eitaa logo
𝑨 𝒔𝒆𝒂 𝒐𝒇 𝒃𝒍𝒐𝒐𝒅 │دریایی از خون
1.1هزار دنبال‌کننده
954 عکس
433 ویدیو
2 فایل
༒•𝐖𝐞𝐥𝐜𝐨𝐦𝐞 𝐭𝐨 𝐭𝐡𝐞 𝐬𝐞𝐚 𝐨𝐟 𝐛𝐥🩸🩸𝐝•༒ این مکان تخته ی شطرنج مهره های سیاه و سفید بریتانیاست ! ناشناس هیوا : https://harfeto.timefriend.net/16985136849838 ناشناس نیل :https://daigo.ir/secret/912575040 #تابع_قوانین_ایتا
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از کافه مونولوگ
در عمارت مجلل و مخوفم نشسته ام مجلل از جهت اینکه از سنگ های گرانیت و فرش های گرانبها و لوکس ترین وسایل موجود ساخته شده یک عمارت به سبک معماری امپراطوری روم باستان و مخوف و ترسناک از این جهت که در زیرزمین عمارتم دشمنامو و مخصوصا خائنین رو به طرز فجیعی شکنجه میکنم و به قتل میرسونم از خون لذت میبرم من بزرگ شده با خون و وحشت و ترس هستم اسمم رو که میشنون به تن همه لرزه میفته رئیس بزرگ اسمی که هیبتش از دیوار هادریان هم برای همه سنگینتره و کسی توان فروپاشیشو نداره در عمارت جشن کوچکی گرفته ایم و مهمانانی که پذیرایی میشوند و شاد و خوشحال و من که کنار دیگر اعضای باندهای مافیایی نشسته ام و مشغول اداره و گرم کردن مجلس هستم تمامی کله گنده های مافیا اومدن از یاکوزاهای ژاپن و کارتل های موادمخدر مکزیکی از شورشیان فارک کلمبیا و گانگسترهای سیسیل از مافیای قاچاق عاج فیل و الماس آفریقا تا آدمکش های مخوف فرقه آساسین اسپانیا از دلال های اسلحه آمریکایی گرفته تا دزدان دریایی اقیانوسیه از هر گماشی در عمارت رئیس بزرگ جمع هستن ساعت ۲ نصف شب مهمونی تموم میشه و بعد خارج شدن مهمونا به سمت زبرزمین خوفناک عمارت میرم باید به چند نفر گوشمالی حسابی بدهم افرادم پشت سرم میان و چراغ رو روشن میکنن میرسیم به نفر اول عضو و زیر دست من که حسابدار شرکت های صوری من بود و پول هایم را بالا کشیده بود به افرادم میگویم چشمهایش را باز کنند بیچاره از ترس دارد میلرزد سر و صورتش خونی هس دهانش بسته است با چشمانش التماس میکند که او را ببخشم در حالی که همه قانون رئیس رو میدونن که رئیس هرچیو میبخشه غیر خیانت بهشون دستور میدم که بیارنش بالا و کنار استخر پشتی استخر پشتی عمارت پر از کروکودیل و تمساح هس که گرسنه ان میخواهد داد بکشد اما دهانش بسته است بهش میگم که تاوان خیانت و خوردن پول رییس اینه به افرادم میگم دستشو باز کنن و دهنشم باز کنن و پرتش کنن داخل استخر بیچاره چه فریادی میزند و حیوانات گرسنه ای که در لحظه ای تکه و‌پاره اش میکنند و خونش رنگ استخر را تغییر میدهد دو‌نفر دیگه مانده است یکی دست راست خودم و معاونم او را با میله داغ شکنجه کرده ان و جای جای بدنش را سوزانده ان با او چه کنم؟. دستور میدهم زنده زنده در یک گالن پر از اسید اورابیندازن نفرسوم و آخری میماند فرزندخوانده خودم که بهم خیانت کرده بود و میخواست تاج سلطنت رو به دست بیاره با کشتن رئیس بزرگ کنارش مینشینم به چشمهایش زل میزنم افرادم او را سر پا نگه داشته ان محکم بغلش میکنم و گریه هر چی باشد عمری فرزندم بود اما خط قرمز رییس برای همه خط قرمزه حتی برای زن خودم که تاوان خیانت به منو در غرق شدن در دریای کارائیب داد با دست و‌پای بسته به قفس گرگها میبرندش دستور میدم که با چشمای بسته بندازنش داخل قفس و گرگهایم که در کسری با او را تکه و‌پاره میکنند اشک هایم جاری میشود دلم میسوزد اما چه کنم که رئیس تا وقتی رئیس هس که اقتدار و اصولش حفظ شود ضجه ها و زجر هایش حالم را بد میکند اما تا آخرین لحظه می ایستم ونگاهش میکنم به کسی که خیانت کرده حتی اگه فرزند خودم باشه به عمارتم برمیگردم و مثل مرگ همسرم تا صبح گریه میکنم و این است داستان رئیس بزرگ. مونولوگ تقدیمی به کانال دریای خون @my_mafia