eitaa logo
آرامش
1هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
954 ویدیو
51 فایل
یادداشتها و تجارب دکتر رضامنتظر در بحث آرامش و سایر مطالب کاربردی مفید در این موضوع آرامش که لازمه سعادت دنیا و آخرت است، نیاز به آموزش دارد لطفا ۱۶ فایل اصلی را از منشی مجازی به آی دی ذیل دریافت و مطالعه و نظرات خود را ارسال کنید @visitmontazer
مشاهده در ایتا
دانلود
وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ خدای مهربانم❤️ وقتی توکلم بر خودته🤲 آرومم و میدونم هرطوری بشه هوامو داری❤️ ازم میخوای بهت اعتماد کنم😇 میدونم این اتفاقای زندگی یه نشونه ست تا دوباره به یادت بیفتم✨😊 @nafsemotmaen
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هفت جایی که امتحان میشید ...! 👈مرد در هنگام بیماری همسرش شناخته می شود 👈زن در هنگام فقر همسرش 👈دوست در هنگام سختی 👈فرزندان هنگام پیری پدر و مادر 👈برادران و خواهران هنگام رسیدن به ارث و تقسیم آن 👈اقوام هنگام غربت 👈مؤمن هنگام افتادن در امتحان و بلا 🎙 @nafsemotmaen
بدون اهمیت روزها را می گذرانيم کم می خنديم تند رانندگی می کنيم زود عصبانی می شويم زود قضاوت می کنیم برای اثبات خود پشت سر دیگران بدگویی میکنیم تا دير وقت بيدار میمانيم خسته از خواب بر می خيزيم کم مطالعه می کنيم بیشتر اوقات تلويزيون نگاه می کنيم و به ندرت دعا می کنيم مايملک بسیار داريم اما ارزشهايمان کمتر شده اند بسیار صحبت ميکنيم و بسیار دروغ می گوييم!!! و به اندازه کافی دوست نمی داريم. به کجا چنین شتابان؟! @nafsemotmaen
❇️ امام سجاد علیهم السلام : 💞حق زن این است که بدانى خداوند عزّوجلّ او را مایه آرامش و انس تو قرار داده و این نعمتى از جانب اوست. پس احترامش کن و با او مدارا نما، هر چند حق تو بر او واجب تر است اما این حق اوست که با او مهربان باشى💞 📚بحارالانوار، جلد74 🌷🍃 أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ ╰┅┅┅┅❀🍃🌼🍃❀┅┅┅┅╯ 🌺❤️🌹🌴☘💦☘🌴🌹❤️🌺 اللهم عجل لولیک الفرج 🌷🥀💦🌱🖤🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ// وای بچه‌هام دیوانه‌ام کـــردن! مغزم داره از سر و صداشون منفجر میشه!
📚 🌹🌹حق مادر حق مادر برتو آنست ڪه بدانے او حمل ڪردہ است تو را نہ ماہ طورے ڪہ هيچ ڪس حاضر نيست اين چنين ديگرے را حمل ڪند و بہ تو شيرہ جانش را خوراندہ است قسمے ڪہ هيچ ڪس ديگر حاضر نيست اينڪار را انجام دهد و با تمام وجود، با گوشش، چشمش، دستش، پايش، مويش، پوست بدنش و جميع اعضا و جوارحش تو را حمايت و مواظبت نمودہ است و اينڪار را از روے شوق و عشق انجام دادہ و رنج و درد و غم و گرفتارے دوران باردارے را بہ خاطر تو تحمل نمودہ است، تا وقتے ڪہ خداے متعال ترا از عالم رحم بہ عالم خارج انتقال داد. پس اين مادر بود ڪہ حاضر بود گرسنہ بماند و تو سير باشے، برهنہ بماند و تو لباس داشتہ باشے، تشنہ بماند و تو سيراب باشے، در آفتاب بنشيند تا تو در سايہ او آرام استراحت ڪنے، ناراحتے را تحمل ڪند تا تو در نعمت و آسايش بہ زندگے ادامہ دادہ و رشد نمائے و در اثر نوازش او بہ خواب راحت و استراحت لذيذ دست يابے. شڪم او خانہ تو و آغوش او گهوارہ تو و سينہ او سيراب ڪنندہ تو و خود او حافظ و نگهدارندہ تو بود؛ سردے و گرمے دنيا را تحمل ميكرد تا تو در آسايش و ناز و نعمت زندگے ڪنے. پس شڪرگزار مادر باش بہ اندازہ اے ڪہ براے تو زحمت كشيدہ است؛ و نمے توانے از او قدردانے نمائے مگر بہ عنايت و توفيق خداوند متعال. 📚رساله حقوق امام سجاد(علیہ السلام) 🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حال و هوایی این چُنینم آرزوست... ببینید این رزمنده با اینکه تانک‌های دشمن پُشتِ‌ سَرش هستن با چه آرامشی صحبت میکنه! لینک کانال «حرف حساب» در ایتا: https://eitaa.com/joinchat/307953861Cd71679ef85
دنیا تمام تشنهٔ نور است نازنین دیگر زمان، زمان ظهور است نازنین از بس‌که در هم است شب و روز روزگار انگار روز حشر و نشور است نازنین برگرد سوی وادی کنعان عزیز مصر! دل‌ها بدون نور تو کور است نازنین تزویر زیر نام تو بازارها زده است کالای زور و زر به وفور است، نازنین دنبال ردّ شعله‌ای از چشم‌های تو موسای سینه راهی طور است نازنین خورشید قرن‌هاست که بر روی نیزه‌هاست یا در میان تشت و تنور است، نازنین ای آخرین ذخیرهٔ هستی ظهور کن دنیا تمام تشنهٔ نور است، نازنین!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رو از این نوجوان بیاموزیم ⭕️هر چه دارم از و (ع) دارم. تا حالا نشده چیزی رو دوبار به امام حسین بگم..!!!! نوجوان ۱۳ ساله‌ای که حرف و عملش مجری را مات و مبهوت خود کرده
❄️مازندران شهرستان نور شهر ‌‌‌‌‌‌
📚 گویند فقیری به نزد هندوانه فروشی رفت وگفت هندوانه‌ای برای رضای خدا به من بده فقیرم وچیزی ندارم. هندوانه فروش درمیان هندوانه ها گشتی زد وهندوانهٔ خراب و بدرد نخوری را به فقیر داد.فقیر نگاهی به هندوانه کرد و دید که به درد خوردن نمیخورد،و مقدار پولی که به همراه داشت به هندوانه فروش داد و گفت به اندازه پولم به من هندوانه ای بده. هندوانه فروش هندوانه خیلی خوبی را وزن کرد و به مرد فقیر داد،فقیر هر دو هندوانه را رو به آسمان کرد و گفت خداوندا بندگانت را ببین... این هندوانه خراب را بخاطر تو داده هست و این هندوانه خوب را بخاطر پول.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ// من، ناسازگاره، اصلاً حرف گوش نمیده! من لجبازه، همش ساز خودشو میزنه! دیدن این کلیپ برای تمام صاحب فرزند و تمام همسران ضروریه ....
رسم بازاریان قدیم بر این بود که اول صبح وقتی دکان را باز می کردند، کرسی کوچکی را بیرون مغازه می گذاشتند اولین مشتری که می آمد جنس به او می فروخت وبلافاصله کرسی را به داخل مغازه می آورد (یعنی دشت نمودم )، مشتری دوم که می آمد و جنسی می خواست حتی اگر خودش آن جنسی را داشت نگاه به بیرون می کرد که ببیند کدام‌ مغازه هنوز کرسی اش بیرون است و دشت نکرده است آن وقت اشاره می کرد که برو آن دکان (که کرسی اش بیرون است) جنس دارد و از او بخر که او هم دشت اول را کرده باشد. و بدین شکل هوای هم دیگر را داشتند... و اینگونه جوانمردی و انصاف می چرخید و می چرخید ... وسط زندگی ها سفره ها...
مادری بود بنام ننه‌علی آلونکی ساخته بود در بهشت‌زهرا بر قبر فرزند شهیدش شب و روز اونجا زندگی میکرد، قرآن میخوند سنگ قبر پسرش بالش‌ش بود و همونجا هم چشم از دنیا می‌بندد و کنار فرزندش خاک میشود این داستان یک است خدا کند که در روز قیامت شرمنده این مادر نشویم...
⭕️ تنها راهِ رهایی از هلاکت در آخرالزمان؟! 🔸امام عسکری علیه السلام درباره فرزندشان فرمودند: «بخدا قسم او قطعا غیبتی طولانی خواهد داشت که هیچ کس در آن از نجات نمی یابد مگر کسیکه: خداوند بزرگ او را در اعتقاد به امامتش ثابت بدارد؛ و به او برای تعجیل فرجش بدهد.» 📚(کمال الدین و تمام النعمة، باب۳۸) 🔸منظور از هلاکت در این کلام نورانی، انحراف از مسیر حق و خروج از جاده مستقیم ایمان است. بر اساس روایات، این هلاکت و انحراف در دوران غیبت بسیار شدید و فراگیر است؛ تا آنجا که فردی صبحگاه مؤمن است ولی شبانگاه از دین خارج شده و کافر می گردد و بالعکس. 📚 (غیبت نعمانی باب۱۲) 📌 امام عسکری علیه‌السلام «دعا کردن برای فرج» را به عنوان نسخه ای شفابخش برای نجات از این ورطه هولناک در اختیار ما قرار داده و آن را «تنها راه رهایی» معرفی نموده اند. 🌹
💠حضرت عیسی بن مریم عليه السّلام: اگر مى خواهيد دوستان و برگزيدگان خدا باشيد به آن كه به شما بدى مى كند، نيكى كنيد و از آن كه به شما ستم مى كند، درگذريد و بر آن كه از شما روى مى گرداند، سلام دهيد تحف العقول: 503
گاهی خدا می خواهد با دست تو دست دیگر بندگانش را بگیرد وقتی دستی را به یاری می گیری، بدان که دست دیگرت در دست خداست..🌺 ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌
غرق زندگی نشو اگر حواست به و باشد خدا کارت را راه می اندازد. مردی مادرش را کول کرده بود و طواف میداد. پیامبر (ص) رادید عرض کرد آیا با این کار حق مادرم را ادا کرده ام؟ پیامبر (ص) فرمود: حتی جبران یکی از ناله‌های او را در هنگام بارداری نکرده ای!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷قدرتی به اسم خدا... صبور باش آرى باز هم صبر کن، آنچه برایت پیش می آید و آنچه برایت رقم میخورد، به دست بزرگترین نویسنده عالم ثبت شده! او که بدون اِذنش، حتّی برگی از درخت نمی ‌افتد.. در کلاس درس " خدا " آنها که میکنند، رد میشوند آنها که میکنند، قبول میشوند و آنها که میکنند، شاگرد ممتاز میشوند
🔆 عليه ‏السلام: 💠 لا شَرَفَ كبُعدِ الهِمَّةِ؛ ❇️ هيچ شرافتى (افتخارى) چون بلندهمّتى نيست. 📚 بحار الأنوار : ج۷۸، ص۱۶۵، ح۱ @Masaf
در طوفان‌های زندگی خدا کنار تو و مواظب توست مرد جوانی کنار نهر آب نشسته بود و غمگين و افسرده به سطح آب زل زده بود. استادی از آنجا می‌گذشت. او را ديد و متوجه حالت پريشانش شد و کنارش نشست. مرد جوان وقتی استاد را ديد، بی‌اختيار گفت: عجيب آشفته‌ام، همه چيز زندگی‌ام به هم ريخته. به‌شدت نيازمند آرامش هستم و نمی‌دانم اين آرامش را کجا پيدا کنم؟ استاد برگی را که از شاخه روی زمين افتاده بود، داخل نهر آب انداخت و گفت: به اين برگ نگاه کن. وقتی داخل آب می‌افتد، خود را به جريان آن می‌سپارد و با آن می‌رود. سپس سنگ بزرگی را از کنار جوی آب برداشت و داخل نهر انداخت. سنگ به‌خاطر سنگینی‌اش داخل نهر فرورفت و در عمق آن کنار بقيه سنگ‌ها قرار گرفت. استاد گفت: اين سنگ را هم که ديدى، به‌خاطر سنگینی‌اش توانست بر نيروی جريان آب غلبه کند و در عمق نهر قرار گيرد. حال تو به من بگو آيا آرامش سنگ را می‌خواهی يا آرامش برگ را؟ مرد جوان مات‌ومتحير به استاد نگاه کرد و گفت: اما برگ که آرام نيست. او با هر افت‌وخيز آب نهر بالاوپايين می‌رود و الان معلوم نيست کجاست! لااقل سنگ می‌داند کجا ايستاده و با وجودی که در بالا و اطرافش آب جريان دارد اما محکم ايستاده و تکان نمی‌خورد. من آرامش سنگ را ترجيح می‌دهم! استاد لبخندی زد و گفت: پس چرا از جريان‌های مخالف و ناملايمات جاری در زندگی‌ات می‌نالی؟! اگر آرامش سنگ را برگزيده‌ای پس تاب ناملايمات را هم داشته باش و محکم هر جایی که هستی، آرام و قرار خود را از دست مده. استاد اين را گفت و بلند شد تا برود. مرد جوان که آرام شده بود، نفس عميقی کشيد و از جا برخاست و مسافتی با استاد همراه شد. چند دقيقه که گذشت موقع خداحافظی مرد جوان از استاد پرسيد: شما اگر جای من بوديد آرامش سنگ را انتخاب می‌کرديد يا آرامش برگ را؟! استاد لبخندی زد و گفت: من در تمام زندگی‌ام خودم را با اطمينان به خالق رودخانه هستی و به جريان زندگی سپرده‌ام و چون می‌دانم در آغوش رودخانه‌ای هستم که همه ذرات آن نشان از حضور يار دارد، از افت‌وخيزهايش هرگز دل‌آشوب نمی‌شوم و من آرامش برگ را می‌پسندم. خود را به خدا بسپار و از طوفان‌های زندگی هراسی نداشته باش چون خدا کنار تو و مواظب توست. 🆔 @Masaf
🔴يك لقمه و فروختن دين 🏷فضل بن ربيع گفت : روزي شريك بن عبدالله نخعي بر مهدي عباسي سومين خليفه بني العباس وارد شد . مهدي گفت : بايد يكي از اين سه كار را بپذيري : يا منصب قضاوت را قبول كني يا اولاد مرا تعليم دهي و يا از غذاي ما بخوري . شريك فكر كرد كه تعليم فرزندان خليفه مشكل و امر قضاوت سخت است ، خوردن غذا آسان است ، لذا سومي را انتخاب كرد . مهدي عباسي به آشپز دستور داد چند نوع غذاي لذيذ از مغز استخوان شكر سفيد تهيه كند . وقتي غذا حاضر شد ، نزد شريك آوردند و او به مقدار كافي خورد . متصدي آشپزخانه به خليفه گفت : اي امير اين شيخ بعد از اين غذا خوردن هرگز رستگار نخواهد شد . فضل بن ربيع گفت : بخدا سوگند شريك پس از آن طعام مجالست و هم نشيني با بني العباس را اختيار نمود و قضاوت و تعليم اولاد ايشان را هم پذيرفت . روزي حواله اي براي شريك از بابت حقوقش به صرافي نوشتند ، شريك به صراف مراجعه كرده سخت مي گرفت كه بايد نقد بپردازي . آن مرد گفت : كتان و لباس قيمتي نفروخته اي كه اين قدر سخت مي گيري . شريك در جواب او گفت : بخدا قسم از كتان با ارزشتر يعني دينم را فروخته ام . 📚پند تاریخ ج۴ ص۸۶ 📚مروج الذهب ج ۳ ص۳۲۰ الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج
در مسجد و در کعبه به دنبال خداییم از حس خدا در دلمان دور و جداییم هم مسجد و هم کعبه و هم قبله بهانه است دقت بکنی نور خدا داخل خانه است در مسجد و در کعبه به دنبال چه هستی؟ اول تو ببین قلب کسی را نشکستی؟ اینگونه چرا در پی اثبات خداییم؟ همسایه ما گشنه و ما سیر بخوابیم برخیز و کمی کعبه آمال خودت باش چنگی به نقابت بزن و مال خودت باش تصویر خدا پشت همین کهنه نقاب است تصویر خدا واضح و چشمان تو خواب است شاید که بتی در وسط ذهن من و توست باید بت خود ، با نم باران خدا شست گویی که خدا در بدن و در تنمان هست نزدیکتر از خون و رگ گردنمان هست ولله خدا قدرت پرواز پرنده ست یا غرش بی وقفه یک شیر درنده ست باید که خدا را به دل کوه ببینیم در جسم و تن و در نفس و روح ببینیم در ذهن خود اینگونه نگوییم خدا کیست خورشید مگر باعث اثبات خدا نیست؟ باید که در آیینه کمی هم به خود آییم ما جلوه ای از خلقت زیبای خداییم هر کس که دلش آینه شد فاقد لکه در قلب خودش کرده بنا کعبه و مکه گر خوب شناسی تو اگر خالق خود را سالم برسانی به هدف قایق خود را