eitaa logo
آرامش
1هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
954 ویدیو
51 فایل
یادداشتها و تجارب دکتر رضامنتظر در بحث آرامش و سایر مطالب کاربردی مفید در این موضوع آرامش که لازمه سعادت دنیا و آخرت است، نیاز به آموزش دارد لطفا ۱۶ فایل اصلی را از منشی مجازی به آی دی ذیل دریافت و مطالعه و نظرات خود را ارسال کنید @visitmontazer
مشاهده در ایتا
دانلود
در هوای عشق تا، پا می زنم. خویش را بر موج دریا می زنم گامهایم خم نگردد هیچ دم تا نفس، با نام زهرا می زنم
آرامشی که مذموم است: فرازی از خطبه فدکیه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها: طبق این فرازها ریشه دفاع نکردن از ولی و امام جامعه راحت طلبی و عافیت خواهی است و نهایتا به کفر منجر می شود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢حجت الاسلام عالی در محضر رهبر انقلاب: اگر خودت را خرج ولی خدا نکنید ناچارا خودت را خرج معصیت و دشمن خدا خواهی کرد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔖 خوش نام تویی، گمنام منم ...💔 ✍ نام مادر سادات را که به زبان می آورد، بلافاصله می گفت “سلام الله علیها” یادم هست یکبار در ایام فاطمیه در زورخانه، مرشد شروع به خواندن اشعاری در مصیبت حضرت زهرا سلام الله علیها نمود ابراهیم همینطور که شنا می رفت، با صدای بلند شروع به گریه کرد ، لحظاتی بعد صدای او بلند تر شد و به هق هق افتاد طوری که برای دقایقی ورزش مختل شد و مرشد شعرش را عوض کرد. برادر شهیدم ...🌷🕊
بین بچه های یگان معروف بود به محمد عشقی... چون عاشق بود🍃 یه تسبیح هزارتایی داشت که خودش درست کرده بود و بعد نماز باهاش میفرستاد ، دائم ذکر میگفت حتی تو ماموریت زمزمه میکرد... قاری قرآن هم بود روز آخرم که بچه ها رفتن بالاسرش میگن لباش تکون میخورد و آروم ذکر یازهرا میگفت.‌..💔 راستی یکی از ترکشهای خمپاره به پهلوی یوسف خورده بود... شک ندارم دم آخری خود مادرمون خانم فاطمه‌زهرا(سلام‌الله‌علیها)اومد برا بدرقه اش...😔 تکاور پاسدار شهید یوسف فدایی نژاد 📙پرواز در سحرگاه. اثر گروه شهید هادی 🌷یادش با ذکر
: زندگی دنیا بدون و ناراحتی و درگیری فکری نیست. لقد خلقنا الانسان فی کبد به تحقیق انسان را در رنج آفریدیم ولی هرکس نوع و سطح رنج و ناراحتی اش را خودش انتخاب می کند. و قیمتی هم که پیدا می کند به اندازه همان انتخابش هست و سرنوشتش هم از همین انتخاب تعیین می شود. پس نوع رنج و سطح پرواز خود را انتخاب کنید https://eitaa.com/nafsemotmaen
✍️گناهی که انسان را زود هلاک می کند 🔷🔹روزی امام علی(ع) فرمود: پناه می برم به خداوند، از گناهانی که موجب زود رسیدن هلاکت خواهند شد. "عبدالله بن کواء" پرسید: آیا گناهانی که موجب زود رسیدن هلاکت می شود، وجود دارد؟ 🔷🔹امام علی پاسخ دادند: آری، و آن گناه "قطع رحم" و قهر کردن افراد خانواده ها است که موجب هلاکت زودرس می شود. چه بسا خانواده ای هستند، که با اینکه از حق دورند، ولی بر اثر همکاری و خدمت به همدیگر، دور هم جمع می شوند، و همین کار موجب می شود که خداوند به آنها روزی می رساند؛ و چه بسا افراد پرهیزکاری که تفرقه و درگیری در میان خانواده آنها، موجب می شود که خداوند آنها را از رزق و روزی و رحمتش، محروم سازد. 📚اصول کافی ، ج 2 ، ص347
💢فکر و خیال ﻣﻦ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﭽﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﺑﻪ ﯾﻪ ﮐﺎﺭ بابام ﺧﻨﺪﻡ ﻣﯿﮕﺮﻓﺖ! ﮐﻪ ﻣﯿﺸﺴﺖ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ، اﺯ ﺭﻭﯼ ﻓﺮﺵ ﺑﺎ ﺍﻧﮕﺸﺘﺎﺵ آﺷﻐﺎﻝﻫﺎ ﺭﻭ ﯾﮑﯽ ﯾﮑﯽ ﺟﻤﻊ ﻣﯿﮑﺮﺩ! ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﻣﯿﮕﻔﺘﻢ ﭼﻪ پدر ﺳﺎﺩﻩﺍﯼ ﺩﺍﺭﻡ! ﻣﮕﻪ خواهر و مادر نداریم!؟ مگه ﺟﺎﺭﻭ ﺑﺮﻗﯽ ﻧﺪﺍﺭﯾﻢ؟ آﺧﻪ ﺍﯾﻦ ﭼﻪ ﮐﺎﺭﯾﻪ که پدرم ﺑﺎ ﺍﻧﮕﺸﺖ آﺷﻐﺎﻝﻫﺎ ﺭﻭ ﺟﻤﻊ ﻣﯿﮑﻨﻪ؟ ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺑﺰﺭﮒ ﺷﺪﻡ ﻭ ﻏﺮﻕ ﻏﺼﻪﻫﺎﻡ ﺑﻮﺩﻡ ﻭ ﺑﻪ مشکلاﺗﻢ ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ، ﯾﻪ ﻟﺤﻈﻪ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﺍﻭﻣﺪﻡ ﺩﯾﺪﻡ ﮐﻪ ﺩﺳﺖ ﻫﺎﻡ ﭘﺮ ﺍﺯ آﺷﻐﺎﻟﻪ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﻓﺮﺵ ﺟﻤﻊ ﮐﺮﺩﻡ! سلامتی همه پدرها و مادر های سرزمینم! با عشق برای پدران و مادران!🌺
نوع نگاه ما به زندگی است که میزان آرامش ما را تعیین می کند: یکی از خاطـرات بسـیار زیبـا و دلنشـین مرحـوم مهندسـی را کـه خـود ایشـان بـرای مـن نقـل کردنـد و شـاید هـم بـرای دیگـران نقـل کـرده باشـند، نقـل میکنـم. ایشـان فرمودنـد: یـک پیکان داشـتم، پسـر بـزرگ مـن احمـد، ایـن را برداشـت و رفـت تهـران و برگشـت و بـه مـن گفـت: بابـا یـک خبر بد! ماشـین را به سـرقت بردنـد! آن را در مکانـی پـارک کـرده بـودم، برگشـتم و دیدم نیسـت! ایشـان فرمودنـد: به پسـرم گفتـم طـوری می گویی خبر بـد که آدم گمـان می کند دروغـی گفتـه شـده، غیبتـی شـده، نمـاز صبحـت قضـا شـده، چشـمت بـه نامحرم افتـاده! اینکـه تـو میگویـی، باباجـان خبر بدی نیسـت. یـک مشـت آهن پاره در دسـت مـا بـود و بـا در اختیار داشـتن آن، چقـدر دردسـر داشـتیم؛ غصـه بنزیـن، لاسـتیک، غصـه روغـن و تعمیـر آن. خـوب حالا کـه در اختیـار دیگری قـرار گرفته، تمـام ایـن نگرانی هـا را بـا خودش بـه او منتقـل کرده. اینکه خبر بدی نیسـت!
💢عشق و نفرت زن و شوهر جوانی که تازه ازدواج کرده بودند برای تبرک و گرفتن نصیحتی از پیر دانا نزد او رفتند.پیرمرد دانا به حرمت زوج جوان از جا برخاست و آنها را کنار خود نشاند او از مرد پرسید: تو چقدر همسرت را دوست داری ؟ مرد جوان لبخندی زد و گفت: تا سرحد مرگ اورا می پرستم! و تا ابد هم چنین خواهم بود! و از همسرش نیز پرسید: تو چطور! به همسرت تا چه اندازه علاقه داری ؟ زن شرمناک تبسمی کرد و گفت: من هم مانند او تا سرحد مرگ دوستش دارم و تا زمان مرگ از او جدا نخواهم شد و هرگز از این احساسم نسبت به او کاسته نخواهد شد. پیر عاقل تبسمی کرد و گفت: بدانید که در طول زندگی زناشویی شما لحظاتی رخ می دهند که از یکدیگر تا سرحد مرگ متنفر خواهید شد و اصلا هیچ نشانه ای از علاقه الآنتان در دل خود پیدا نخواهید کرد در آن لحظات حتی حاضرنخواهید بود که یک لحظه چهره همدیگر را ببینید. اما در آن لحظات عجله نکنید و بگذارید ابرهای ناپایدار نفرت از آسمان عشق شما پراکنده شوند و دوباره خورشید محبت بر کانون گرمتان پرتوافکنی کند در این ایام اصلا به فکر جدایی نیافتید و بدانید که“تاسرحد مرگ متنفر بودن” تاوانی است که برای “تا سرحد مرگ دوست داشتن” می پردازید. عشق و نفرت دو انتهای آونگ زندگی هستند که اگر زیاد به کرانه ها بچسبید این هردو احساس را در زندگی تجربه خواهید کردسعی کنید همیشه حالت تعادل را حفظ کنید و تا لحظه مرگ لحظه ای از هم جدا نشوید.
🪐توصيه به صبر ▫️إِنْ ابْتُلِيتُمْ فَاصْبِرُوا، فَإِنَّ «الْعَاقَبَةَ لِلْمُتَّقِينَ 🟤اگر گرفتار مشکلی شديد كنيد كه سرانجام نيكو از آن پرهيزگاران است. 📘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ترجمان عینی «ایمان و » در مردم ! میگه: مرد! برای چه گریه می‌کنی؟! مگر ما برای چی به این دنیا آومدیم؟ اینجا سرزمین جهاد است و همه ما بالاخره روزی باید برویم پس چه بهتر که شهید و در آن دنیا سرافراز شویم! مردم غزه چنین ایمان راسخی دارند که ارتش رژیم اشغالگر با آن همه تجهیزات پیشرفته و حمایت قاطع غرب در برابر آن‌ها عاجز و ناتوان مانده ... ─┅═ೋ❅❅ೋ═┅─ لینک کانال «حرف حساب» در ایتا: https://eitaa.com/joinchat/307953861Cd71679ef85
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ// بچه‌ای که آرومه، مریضه! مامان و بابایی که بچه‌ی آروم دوست دارن، از اون مریض‌ترن! استاد محمد شجاعی حتما با دقت ببینیم ... ─┅═ೋ❅❅ೋ═┅─ لینک کانال «حرف حساب» در ایتا: https://eitaa.com/joinchat/307953861Cd71679ef85
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دو قدم مانده که پاییز به یغما برود این همه رنگ ِ قشنگ از کف ِدنیا برود هر که معشوقه برانگیخت گوارایش باد دل ِتنها به چه شوقی پی ِیلدا برود؟ گله‌ها را بگذار! ناله‌ها را بس کن! روزگار گوش ندارد که تو هی شِکوه کنی! زندگی چشم ندارد که ببیند اخم دلتنگِ تو را فرصتی نیست که صرف گله و ناله شود! تا بجنبیم تمام است تمام! مِهر دیدی که به برهم زدن چشم گذشت یا همین سال جدید! باز کم مانده به عید! این شتاب عمر است… من و تو باورمان نیست که نیست! زندگی گاه به کام است و بس است زندگی گاه به نام است و کم است زندگی گاه به دام است و غم است چه به کام و چه به نام و چه به دام… زندگی معرکه‌ همت ماست… زندگی می‌گذرد… زندگی گاه به نان است و کفایت بکند زندگی گاه به جان است و جفایت بکند زندگی گاه به آن است و رهایت بکند؛ چه به نان و چه به جان و چه به آن… زندگی صحنه‌ی بی تابی ماست… زندگی می‌گذرد… زندگی گاه به راز است و ملامت بدهد زندگی گاه به ساز است و سلامت بدهد زندگی گاه به ناز است و جهانت بدهد... «یغما گلرویی» ─┅═ೋ❅❅ೋ═┅─ لینک کانال «حرف حساب» در ایتا: https://eitaa.com/joinchat/307953861Cd71679ef85
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حکایت بسیار شنیدنی کشاورز اصفهانی که به محضر امام زمان (عج) رسید و خانه امام علی (ع) و حضرت زهرا (س) را به او نشان دادند! های زندگی ─┅═ೋ❅❅ೋ═┅─ لینک کانال «حرف حساب» در ایتا: https://eitaa.com/joinchat/307953861Cd71679ef85
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام علی علیه‌السلام شرط مهم یه مهمونی درست رو می‌فرمایند که خیلی‌هامون فراموشش کردیم! ─┅═ೋ❅❅ೋ═┅─ لینک کانال «حرف حساب» در ایتا: https://eitaa.com/joinchat/307953861Cd71679ef85
☘آرامش رهایی از طوفان نیست بلکه آرام زندگی کردن در میان طوفان هاست انسانهاى شاد دنياى درونشان را ميسازند، انسانهاى غمگين دنياى بيرونشان را سرزنش ميكنند.☘
خاطرای بسیار تکان دهنده که خواندن آن، هر ایرانی باشرفی را شرمنده شهدا و مادران شهدا میکند و دل را به آب قدسی، جلا میدهد ... بخوانیم و مهمان این باغ بهشتی شویم: من سختی زیاد کشیدم تا تنها پسرم بزرگ شد. هم مادر خانه بودم هم مرد خانه! شوهرم و دختر سه ساله ام مریض بودند و هر دو  در یک سال مردند؛ در کل شهر کرمان کسی را نداشتیم من بودم همین یک پسر، به نام علی! میرفتم سر کوره آجرپزی و بعد از ظهرها که از سرکار برمی گشتم توان راه رفتن نداشتم و از خستگی از خدا می خواستم جان مرا هم بگیرد! حتی گاهی زندگی چنان سخت می شد که زیر باران و برف، گدایی هم می کردم. علی که کوچک بود نمی گذاشتم بفهمد چه کار می کنم با خودم می گفتم این بچه گناهی ندارد و غصه می خورد. شب می گفت مامان!چرا پاهایت تاول زده؟! میگفتم چیزی نیست بخاطر سرماست مادر! وقتی هیچ پولی نداشتم  با یک نان سر میکردیم و گاهی یک نان را هم سه قسمت می کردیم تا در طول سه روز بخوریم. علی که بزرگ شد با اینکه در یک خانه خرابه زندگی می کردیم می گفت "مامان خدا داره ما رو امتحان می کنه باید صبر کنیم و شکر کنیم!" یک دست لباس داشت که وقتی می شستم تو سرما بدون لباس می ایستاد  تا لباسش خشک شود می گفتم: مادر سردت نیست؟ می گفت: نه! کدوم سرما؟! وقتی که میرفتم سر کار برای این که حتی همسایه ها هم نفهمند چیزی نداریم که بخوریم  قابلمه ای آب می گذاشت سر گاز تا جوش بیاید و قل بزند تا اگر همسایه ای آمد و چیزی آورد بگوید: نه! ببین مادر من غذا درست کرده برایمان! کوچک بود هنوز یه روز که چیزی برای خوردن نداشتیم گفت: مادر! برویم نان بگیریم؟ با سرافکندگی گفتم مادر صاحب کار هنوز پول کارم را نداده است. گفت طوری نیست دیشب یک دانه خرما خوردم می توانم تحمل کنم... اون روز مستاصل آمدم در خیابان و رو کردم به خدا و گفتم خدایا! امروز یک لقمه نان گیر من می آید؟! برگشتم خانه دیدم نزدیک درب خانه یک کیسه نان هست برداشتم آوردم داخل... علی بعد از چند دقیقه آمد گفت: مادر بیا بخوریم... گفتم نگاه کردی تو کیسه چی بود؟ گفت خدا همین را برایم فرستاده! خودم رفتم پای کیسه دیدم نان ها از کپک سبز شده بودند! علی یک مقدارش را شسته بود و نشسته بود به خوردن! علی که بزرگ شد، جنگ شد. علی میرفت در کارهای پشت جبهه کمک می کرد تا به چشم حاج قاسم، که فرمانده لشکر کرمان بود بیاد، آنقدر رفت و آمد تا حاج قاسم او را با خودش به جبهه برد و شد جزو فرماندهان محوری لشکر ثار الله شد و بعدها هم علی شهید شد. بعد شهادت علی کسی را نداشتم، حاج قاسم برایم پسر شد، از سوریه زنگ می زد می گفت صدایت را شنیدم خستگیم رفع شد مادر! صدایت را شنیدم آرامش پیدا کردم مادر! یک شب ساعت ۲ نصفه شب تلفن خانه زنگ زد با ناراحتی گفتم کیست این وقت شب زنگ می زند؟! گوشی را برداشتم، گفت: منم قاسم، قاسم سلیمانی!؟ دلم تنگ شده برایت، از کربلا زنگ می زنم، به جایت زیارت کردم، برایت چه سوعاتی بیاورم؟ حاج قاسم همیشه می گفت: ما افتخار می کنیم بی بی سکینه از ماست! مادری که در عالم یک فرزند داشت و هیچ قوم و اقوامی نداشت و ندارد! زن زحمت کشیده سیه چرده پر از معنویتی که امروز افتخار شهر ماست او مادر شهید ماست که با کار در کوره های خشت مالی او را بزرگ کرد... حالا اما «بی بی سکینه» در کنار دو پسرش خوابیده است... علی که در جوانی به یاد روزهای گرسنگی کیسه به دوش می گذاشت و درب خانه های نیازمندان می رفت و در جبهه مجاهدت حق بر علیه باطل به شهادت رسید امروز مزارش حاجت ها می دهد... و قاسم پسر دیگرش که از ۷۰ ملیت دنیا زائر دارد و آرامش قلب بی بی سکینه است... بی بی اگر چه در این دنیا کسی را نداشت و  ندارد ولی آنجا، مادر لشکری از شهیدان راه خداست... منبع: کتاب خاطرات دردناک ناصر کاوه هدیه به روح بی بی سکینه پاکزاد عباسی و فرزند شهیدش سردار شهید علی شفیعی فرمانده محور لشکر ثارالله و شهید حاج قاسم رحمت الله علیهم بخوانید فاتحه ای همراه با صلوات های زندگی ─┅═ೋ❅❅ೋ═┅─ لینک کانال «حرف حساب» در ایتا: https://eitaa.com/joinchat/307953861Cd71679ef85
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ// اولین قدم برای یاری امام زمان (ع) چیست؟! استاد شجاعی حتما ببینیم ... و ─┅═ೋ❅❅ೋ═┅─ لینک کانال «حرف حساب» در ایتا: https://eitaa.com/joinchat/307953861Cd71679ef85