چندیست،هوای شهرمان بارانی است
پیداست میانِ ابرها مــهمانی است
هر چند که پشت ِابر پنهان شده است
خورشید همیشه صورتش نورانی است
#صفيه_قومنجانی
@nabzeghalam
چِک چِک چِک چِک، دوباره در زد باران
با بوسه بــروی شیشه، سر زد باران
یک لحظه ی کوتاه، لبـــم شیرین شد
تا خـــنده زدم دوبـــاره پــر زد باران!
#صفیه_قومنجانی
🆔 @nabzeghalam
مهرِ تو نشسته در دلِ پیر و جوان
ای حضرتِ آفتاب ای جان ِجهان
سرما زده هستیم، تو با گرمایت
آرامش ِرفته را بـــــه مـــــا برگردان
#صفيه_قومنجانی
@nabzeghalam
پدرم ابر و باد و باران بـود،خنده اش پشتِ اخم پنهان بود
دستهایش قرین ٍراز و نیاز ،قدمش در مسیرٍ قرآن بود
از کمٍ روزگار راضی بود، از غمٍ روزگار هم راضی
ازپدر ارث برده ام باشم، دائماً اهل دست و دل بازی
ذاکر اهل بیت بود پدر،با صدای خوشی که در دل داشت
پای هر منبری که میرفتم،پدرم با صداش گل میکاشت
ظاهرش مثل باطنش آرام، مثلٍ آیینه پاک و روشن بود
بامرام و شریف وآزاده، پدرم افتخار میهن بود
نغمه ی لا اله الا الله، ذکر ٍتسبیحٍ روز و شبهایش
آه دلتنگٍ آن صدای خوشم، که دگر نیست روی لبهایش... 🖤
#صفیه_قومنجانی
@nabzeghalam
#مرثیه_حضرت_زهرا
من دردهای بیشمار از ،میخ ِدر دارم
باید که از آغوش طفلم دست بردارم
پای ِبرهنه سیلی از نامردها خوردم
ای کاش میگفتم که مردی در سفردارم
دنیا و اهلش باشد از آن ِشما، مردم
حال ِتماشا نیست وقتی چشمِ تر دارم
من بی پدر دلبسته ی دنیا نخواهم شد
اُم ِاَبیـــهایم بــهشتی زیر سر دارم
حالِ پریشان مرا دیـــگر نمیبینید
"یکدست بر دیوار "و "دستی بر کمر" دارم
وقتی عــلی را در کنار چاه میبینم
از نامسلمانییتان خون بر جگر دارم
افسوس دیگر اهل بیتم را نخواهم دید
هر چند از داغ یتیمانم خبر دارم
قبر مرا از مردمان مخفی نگهدارید
من در درونم رنجهای بیشتر دارم.....!
🔸شاعر:
#صفیه_قومنجانی
____
🔹شعر آئینے🔹
@shere_aeini
@nabzeghalam