11_-_what_it_is_block_boy_-_doechii_kodak_black_320.mp3
9.08M
𝙒𝙝𝙖𝙩 𝙞𝙩 𝙞𝙨 𝙝𝙤𝙚?
𝙒𝙝𝙖𝙩'𝙨 𝙪𝙥?
𝙀𝙫𝙚𝙧𝙮 𝙜𝙤𝙤𝙙 𝙜𝙞𝙧𝙡 𝙣𝙚𝙚𝙙𝙨 𝙖 𝙡𝙞𝙩𝙩𝙡𝙚 𝙩𝙝𝙪𝙜
𝙀𝙫𝙚𝙧𝙮 𝙗𝙡𝙤𝙘𝙠 𝙗𝙤𝙮 𝙣𝙚𝙚𝙙𝙨 𝙖 𝙡𝙞𝙩𝙩𝙡𝙚 𝙡𝙤𝙫𝙚
𝙄𝙛 𝙝𝙚 𝙥𝙪𝙩 𝙞𝙩 𝙙𝙤𝙬𝙣, 𝙄𝙢𝙢𝙖 𝙥𝙞𝙘𝙠 𝙞𝙩 𝙪𝙥, 𝙪𝙥, 𝙪𝙥
𝙒𝙝𝙖𝙩 𝙞𝙩 𝙞𝙨 𝙝𝙤𝙚?
𝙒𝙝𝙖𝙩'𝙨 𝙪𝙥?
𝙀𝙫𝙚𝙧𝙮 𝙜𝙤𝙤𝙙 𝙜𝙞𝙧𝙡 𝙣𝙚𝙚𝙙𝙨 𝙖 𝙡𝙞𝙩𝙩𝙡𝙚 𝙩𝙝𝙪𝙜
𝙀𝙫𝙚𝙧𝙮 𝙗𝙡𝙤𝙘𝙠 𝙗𝙤𝙮 𝙣𝙚𝙚𝙙𝙨 𝙖 𝙡𝙞𝙩𝙩𝙡𝙚 𝙡𝙤𝙫𝙚
𝙄𝙛 𝙝𝙚 𝙥𝙪𝙩 𝙞𝙩 𝙙𝙤𝙬𝙣, 𝙄𝙢𝙢𝙖 𝙥𝙞𝙘𝙠 𝙞𝙩 𝙪𝙥, 𝙪𝙥, 𝙪𝙥
02:02
#Music
𝑨 𝒔𝒆𝒂 𝒐𝒇 𝒃𝒍𝒐𝒐𝒅
هدایت شده از قهوهخانهٔخیابانِاستکهلم
باران بر زمین ِخشک شهر بوسه میزد .
مقابل یکدیگر ایستاده بودند ،
پسرک دستش را دراز کرد و دست دخترک را گرفت و چرخاندش .
دخترک چرخی زد ، بلند خندید
پسرک لبخند زد .
باران با سرعت بیشتری بارید .
پسر ،دختر را بلند کرد و چرخاند و سپس آرام بر زمین گذاشت .
با هر حرکت ،با هر لبخند ،با هر خنده
تشنهتر میشد برای داشتن او !
دستش را بالای سر دخترک گرداند و و او نیز چرخی زد .
ناگه پای دختر گیر کرد و در شُرُف سقوط ،در آغوش پسرک آرام گرفت .
او خندید ، دیگری لبخند زد .
موهای هردویشان خیس بود !
باران عجیب میبارید
دختر از آغوشش بیرون آمد ،از او فاصله گرفت .
به خیابان رسید .
چرخی زد و دوید ،
ندید ، دوید ، پسرک دید ، فریاد کشید !
دخترک نشنید ، خندید !
و ماشینی با سرعت رسید .
دخترک پسر را نگریست ،خندید ، لاستیک ماشین جیغ کشید ، پسرک فریاد زد !
ماشین برخورد کرد ؛
دخترک افتاد ،پسرک دوید .
در آغوشش کشید ، دخترک دیگر نخندید
پسرک گریست ، باران با شدت بیشتری بارید !
[ 아닐이 쓴 것|ِ آنیلنوشت ]
هدایت شده از "ناخویش"
And I can't stop until the whole world knows my name.
Cause I was only born inside my dreams.
Until you die for me, as long as there is a light, my shadow is over you.
Cause I am the opposite of amnesia.
And you're a cherry blossom.
You're about to bloom.
You look so pretty, but you're gone so soon.
𝐅𝐫𝐞𝐞𝐝𝐨𝐦 𝐢𝐬 𝐞𝐯𝐞𝐫𝐲𝐭𝐡𝐢𝐧𝐠!
#Video
-𝑨 𝒔𝒆𝒂 𝒐𝒇 𝒃𝒍𝒐𝒐𝒅-
هدایت شده از دژم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هدایت شده از 𝑨 𝒔𝒆𝒂 𝒐𝒇 𝒃𝒍𝒐𝒐𝒅 │دریایی از خون
Мир сошёл сума.mp3
3.75M
Мир сошёл с ума, а ты всё так же хороша
Греешь нежный голос в искалеченных ушах
Моих песен не хватит даже, чтобы описать твой шаг
Я улыбаюсь шрамом и читаю невпопад, что этот
Мир сошёл с ума, что ты всё так же хороша
Что ты греешь свой нежный голос в искалеченных ушах
Что моих песен не хватает, чтобы описать твой шаг
Что я улыбаюсь шрамом и читаю невпопад
00:39
02:09
#Music
-𝑨 𝒔𝒆𝒂 𝒐𝒇 𝒃𝒍𝒐𝒐𝒅-
هدایت شده از کافه مونولوگ
در عمارت مجلل و مخوفم نشسته ام
مجلل از جهت اینکه از سنگ های گرانیت و فرش های گرانبها و لوکس ترین وسایل موجود ساخته شده یک عمارت به سبک معماری امپراطوری روم باستان و مخوف و ترسناک
از این جهت که در زیرزمین عمارتم دشمنامو و
مخصوصا خائنین رو به طرز فجیعی شکنجه میکنم و به قتل میرسونم از خون لذت میبرم
من بزرگ شده با خون و وحشت و ترس هستم
اسمم رو که میشنون به تن همه لرزه میفته
رئیس بزرگ اسمی که هیبتش از
دیوار هادریان هم برای همه سنگینتره
و کسی توان فروپاشیشو نداره
در عمارت جشن کوچکی گرفته ایم
و مهمانانی که پذیرایی میشوند
و شاد و خوشحال و من که کنار دیگر اعضای باندهای مافیایی نشسته ام و مشغول اداره و گرم کردن مجلس هستم تمامی کله گنده های مافیا اومدن از یاکوزاهای ژاپن و کارتل های موادمخدر مکزیکی از شورشیان فارک کلمبیا و گانگسترهای سیسیل از مافیای قاچاق عاج فیل و الماس آفریقا تا آدمکش های مخوف فرقه آساسین اسپانیا از دلال های اسلحه آمریکایی گرفته تا دزدان دریایی اقیانوسیه
از هر گماشی در عمارت رئیس بزرگ جمع هستن
ساعت ۲ نصف شب مهمونی تموم میشه
و بعد خارج شدن مهمونا به سمت زبرزمین خوفناک عمارت میرم باید به چند نفر گوشمالی حسابی بدهم افرادم پشت سرم میان و چراغ رو روشن میکنن میرسیم به نفر اول عضو و زیر دست من که حسابدار شرکت های صوری من بود و پول هایم را بالا کشیده بود
به افرادم میگویم چشمهایش را باز کنند
بیچاره از ترس دارد میلرزد سر و صورتش خونی هس دهانش بسته است با چشمانش
التماس میکند که او را ببخشم در حالی که همه
قانون رئیس رو میدونن که رئیس هرچیو میبخشه غیر خیانت بهشون دستور میدم
که بیارنش بالا و کنار استخر پشتی
استخر پشتی عمارت پر از کروکودیل و تمساح
هس که گرسنه ان میخواهد داد بکشد اما دهانش بسته است بهش میگم که تاوان خیانت و خوردن پول رییس اینه به افرادم میگم دستشو باز کنن و دهنشم باز کنن و پرتش کنن داخل استخر بیچاره چه فریادی میزند و
حیوانات گرسنه ای که در لحظه ای تکه وپاره اش میکنند و خونش رنگ استخر را تغییر میدهد دونفر دیگه مانده است
یکی دست راست خودم و معاونم
او را با میله داغ شکنجه کرده ان و جای جای بدنش را سوزانده ان با او چه کنم؟. دستور میدهم زنده زنده در یک گالن پر از اسید اورابیندازن نفرسوم و آخری میماند
فرزندخوانده خودم که بهم خیانت کرده بود
و میخواست تاج سلطنت رو به دست بیاره
با کشتن رئیس بزرگ کنارش مینشینم
به چشمهایش زل میزنم افرادم او را سر پا نگه داشته ان محکم بغلش میکنم و گریه
هر چی باشد عمری فرزندم بود اما خط قرمز
رییس برای همه خط قرمزه حتی برای زن خودم که تاوان خیانت به منو در غرق شدن در دریای کارائیب داد با دست وپای بسته به قفس گرگها میبرندش دستور میدم که با چشمای بسته بندازنش داخل قفس و گرگهایم که در کسری با او را تکه وپاره میکنند اشک هایم جاری میشود دلم میسوزد اما چه کنم که رئیس تا وقتی رئیس هس که اقتدار و اصولش حفظ شود ضجه ها و زجر هایش حالم را بد میکند
اما تا آخرین لحظه می ایستم ونگاهش میکنم
به کسی که خیانت کرده حتی اگه فرزند خودم باشه به عمارتم برمیگردم و مثل مرگ همسرم
تا صبح گریه میکنم و این است داستان رئیس بزرگ.
#مونولوگ
مونولوگ تقدیمی
به کانال دریای خون
@my_mafia