eitaa logo
💓نبض عشق💓
2.4هزار دنبال‌کننده
13.6هزار عکس
3.2هزار ویدیو
42 فایل
مینویسم ازعشق بین زوج ها❤ مینویسم ازمحبت هایی که‌اساسش عشق به خداست غفلت ازمن بچه مذهبی ست که نگذاشتم دیده شوم کسی 💖عشق‌های‌آسمانی‌ماراندیده‌مینویسم‌تابدانندعشق‌اصلی‌مال‌مابچه‌مذهبی هاست نه آن‌عشق‌های‌پوچ‌خیابانی @yadeshbekheyrkarbala
مشاهده در ایتا
دانلود
‏دلداری دادن به آدم‌های قوی خیلی سخته؛ حرف‌هایی که از خودشون شنیدی رو باید به خودشون تحویل بدی! @nabzeshgh 💔
گرچه این شهر شلوغ است ولے باور ڪن آن‌چنان جاے تو خالےست صدا مےپیچد 💓 @nabzeshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌‌ صبح است... باید بلند شد! در امتدادِ وقت قدم زد ؛ گل را نگاه کرد، ابهام را شنید! باید دوید تا تهِ بودن... 💓 @nabzeshgh
سلام صبح روزچهارشنبتون بخیر😊🌷🍃🌹
💓نبض عشق💓
تازه ی هفته بود که از محرمیتمون میگذشت و من هنوز شرم داشتم به چشماش نگاه کنم بعد کلاسا چند ساعتی پیا
علی ی عادت داشت اونم این بود که بین الطلوعین نمیخوابید و بیدار میموند ولی من نمازمو که میخوندم باز میخوابیدم بهم گفت خیلی زشته وقتی رزق تقسیم میکنن خانم من خواب باشه ها گفتم درست میشه کم کم گفت پس ی کار میکم گفتم چی گفت از فردا صبح بعد از نماز باهم ی ربع حرف میزنیم تا عادت کنی گفتم اقاا نه خواب دوس گفت ولی درستت میکنم شب بخیر گفتم و خوابیدن اذان رو گفت سریع بیدار شدم وضو گرفتم نمازمو خوندم و رفتم که بخوابم صدا گوشیم در اومد. _سلام جانانم روز قشنگت بخیر قبول باشه آقاتونم دعا کردین؟؟ +به به صبح شمام بخیر اره اره _خوبی خانم خانما؟؟ +مگه میشه تو باشی و بد باشم؟؟ _دورت بگردم من +خدانکنه _شنیدم نموخوای بخوابی. +اقا سکوت پیشه کن ۸ میبینمت سر کلاس بای بای. _ای بددد باز که خوابیدی. خواب موندم با چخره خوابالو وارد کلاس شدم و نشستم سر کلاس که گوشیم لرزید . خانم جان سلام معلومه خیلی خوابت میومده مقنعه رو برعکس پوشید پاشو درستش کن. نگاه مقنعم کردم ای وای چقد بی حواسم من .مقنعنودرستش کردم و برگشتم کلاس استاد داشت نمره های میان ترم زبانو میخوند نمره منو خوند از ۸ نمره ۶ شده بودم و علی ۶ و ۲۵ شروع کردم پیامش دادن ای بد جنس بد من ۲۵ صدمتون نخیر خانم مال خودمه نمدم استاد فهمید ریز خندید و گفت :دخترم۲۵ صدم اقاتونو میدم به شما و کلاس رفت رو هوا هوا کمی سرد بود روی نیمکت نشسته بودم که رد شد با دوستاش داشتم قربون صدقش میرفتم که با لیوان نسکافه برگشت بیا خانم بگیر بخور سر کلاسا چرت نزن راستش علی سردرد دارم دلمم گرفته. ای بابا نیا کلاس برو خوابگاه بخواب چه کنم خانممی جورتو میکشم جزوه رو مینویسم میدمت بلد کلاس میام دنبالت بریم حرم الشهدا و امام زاده میدونم چته خوب وای مرسی پس من رفتم نه واسا خودم میرسونمت منو رسوند خوابگاه و برگشت میدونست دل تنگ خونمونم اومد بردم منو حرم الشهدا ورودی حرم الشهدا کفشامو در اوردم خم شد کفشامو برداشت و شروع کرد برام خوندن صداش دلنشین بود ...جام آقام سن قربان آقان سید عطشان اقام جان جان آقام.....خیلی خلوت بود صداش پیچیده بود تو حرم الشهدا اشکام ناخداآگاه جاری شد یهو چشمش افتاد به چشمام گفت وای من دیگه برات نمیخونم ....‌سکوت کردو چند ساعتی اونجا بودیم و بعد قرار بود بریم امام زاده ...... @nabzeshgh