#زندگی_به_سبک_شهدا
❣وقتی از *#حمید* نتونستم ایرادی پیدا کنم سراغ خودم رفتم. سعی کردم از خودم یک #غول بی شاخ و دم درست کنم که حمید کلا از #خواستگاری من پشیمان شود، برای همین گفتم: من آدم #عصبی هستم، بداخلاقم، صبرم کمه، امکان داره اذیت بشی، حمید که #انگار متوجه قصد من شده بود گفت: شما هر چقدر هم عصبانی بشی من آرومم، خیلی هم #صبورم ، بعید میدونم با این چیزها جوش بیارم.
گفتم: اگه یه روزی #سرکار یا دانشگاه برم، خسته باشم، غذا درست نکرده باشم، خونه #شلوغ باشه، شما ناراحت نمیشی؟
گفت: اشکالی نداره، زن #مثل گل 🌹 میمونه، حساسه، شما هر چقدر هم که حوصله نداشته باشی من #مدارا میکنم.
خلاصه به هر #دری زدم حمید روی همان پله اول مانده بود، از اول تمام عزم خود را جزم کرده بود که #جواب بله را بگیرد، محترمانه باج میداد و هر چیزی میگفتم قبول میکرد.
📌حال خودم هم عجیب بود، حس میکردم #مسحور او شده ام، با متانت خاصی حرف میزد، وقتی صحبت میکرد از ته #دل محبت را از کلماتش حس میکردم، بیشترین چیزی که من رو درگیر خودش کرده بود #حیای چشم های حمید بود.
گویی قسمت این بود #عاشق چشم هایی بشوم... 🙈
📚یادت باشه
❣شهید حمید سیاهکالی مرادی
💓 @nabzeshgh