eitaa logo
𝑴𝒚 𝑳𝒊𝒃𝒓𝒂𝒓𝒚 !💙.
4.5هزار دنبال‌کننده
278 عکس
38 ویدیو
6 فایل
-بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم🤍. و قسم بھ کتـٰاب‌هاۍ خاک خورده کھ کتـٰاب رنگ میبخشد بھِ افکارِ تاریکِ ذهن‌ها ˘˘🎨' - تو بگو من گوش بدم 💌. @answerrr صندوقچہ‌ۍ اسرارِ مکتوب شده🧚🏻‍♀️!
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ایمان داشتھ باش کھ کم‌ترینـ مهربانـےها از ضعیف ‌ترین حافظھ ‌ها پاك نمی‌شوند پس چگونھ فراموش خواهـے شد تو کھ پیشہ‌ات مهربانـے است :]♥️؟ . @mybook_84 '
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
𝑴𝒚 𝑳𝒊𝒃𝒓𝒂𝒓𝒚 !💙.
_
امـا ؛ رسیدن سھم دستـٰان مـٰاست . .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دلیل‌ِ زیبایــےِ امروزِ ما سالـروزت مبـارک🧡'
امسال دومین زادروز تو از زمانی‌ست که هم را شناختیم . اربعین امسال را به یاد می‌آورم ؛ که به امید دیدنت چهرھ‌ٔ تک‌بہ‌تک زائران را می‌گذراندم اما قسمت‌مان نشد. ان شاءالله در جا و زمانی دیگر تو را سخت در آغوش خواهم کشید. یادت باشد که هروقت گوشی برای حرف‌ها ، ناراحتی‌ها و خوشی‌هایت می‌خواستی مَن هستم . تولدت مبارک عزیزمن ؛ ♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
𝑴𝒚 𝑳𝒊𝒃𝒓𝒂𝒓𝒚 !💙.
آفتاب در حجـٰاب روایتـے ناب از واقعہ‌ۍ کربلا است عاشورایـےست از نگاه زینب (س) ، کربلایـے است براۍ ح
جبرئیل آمد و در حالـے کھِ اشک در چشم‌هایش حلقہ زده بود ، اسم زینب را براۍ تو از آسمان آورد . اے زینت پدر ! اے دُخت زیباۍ معطّر ! پیامبر از جبرئیل سوال کرد کھِ دلیل این غصّه و گریہ چیست؟! جبرئیل عرضہ داشت : همہ‌ۍ عمر در اندوه این دختر مـےگریم کھِ در همہ‌ۍ عمر جز مصیبت و اندوه نخواهد دید . - کتابِ آفتـٰاب در حجـٰاب !🖤'
- انقدر دوسِت دارم که همه کتابام مالِ تو که نه ولی خب امانت میدم میخونیشون :)
﹙هر كہ خود داند و خدا؎ دلش كھ چه درديست در كجاۍ دلش💛!﹚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مےگفت: من یک چیزی فهمیده‌ام، خدا شهادت را همیشہ بہ آدم‌هایـے داده کہ در کار سخت‌کوش بوده‌اند . - ڪتاب تو شھید نمـےشوۍ 💚!
افضل‌رفیق . [ أفضل صديق سيظهر لك الطريق ] بهترین دوست راه را به شما نشان خواهد داد .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
' شبِ صورتـ💖ـے .
𝑴𝒚 𝑳𝒊𝒃𝒓𝒂𝒓𝒚 !💙.
' شبِ صورتـ💖ـے .
در میـان شب‌هاۍ پر ستاره یزد ، در گرگ و میش هوا ، در آن شب صورتـے بود کھِ دل‌هایشان بہ یکدیگر گِرِھ خورد و سرنوشت عشقـے در نوجوانے ، در سنـے حساس را رقم زد💞. آیا این ؏شق است؟! وَ یا حسـے زودگذر؟! حالا باید چهـ کرد؟! . • قاچ 🌚💝کتـٰاب • سینا با صدایـے کہ بہ زور شنیده مےشد شروع کرد بھ حرف زدن. - یکیو چند شب پیش دیدم . این گرفتارۍ از همون وقت درست از همون لحظهـ شروع شد . رفتم دنبال رامین . نمـےدونم چیشد خواهرش درو باز کرد . از وقتـے کوچولو بود ، اونو تابستونا دیده بودم . اسمش نگینه . تازگـےها خونہ‌ۍ خودمون یا تو کوچه ، چندبار دیده بودمش . عین خیالم نبود . ولـے اون شب کہ درو باز کرد ، بدون چادر بود . زمین تا آسمون فرق مـے کرد . کاش اون شبم چادر سرش بود ! میدونـے؟ چہ‌طور بگم؟ مثلِ . . .مثلِ . . . فرشته‌ها بود ! یه فرشته تو لباس صورتے💕. - کتـٰابِ‌شب‌ِصورتـے -نویسندھ ❲مظفر سالارے❳!