#عاشقانه_شهدا
زمسـتـان سال 63 بـود كہ با هـم ازدواج كرديم💍
از همان موقع برحسب نـياز به همراه حاج سعيد به شهرهاي مرزے كردستان رفتم،
23 سال زندگے مشتـرك 💞را در فضايـے آكنده از #معنويت و در خانواده پاسداري در كنار هم تجربه كرديم😇
هر كدام از فرزندان مان👶🏻
در يكے از شهرهاي مرزي متولد شده
و با توكل برخدا 🙏🏻و يارے خدا و با مشكلات جنگ و جبهـہ بزرگ شدند.
زندگے در آن شهرها سخت و دشوار بود😣
به طورے كه امنيت مالے و جانے نداشتيم😔
بارها به اتفاق بچه ها تا مرز شيميايي شـدن و شهادت پيش رفتيم😣😭
منتے نيـست،
هرچه بوده افتخارو خدمت بوده🙂
براي پايداری #نظام و #دين،
البته اگر خدا قبول كند😌💚
#شهید_قهاری
#مذہبے_ها_عــــاشقٺرند
💓 @nabzeeshgh 💓
💖✨💖
#عاشقانه_شهدا
زمسـتـان سال 63 بـود كہ با هـم ازدواج كرديم💍
از همان موقع برحسب نـياز به همراه حاج سعيد به شهرهاي مرزے كردستان رفتم،
23 سال زندگے مشتـرك 💞را در فضايـے آكنده از #معنويت و در خانواده پاسداري در كنار هم تجربه كرديم😇
هر كدام از فرزندان مان👶🏻
در يكے از شهرهاي مرزي متولد شده
و با توكل برخدا 🙏🏻و يارے خدا و با مشكلات جنگ و جبهـہ بزرگ شدند.
زندگے در آن شهرها سخت و دشوار بود😣
به طورے كه امنيت مالے و جانے نداشتيم😔
بارها به اتفاق بچه ها تا مرز شيميايي شـدن و شهادت پيش رفتيم😣😭
منتے نيـست،
هرچه بوده افتخارو خدمت بوده🙂
براي پايداری #نظام و #دين،
البته اگر خدا قبول كند😌💚
#شهید_قهاری
#مذہبے_ها_عــــاشقٺرند
💓 @nabzeeshgh 💓
💓نبض عشق💓
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹 🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق 🕌قسمٺ #اول ساعت از یک بامداد🕐 میگذشت،
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🕌قسمٺ #دوم
به صفحه گوشی نگاه کردم،..
سایت العربیه باز بود و ردیف اخبار سوریه که دوباره گوشی را سمتش گرفتم و پرسیدم :
_با این میخوای انقلاب کنی؟
و نقشه ای دیگر به سرش افتاده بود
که با لبخندی مرموز پاسخ داد :
_میخوام با دلستر🍾 انقلاب کنم!
نفهمیدم چه میگوید و سرِ پُرشور او دوباره سودایی شده بود که خندید و بی مقدمه پرسید:
_دلستر میخوری؟
میدانستم زبان پُر رمز و رازی دارد و بعد از یک سال #زندگی_مشترک، هنوز رمزگشایی از جمالتش برایم دشوار بود که به جای جواب، شیطنت کردم :
_اون دلستری که تو بخوای باهاش انقلاب کنی، نمیخوام!
دستش را از پشت سرش پایین آورد، از جا بلند شد و همانطور که به سمت آشپزخانه میرفت، صدا رساند
_مجبوری بخوری!
اسم انقلاب ، هیاهوی #سال٨٨ را دوباره به یادم آورده بود که گوشی را روی میز انداختم با دلخوری از اینهمه مبارزه بی نتیجه، نجوا کردم :
_هرچی ما سال ٨٨ به جایی رسیدیم، شما هم میرسید!
با دو شیشه دلستر لیمو برگشت، دوباره کنارم نشست و نجوایم را به خوبی شنیده بود که شیشه ها را روی میز
نشاند و با حالتی منطقی نصیحتم کرد :
_نازنین جان! انقلاب با بچه بازی فرق داره!
خیره👀 نگاهش کردم و او
به خوبی میدانست چه میگوید که با لحنی مهربان دلیل آورد
_ما سال ٨٨ بچه بازی میکردیم! فکر میکنی تجمع تو دانشگاه و شعار دادن چقدر اثر داشت؟
و من بابت همان چند ماه، مدال دانشجوی مبارز را به خودم داده بودم
که صدایم سینه سپر کرد :
_ما با همون کارها خیلی به #نظام ضربه زدیم!
در پاسخم به تمسخر سری تکان داد و..
ادامه دارد....
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
🕌 #کپی_فقط_باذکرنام_نویسنده
═♥️ حرف دل ♥️═
═══♥️ℒℴνℯ♥️═══
💓 @Nabzeshgh
1⃣ به این دسته از پست ها علاقه داری؟
2⃣دوست داری اطلاعاتت در مورد تسلیحات نظامی زیاد بشه؟
این کانال رو بهت پیشنهاد میکنم👇
🪖|کانال #نظام ایران❗️
https://eitaa.com/nezamiran313
https://eitaa.com/nezamiran313
♻️|تازه نمونه پست هاش هم بالاست😉