خداوند فراموشی را خلق کردتا رنجها
خاطره نشوند بلکه در ظلمت عدم فرو
روند و جای خود را به آرامش بدهند .
.'⤸ارتداد ☁️⤹'. | وحید یامینپور
'⤸ اگر بخواهی چیزی دربارهۍ خود واقعـےِ
کسی بدانی، پاسخ اینسوال کمکت میکند :
" کتاب مورد علاقهات چیست؟" 📓🤍.⤹'
* - 𝑴𝒚 𝒍𝒊𝒃𝒓𝒂𝒓𝒚 ❀
~ تیکه کتاب 📚 '
دستِ علـے بالا رفت چون دست علی دست قرآن است. دست علی دست خداست. دست علی دست هدایت است. کسی کہ دست علی را با طناب ببندد ، انگار دست هدایت خدا را با طناب بستہ ! و این همان کلام رسول خداست کہ فرمود : علـے مع الحق والحق مع علـے
• فرشتہای در برهوت
- @Mybook_84 !☁️
𝑴𝒚 𝑳𝒊𝒃𝒓𝒂𝒓𝒚 !💙.
* بھِ شرطِ عاشقـے ♥️!
عاشقانھِ ای دیگر از شھید مدافع حرم :)
کتاب ِبه شرط عاشقـے خاطرات زوج جوان ،
پرشور و عاشق را در خود گنجانده ♥️.
––––– .⊰ 𖧷 ⊱. ––––
بعد از رفتنش ، زندگی در جریان بود ، اما من خوب نبودم . نمیتوانم خوب باشم . وقتی تماس گرفت با شنیدن صدایش آرامش گرفتم . رفتم تو حیاط تا صدایش را واضح تر بشنوم .
گفت : سلام خوبی ، راحت رسیدی؟ من ساعت دو دیشب رسیدم . به صورت رمزی پرسیدم : همون جای قبلی هستی؟ گفت: آره. با خودم گفتم: ای وای این بارم رفته حلب ، همون جایی که ترکش خمپاره تو سرش خورده بود . یکباره دلم گرفت و به شدت دلتنگش شدم . نفسی عمیق کشیدم . هوای سرد و درختهای خرمالوی توی حیاط بیبرگ و ساکت چون من سکوت کرده بودند . به آسمان سیاه شب نگاه کردم . انگار همهچیز مرا زیر نظر داشت : ستارهها، آسمان و حتی درختهای خرمالوۍ منزل بابا🚪🤎.
⸤ بھِ قلم ؛ رضیہ غیبشـے ⸣
* - 𝑴𝒚 𝒍𝒊𝒃𝒓𝒂𝒓𝒚 ❀
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
‹ #تـم 💜" ›
ִֶָ ִֶָ ִֶָ ִֶָ ִֶָ ִֶָ☁️ ִֶָ ִֶָ ִֶָ ִֶָ ִֶָ ִֶָ
✧.* 𝑴𝒚 𝒍𝒊𝒃𝒓𝒂𝒓𝒚 .
𝑴𝒚 𝑳𝒊𝒃𝒓𝒂𝒓𝒚 !💙.
وقتی کتابی رو میخونید و حس و حالتون رو باهامون درمیون میزارید واقعا خوشحال کننده است برامون :)
💌. یادت باشد | بہ روایت همسر شھید :)
همین که نشستم و گلھا را روۍ مزار گذاشتم،
دختری آمد و با گریہ من را بغل کرد. هق هق
گریہهایش امان نمیداد حرف بزند . کمی کہ
آرام شد ، گفت : عکس شھیدتون رو توۍ
خیابون دیدم . بہ شھید گفتم من شنیدم
شماها برای پول رفتید. حق نیستید. باهات
یہ قراری میزارم. فردا صبح میام سر مزارت.
اگر همسرت رو دیدم میفھمم من اشتباه کردم.
تو اگه حق باشـے از خودت بہ من یه نشونہ
میدی . برایش خوابی کہ دیده بودم را تعریف
کردم. گفتم : من معمولا غروبها میام اینجا،
ولی دیشب خود حمید خواست کہ من اول صبح
بیام سر مزارش .
براۍ یک ملت ، خسارتـے
بزرگ است، کہ افراد آن با
کتاب سر و کار ندارند .
مقامِ معظم رهبری 💚.
𝑴𝒚 𝑳𝒊𝒃𝒓𝒂𝒓𝒚 !💙.
دخترۍ چشم بادامۍ در دل توکیو ! پر از چون و چراهایۍ کھ پاسخِ اطرافیان بھ آنھا تنھا سکوت بود . پس برا
اسلام دین آزادی است ؛ بھِ این دلیل کہ انسان
را از خودش و امیالش آزاد میکند. از بند این
جهانِ مادی آزاد میکند.
.
تولد در توکیو .🏌🏻♀️🤍!
- تیکہ کتاب -
دیگر یقین من کامل شده بود که هیچ چیزی
در این عالم به اندازهۍ قدم برداشتن در مسیر
رضای خدا با ارزش نیست.🕊💚
• شنود
'⤸- 7 کتابـے کہ حتما باید بخوانید .⤹'
¹- چایت را من شیرین میکنم ☕️'
²- یادت باشد ♥️'
³-طعمِ شیرین خدا ✨'
⁴- آزادی انسان [شھید مطھری]💙'
⁵- ستاره ها چیدنی نیستند🌟'
⁶- پسران دوزخ فرزندان قابیل 🔪'
⁷- تنھا گریه کن :)
لواشک و قرهقروت دوست داشتم. تا
اسمش میآمد هوس میکردم و در دهنم
آب جمع میشد پدر و مادرم میگفتند:
نخور فشارت میافته!
محمدحسین برایم میخرید؛ داخل اتاق
صدایم میزد که بیا باهات کار دارم لواشک
و قره قروت ها را یواشکی به من میداد و
با خنده میگفت: زنما رو باش باید مثه
معتادا بهش جنس برسونیم.
. قصھی دلبری .. ♥️
در منزل من ، همہ افراد بدون استثنا هرشب
درحال مطالعه خوابشان میبرد. خودِ من هم
همینطورم. نه اینکہ حالا وسط مطالعہ خوابم
ببرد. مطالعہ میکنم ؛ کتاب را میگذارم و
میخوابم . من فکر میکنم کہ همہی خانواده
هاۍ ایرانی باید اینگونہ باشند.
- مقام ِمعظم رهبری
گفتم : اگه یه روزی برم سرکار یا برم دانشگاه،
خسته باشم، حوصله نداشته باشم، غذا درست
نکرده باشم، خونہ شلوغ باشہ ، شما ناراحت
نمیشی؟! گفت اشکال نداره . زن مثل گل میمونه، حساسھِ . شما هر چقدر هم که
حوصلہ نداشتہ باشی، من مدارا میکنم .
💌. یادت باشد | بہ روایت همسر شھید :)
𝑴𝒚 𝑳𝒊𝒃𝒓𝒂𝒓𝒚 !💙.
گفتم : اگه یه روزی برم سرکار یا برم دانشگاه، خسته باشم، حوصله نداشته باشم، غذا درست نکرده باشم، خو
اهل بیت و شھدا رو الگوۍ خودتون قرار بدید(:
- شھید حمید سیاهکالـے .
از آنچه به تدریج رخ میدهد بترسید ؛
فاصلههای تدریجی، لرزش های تدریجی،
سستیهاۍ تدریجی، "شدن" های تدریجی !
از تدریج بیش از شوک بھراسید .
ارتداد🌿!•