیغ
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
اَللّهُــــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــــکَ الفَـــــرَج
╭┅─────────┅╮
🌺 @mtsadoghi2
╰┅─────────┅╯
🎙| #کتاب_صوتی
📚"مسئله #حجاب
📻| در 7⃣قسمت
✍ استاد شهید #مطهری ره
audio_ketab
👇👇👇
👇👇
👇
📮#معاونت_تبلیغ
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
اَللّهُــــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــــکَ الفَـــــرَج
╭┅─────────┅╮
🌺 @mtsadoghi2
╰┅─────────┅╯
Part05_مساله حجاب.mp3
10.46M
🎙| #کتاب_صوتی
📚#مسئله_حجاب
📻| قسمت5⃣
📮 #معاونت_تبلیغ
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
اَللّهُــــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــــکَ الفَـــــرَج
╭┅─────────┅╮
🌺 @mtsadoghi2
╰┅─────────┅╯
💠 #انس_با_قرآن_کریم
📆 روزی یک صفحه
📜 #صفحه7⃣9⃣
📮#معاونت_تهذیب
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
اَللّهُــــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــــکَ الفَـــــرَج
╭┅─────────┅╮
🌺 @mtsadoghi2
╰┅─────────┅╯
💠 #تفسیر
📜 #صفحه7⃣9⃣ قرآن کریم
🌸آیات ۱۱۴ و۱۱۶
📮#معاونت_تهذیب
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
اَللّهُــــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــــکَ الفَـــــرَج
╭┅─────────┅╮
🌺 @mtsadoghi2
╰┅─────────┅╯
همسر شهید مهدی نوروزی....mp3
1.43M
🏴 #هیئت (هر صبح)
▪️🌹|حضرت #علی_اصغر علیه السلام
▪️🎙|حاجمیثم #مطیعی
📮 #معاونت_تهذیب
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
اَللّهُــــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــــکَ الفَـــــرَج
╭┅─────────┅╮
🌺 @mtsadoghi2
╰┅─────────┅╯
@dars_akhlaq .mp3
2.8M
📺| #درس_اخلاق
🎙| آیت الله #ناصری حفظه الله
📜آثار خوش اخلاقی...
📮#معاونت_تهذیب
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
اَللّهُــــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــــکَ الفَـــــرَج
╭┅─────────┅╮
🌺 @mtsadoghi2
╰┅─────────┅╯
✅ #یادآوری
💠نماز یکشنبه های ماه ذیقعده را فراموش نکنیم
📮#معاونت_تبلیغ
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
اَللّهُــــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــــکَ الفَـــــرَج
╭┅─────────┅╮
🌺 @mtsadoghi2
╰┅─────────┅╯
محبوب امام صادق علیه السلام .mp3
931.9K
💠 منبر #کوتاه
📜 شیعیانی که محبوب امام صادق علیه السلام هستند.....
💐🎙|استاد #رفیعی
📮#معاونت_تبلیغ
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
اَللّهُــــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــــکَ الفَـــــرَج
╭┅─────────┅╮
🌺 @mtsadoghi2
╰┅─────────┅╯
🍀🌷🌺🌸🌼🌸🌺🌷🍀
📜🖋| #فیش_منبر
📌📍|موضوع: انس با قرآن
#انس_با_قرآن
#قرآن
📮#معاونت_تبلیغ
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
اَللّهُــــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــــکَ الفَـــــرَج
╭┅─────────┅╮
🌺 @mtsadoghi2
╰┅─────────┅╯
🕊 همای رحمت 🕊
🎬قسمت 9⃣
📍#داستان
📌|لینک قسمت هشتم: https://eitaa.com/mtsadoghi2/3679
لبهایم خشک شده بود. چقدر امروز هوا گرم شده این مدت مدام باران باریده بود و هوا خیلی خوب بود، 😕
همین امروز که من از خانه بیرون آمدم، انقدر گرم شده است. خدا هم با من لج کرده و دارد من را آزار میدهد.
در همین افکار بودم و سرم را بالا گرفتم و گفتم:
آ خدا 🙄 دستت درد نکنه تو که از اول هم با ما لج بودی چیز جدیدی نیست اینم روش. انقدر هواتو گرم کن که بشه انگاری جهنم ما که دیگه پوستمون کُلُفت شده، آب دیده شدیم.😏
به سمت خانه حرکت کردم.
در مسیر دوباره همان پسره را دیدم که با عجله رد شد و رفت❗️ تعجب کردم جریان چیه این پسره مشکوک میزنه معلومه چیکار میکنه⁉️ اصلا این مدت اینو تو این محله ندیده بودم.
خواستم دنبالش بروم و ببینم چکار میکند.
پیش خودم گفتم: که چی؟ از بیکاری فضول محله شدی⁉️
برو خونه یه لیوان آب بخور تا خفه نشدی
مادرم داشت قرآن میخواند و سمیرا مشغول آماده کردن ناهار برای من بود. لباسهایم را عوض کردم و به آشپزخانه رفتم.
سمیرا: کجا بودی از صبح؟ مگه کلاس مجازی نداشتی⁉️
با بیحوصلگی گفتم: بیرون کار داشتم. کلاس هم نداشتم. امری بود⁉️
سمیرا: چته با کی دعوات شده نرسیده با من اینجوری حرف میزنی؟😤
بی محل از کنارش رد شدم و از یخچال یک بطری آب برداشتم و سر کشیدم
سمیرا: حمید❗️ با لیوان آب بخور بطری رو دهنی کردی
-دلم نمیخواد، تو از ین بطری آب نخور
سمیرا که دید اعصاب ندارم از آشپزخانه خارج شد و رفت توی اتاق کنار مادرم مشغول دفتر و کتابش شد. او هم دانشجو بود و کلاسهای دانشگاه را مجازی میگذراند.
به اتاق رفتم و یک بالشت گذاشتم و خوابیدم.
مادر: حمید❗️ مامان چیزی شده؟ از دیروز انگار حالت عوض شده اخمهات تو هم رفته و خیلی حرف نمیزنی از صبح رفتی بیرون و حالا هم ناهار نخورده خوابیدی😔
#اسلام
#کرونا
#رمضان
#روزه
Negahynov
#ادامه دارد...
📮#معاونت_تبلیغ
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈
اَللّهُــــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــــکَ الفَـــــرَج
╭┅─────────┅╮
🌺 @mtsadoghi2
╰┅─────────┅╯