eitaa logo
𝑴𝒚 𝑳𝒊𝒃𝒓𝒂𝒓𝒚 !💙.
4.5هزار دنبال‌کننده
279 عکس
38 ویدیو
6 فایل
-بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم🤍. و قسم بھ کتـٰاب‌هاۍ خاک خورده کھ کتـٰاب رنگ میبخشد بھِ افکارِ تاریکِ ذهن‌ها ˘˘🎨' - تو بگو من گوش بدم 💌. @answerrr صندوقچہ‌ۍ اسرارِ مکتوب شده🧚🏻‍♀️!
مشاهده در ایتا
دانلود
.🤍🍓.
𝑴𝒚 𝑳𝒊𝒃𝒓𝒂𝒓𝒚 !💙.
.🤍🍓.
. . میدانـے چرا این کتـٰاب ها اینقدر اهمیت دارند ؟ زیرا ، جان دارند . بہ عقیده‌ۍ من ، جان یعنـے کیفیت ، یعنـے جنس ، یعنـے بافت . این کتاب ها را میتوان زیر میکروسکوپ برد و دید کہ تار و پود دارند . از زیر شیشہ‌ۍ میکروسکوپ میتوانے زندگـے را ببینـے کہ با سرعتـے بـے پایان از گذشتہ تا بہ امروز در جریان است .💕🧚🏻‍♀️
. . زندگـے بہ من یاد دادھ براۍ داشتنِ آرامش و آسایش امروز را با خدا قدم بر دارم و فردا را بہ او بسپارم 🌙
. . خوشبختـے همان لحظہ ایست کہ احساس میکنـے خـدا کنارت نشستہ و تو بہ احترامش از گناه فاصلہ میگیرے :)🤍
.💞🥤.
𝑴𝒚 𝑳𝒊𝒃𝒓𝒂𝒓𝒚 !💙.
. . گمـٰان میکنم هر آدمـے باید پشتِ پنجرھ‌ۍ اتاقش یک گلدان گل شمعدانـے داشتہ باشد ؛ کہ هر بار گل‌هایش خشک مےشود و دوباره گل‌مےدهد ،یادش بیفتد کہ روز‌هاۍ غم هم بہ پایان مےرسند .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. . هر صبح پلڪ ھایت فصلِ جدیدی از زندگـے را ورق میزند ! سطر اول همیشہ این است ؛ خداهمیشہ با ماست ، پس بخوانش بـا لبخند💛.
دقیقاموقع‌اذان‌مغرب‌بوده... همه‌باوضودرصف‌نماز...💔:)!
شماره‌ی 232 کفش هایت را از سیدالشهدا(علیه السلام) تحویل بگیر...(:
هدایت شده از دختر حاجی♡
بازم میگید حادثه شاهچراخ کار نظامه؟!💔
آن روزها دروازه ای برای شهادت داشتیم و حال، معبری تنگ. هنوز برای شهید شدن فرصت هست. دل را باید پاک کرد... 🖤
داخلِ ڪتابے خونده بودم کہ نوشتہ بود: - خونِ شیعہ هَر جا ریختہ شد، هَمان جا شیعہ پرور مےشود!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. مھاجرِ سرزمینِ آفتـٰاب 🌝💛'
𝑴𝒚 𝑳𝒊𝒃𝒓𝒂𝒓𝒚 !💙.
. مھاجرِ سرزمینِ آفتـٰاب 🌝💛'
این کتـٰاب داستانِ دختر فصل شکوفہ هاۍ گیـ🍒ـلاس را در درونش بہ یادگار دارد ؛ دختری کہ از سرزمینِ چشم بادامےها پا بہ ایران مےگذارد و مـےشود یگانہ مادرِشھید ژاپنـے در ایران! _ در ۲۶ بھمن ۱۳‌۴۲ فرزند سوممان در بیمارستانـے در پیچ شمیران بہ دنیا آمد ؛ یک پسر آرام و خوش سیما و دوست داشتنـے کہ آقا از من خواست نامـے را پیشنهاد بدهم . من هم نامِ محمد را بہ خاطر ؏شق و ارادت بہ پیامبر بزرگ اسلام برگزیدم . محمد قیافہ‌اۍ میانہ داشت، گاهے آیینہ تمام نماۍ آقا میشد و گاهے من خودم را در چشمان مشرقـےاش مـےدیدم. آقا ، برخلافِ کنجکاوی و پرسش براۍ پیدا کردن شباهت در دو فرزند قبلـے ، تشابہ سیماۍ محمد برایش مھم نبود. قنداقہ‌اش را مـےگرفت و مـےچرخاند و مےگفت : این بچہ همان سرباز در گھواره است کہ مرجع تقلیدمان نوید آمدنشان را داد✨🤍. -نویسندھ ❲ حمید حسام و مسعود امیرخانـے ❳!
49.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بیان رهبری درمورد کتاب مھاجرِ سرزمینِ آفتـٰاب !
𝑴𝒚 𝑳𝒊𝒃𝒓𝒂𝒓𝒚 !💙.
مادربزرگش نام “میترا” را برایش انتخاب کرد نامے کہ زینب بعدها بہ آن معترض شد : بارها به مادرم گفت : م
「تیکہ کتـٰاب 💕」 زینب ، فعالیت‌هاۍ انقلابـےاش را در مدرسہ راهنمایـے شھرزاد آبادان شروع کرد ، روزنامہ دیواری می‌نوشت و سرِ صف قرآن می‌خواند . امام جمعہ‌ۍ شاهین‌ شھر اولین کسـے بود کہ خبر شھادت زینب را بہ مادرش داد و او را براۍ پذیرش این موضوع آماده کرد . آقاۍ حسینی هنگام نماز جماعت شھادت زینب را اعلام کرد و گفت زینب دختر 14 سالہ‌ۍ دانش‌آموز بہ خاطر عشقش به امام و انقلاب مظلومانہ بہ دست منافقین بہ شھادت رسید. دکتر ادامه داد ؛ دختر شما سہ شب پیش یعنـے اولین شب مفقود شدنش بہ شھادت رسیده است. منافقین زینب را با چادرش خفہ کرده بودند کہ عملاً نفرت خودشان را از دخترهاۍ با حجاب نشان بدهند .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
توصیہ من بہ خواهران و دختران عزیز این است کہ معلومات و آگاهے هایتان را بیشتر کنید، مطالعہ، دقت، تحقیق، درس، ورود بہ مسائل مورد ابتلای روز و اهتمام بہ کارهای دینے، جزو وظایف حتمے و مسلّمے است کہ امروزه زنان کشور باید مثل مردان خود را موظف به انجام آنها بدانند. -حضرت آقا🧡. [۱۳‌۷۵/‌۶‌/‌۲۸✨]
𝑴𝒚 𝑳𝒊𝒃𝒓𝒂𝒓𝒚 !💙.
امام خامنھ‌اۍ : نگذارید غبارهاۍ فراموشـے کھ عمدا گاهـے این غبارها را میخواهند بر روۍ این خاطره هاۍ گ
. . ما باید طوری با اینھا برخورد کنیم کہ بہ جمھوری اسلامـے علاقہ‌مند شوند . ⸤ تو شھید نمیشوے 💚 ⸣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
𝑴𝒚 𝑳𝒊𝒃𝒓𝒂𝒓𝒚 !💙.
در این کتاب پاۍ داستانـے کوتاه اما پر معنا از یڪ عمر زندگـے ، فرمان بردارے و ولایت پذیرے بـٰانویـے م
کتـ📖ـاب بخــونیم! چشم هایش را دوخت بہ قالے و گفت: -یاد دوستم افتادم وقتے راه میریم، کتونے هاش این قدر پاره‌ان کہ تہ کفشش جدا میشہ، بابا ندارن. یخ کردم اولین جملہ‌اۍ را کہ بہ فکرم رسید گفتم: -این کہ غصہ نداره محمدم خیلے هم خوبہ کہ بہ فکر رفیقتے، خب اون کفش قبلے هاتو ببر بده بهش. چشمش را از قالے گرفت و دوخت بہ من. صدایش، لحن سوال کردنش، حتے دو دو زدن مردمک‌هایش هنوزم یادم مانده غصه دار نگاهم کرد، با صداقتے کہ تہ تهش مےرسید بہ جایـے کہ مےدانستم، از من پرسید: -خدا راضیہ؟ بہ خودم آمدم! توی دلم گفتم، سادات! دیدی این بچہ چہ قشنگ بهت درس داد. ❲ تنھـٰا گریہ کن❤️‍🩹 ❳!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
𝑴𝒚 𝑳𝒊𝒃𝒓𝒂𝒓𝒚 !💙.
. . هر صبح پلڪ ھایت فصلِ جدیدی از زندگـے را ورق میزند ! سطر اول همیشہ این است ؛ خداهمیشہ با ماست
خداوندا تو خیلـے بزرگـے و من خیلـے کوچک ولـے جالب اینجاست تو بہ این بزرگـے منِ کوچک را هیچگاه فراموش نکرده‌ای ولـے من بہ این کوچکـے اکثر اوقات تو را فراموش کرده ام : )🤍
.👟⚡️.
𝑴𝒚 𝑳𝒊𝒃𝒓𝒂𝒓𝒚 !💙.
.👟⚡️.
ادامھ بده ؛ حتـے اگر هیچ‌کس حواسش به زانوهاۍ خسته و ابرهاۍ گرفتہ‌ۍ آسمان تو نبود . حتـے اگر هیچ‌کس نفھمید که چقدر کم آورده‌اۍ و داری لابلاۍ لبخندهات ، چه اندوه عظیمے رو حمل میکنے . حتـے اگر خودت را تنھا و آسیب پذیر حس میکردی و دیگران فقط نگاه میکردند . ادامه بده ، چون این مسیر توست و در انتھا این تویے که طعم رضایت و خوشبتے را میچشے و دیگران فقط نگاه میکنند ˘˘♥️.
ڪتاب‌ ها مانند زنبورهایـے هستند کھ گردھ‌ۍ گلھا را از ذهنـے بھ ذهن دیگر منتقل مـے کنند💛 🐝.