eitaa logo
𝑴𝒚 𝑳𝒊𝒃𝒓𝒂𝒓𝒚 !💙.
4.5هزار دنبال‌کننده
279 عکس
38 ویدیو
6 فایل
-بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم🤍. و قسم بھ کتـٰاب‌هاۍ خاک خورده کھ کتـٰاب رنگ میبخشد بھِ افکارِ تاریکِ ذهن‌ها ˘˘🎨' - تو بگو من گوش بدم 💌. @answerrr صندوقچہ‌ۍ اسرارِ مکتوب شده🧚🏻‍♀️!
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه تمِ دخترونھ برایِ استفاده شما 🤍'  ִֶָ  ִֶָ  ִֶָ  ִֶָ  ִֶָ  ִֶָ☁️  ִֶָ  ִֶָ  ִֶָ  ִֶָ  ִֶָ  ִֶָ ✧.* 𝑴𝒚 𝒍𝒊𝒃𝒓𝒂𝒓𝒚 .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌≼ کتابِ پسران دوزخ فرزندان قابیل . آدولف هیتلر هم آدم معتقدی بود ! خیلـے بیشتر از من و بیشتر از حمیرا . اما هیتلر معتقد بہ یک عقیده‌ۍ باطل بود . توۍ عقیده‌ۍ باطل ، تو هرچقدر معتقد‌تر باشی گمراه‌تری . بھِ قلم : مجید پورولی کلشتری ≽ •.⿻ @Mybook_84 𔘓.
کتابِ | آبنبات هل دار 🍭 ~ نصف‌شب ، وقتی بیدار شدم بروم آب بخورم صداۍ آقاجان از توۍ ایوان درآمد کہ برایش آب ببرم . در یخچال را که باز کردم ملیحه و مامان و بی‌بی هم آب خواستند . آدم توی خانه ما گناهکار می‌شود کہ نصف شب آب بخورد . قلمِ | مهردادصدقی🤍 پی‌نوشت : برای شما هم اتفاق افتاده؟😂💔
هدایت شده از . دلانهـ 🩵.
مصدرِ رفتن اگر مَصدرِ خوبی می‌بود این همه شاعر از این واژه نمی‌نالیدند .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
احضاریہ📓🤍.
𝑴𝒚 𝑳𝒊𝒃𝒓𝒂𝒓𝒚 !💙.
احضاریہ📓🤍.
- مسعود روزنامه‌نگاری است کہ با اصرار و پیشنھاد یکی از دوستانش راهی سفر کربلا می‌شود و هنگام آماده‌شدنش برای سفر ، خواهرش عارفه خوابی عجیب می‌بیند که به سفر او ارتباط پیدا می‌کند و همین خواب و تلاش خواهرش برای همراه شدن با او در این سفر ، ماجراهای رمان را به پیش می‌برد . . . ⸤ بھِ قلم ؛ علی مؤذنـے ⸣  ִֶָ  ִֶָ  ִֶָ  ִֶָ  ִֶָ  ִֶָ 🌸  ִֶָ  ִֶָ  ִֶָ  ִֶָ  ִֶָ  ִֶָ ✧.* @Mybook_84 .
'⤸- کتابِ احضاریہ 🕯🩶.⤹' ⊱⋅ ————— ⋅𖥸⋅ ————— ⋅⊰. در را باز کردم و خودم را انداختم توی بغلش‌ گفتم : من . . من . . - گفت : تو چی ؟! چی شده عزیزم؟ دست دراز کردم بھِ سوۍ آینہ پرسیدم : او کیست؟ - گفت : یعنـے چـے کہ او کیست ؟! - گفتم : توۍ آینہ من نبودم کھِ بودم ! پرسشگر نگاهم کرد . گفت : پس کـے بود؟ - گفتم : عاطفه ! و مطمئن نبودم او عاطفہ را بشناسد . لبخند زد و گفت عزیزم این که ترس ندارد . آنطور که تو فریاد زدی انگار زن بوده‌ای مرد شده‌ای . همان جا نشستم نتوانستم جلوی لرزش تنم را بگیرم با بغض گفتم : من که عارفہ نیستم ! زدم توی صورت خودم . باید بیدار شوم نمی‌خواهم این خواب ، خواب نہ ! کابوس ادامہ پیدا کند .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
◝کتاب یادت باشد♥️◜ ‌ چند دقیقه بعد پیام داد : از هواپیما بہ برج مراقبت. توۍ قلب شما جاهست فرود بیایم ؟ یا باز باید دورتون بگردیم ! من هم جواب دادم : فعلا یکبار دور ما بگرد تا ببینیم دستور ِ بعدی چیہ 😌🙂😂! ⸼࣪  𝑱𝒐𝒊𝒏 : @Mybook_84  ִֶָ
.⿻ | یادت باشد 𔘓. گریہ‌ۍ تو دل من را لرزاند ، اما ایمان من را نمیلرزاند !❤️‍🩹(: ; @Mybook_84 '
این ذات آینه هاست که دروغ نمی‌گویند🪞🩵.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌ باطن هر عملی بویی داره. و وای از وقتی که بوۍ گناه در هوا بِپیچید و گناه‌ها در هم بپیچند و مثل ابرها بر فراز شھر بایستند و سفت و سنگین هوا را تیره و غم آلود کنند . آن وقت است که هِی باید بگویی ' اَللھم اغفر لِلمؤمنین و المؤمنات و المسلمین و المسلمات ' تا جسم سفت و سخت گناهان از عطر استغفار متلاشی شود و شھر بتواند نفسی تازه کند 🤍☁️ . ⸤ کتاب احضاریہ | علی مؤذنی ⸣
آینده را در آینده خواهیم ساخت . آینده با قدم هاۍ ما روشن خواهد شد ، هرچند از هم‌اکنون در تاریکی مطلق باشد. تنھا شرطش این است براۍ قدم هایی که برمیداریم ، دلیلی پاک و قابل دفاع داشته باشیم . • @Mybook_84
-♥️-از کسی که تو سختی ، ریشه هاتو بھِ امید گره میزنہ مواظبت کن . . + وَ انگار این ، تعریفِ عزیزترین آدم زندگیم بود :) ⸼࣪  𝑱𝒐𝒊𝒏 : @Mybook_84  ִֶָ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌ بیست سال با تئوریام کنفرانس دادم و برام دست زدن . و امروز هروه خلاف اون حرفارو ثابت میکنه و براش همونقدر دست میزنن 😂💘. حضار کارشون دست زدنه . این تویی که باید بدونی زندگیت رو داری وقف اثبات ِ چی میکنی ! 📕✿︎ خاطرات سفیر ✨✿︎ نیلوفر شادمھری ✧.* 𝑴𝒚 𝑳𝒊𝒃𝒓𝒂𝒓𝒚 !
• 🤍 من ؟ گُم شده در دنیاۍِ کتاب . .
🫶🏻• •📔 بیشتر ما می‌گوییم : باید با دیگران همان گونہ رفتار کنیم کہ می‌خواهیم آن‌ها با ما رفتار کنند ولی واقعیت این است که آن‌طور که ما با دیگران رفتار می‌کنیم ، در حقیقت با خود رفتارمی‌کنيم . ' کتابِ شنود .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
𝑴𝒚 𝑳𝒊𝒃𝒓𝒂𝒓𝒚 !💙.
زندگـے حاج حسین آکنده از عطر کربلا بوده . . همسرشون این عطر رو با ظرافت لاۍ صفحات کتاب گذاشتن تا ما
~ ‌کتابِ خداحافظ سالار🌙` توۍ اتاق عمل بہ جراح‌ها اجازه نداد بیھوشش کنن. مبادا در حال بیهوشی اطلاعات مربوط به عملیات رو لو بده، بعد از عمل وقتی دید مردم رشت، برای عیادتش بہ زحمت میان و میرن. گفت راضے بہ زحمت مردم نیستم . ببریدم اهواز 🌴💚!' ! =) @Mybook_84 ᯽.
‌ من تکه‌اے از کتابِ عشق‌ام؛ همان صفحه‌اے که تو نمی‌خوانے !🌱' 𓏲 .• 𝙼𝚢𝚕𝚒𝚋𝚛𝚊𝚛𝚢