آيا حضرت #آسيه (س) #ظلوم و #جهول بود؟! (2)
در مطلب قبل ضمن نقل سخنان جناب غفاری در مقام تفسیر سوره عصر درباره ظلوم و جهول بودن انسان این پرسش ها را مطرح کردیم: چرا خداوند پس از پذيرش امانت الهي توسط انسان او را ظلوم و جهول ناميد؟ آيا بر اساس اين تعبير ميتوان شخصيتهاي بزرگي چون حضرت #آسيه (س) را به خاطر پشت پا زدن به جلوههاي دنيا نعوذ بالله ظلوم و جهول ناميد؟ آيا ميتوان پذيرش امانت الهي را از مصاديق خسران دانست؟
🔸براي پاسخ به اين پرسشها تنها به نقل ديدگاه #علامه_طباطبايي (ره) در تفسير #الميزان بسنده مي كنيم. حضرت علامه در تفسير آيه 72 از سوره احزاب مينويسد:
🔹«مراد از امانت عبارت شد از ولايت الهى، و مراد از عرضه داشتن اين ولايت بر آسمانها و زمين، و ساير موجودات مقايسه اين ولايت با وضع آنهاست. و معناى آيه اين است كه: اگر ولايت الهى را با وضع آسمانها و زمين مقايسه كنى، خواهى ديد كه اينها تاب حمل آن را ندارند و تنها انسان مى تواند حامل آن باشد و معناى امتناع آسمانها و زمين، و پذيرفتن و حمل آن به وسيله انسان اين است كه در انسان استعداد و صلاحيت تلبس آن هست، ولى در آسمانها و زمين نيست. اين است آن معنايى كه مى توان آيه را بر آن منطبق كرد، و گفت آسمانها و زمين و كوهها با اينكه از نظر حجم بسيار بزرگ، و از نظر سنگينى بسيار ثقيل و از نظر نيرو بسيار نيرومند هستند، ليكن با اين حال استعداد آن را ندارند كه حامل ولايت الهى شوند، و مراد از امتناعشان از حمل اين امانت، و اشفاقشان از آن، همين نداشتن استعداد است...
ظلوم و جهول بودن انسان، هر چند كه به وجهى عيب و ملاك ملامت و عتاب، و خرده گيرى است، و ليكن، عين همين ظلم و جهل انسان مصحح حمل امانت و ولايت الهى است، براى اينكه كسى متصف به ظلم و جهل مى شود كه شانش اين است كه متصف به #عدل و #علم باشد، وگرنه چرا به #كوه ظالم و جاهل نمى گويند؟ چون متصف به عدالت و علم نمى شود، و همچنين #آسمانها و #زمين جهل و ظلم را حمل نمى كنند، به خاطر اينكه متصف به عدل و علم نمى شوند، به خلاف انسان كه به خاطر اينكه شان و استعداد علم و #عدالت را دارد، #ظلوم و #جهول نيز هست. و امانت مذكور در آيه كه گفتيم عبارت است از #ولايت_الهى، و كمال صفت #عبوديت، وقتى حاصل مى شود كه حامل آن، #علم و #ايمان به خدا داشته، و نيز #عمل_صالح را كه عبارت ديگر #عدالت است، داشته باشد، و كسى كه متصف به اين دو صفت بشود، يعنى ممكن باشد كه به او بگوييم #عالم و #عادل، قهرا ممكن هم هست گفته شود، #جاهل و #ظالم، و چون علم و عدالت انسان موهبتى است كه خدا به او داده، و اما خود او فى حد نفسه جاهل و ظالم است، پس همين اتصاف ذاتى اش به ظلم و جهل، مجوز اين شده كه امانت الهى را حمل كند، و در حقش گفته شود: انسان بار اين امانت را به دوش كشيد، چون ظلوم و جهول بود- دقت بفرماييد... پس جمله" إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَةَ" معنايش اين است كه: ما ولايت الهى و استكمال به حقايق دين حق را، چه علم به آن حقايق، و چه عمل بدانها را، بر آسمانها و زمين عرضه كرديم، و معناى عرضه كردن آن، اين است كه ما يك يك موجودات را با آن سنجيديم، و قياس كرديم، هيچ يك استعداد پذيرفتن آن را نداشتند، به جز انسان» (ترجمه تفسير الميزان، ج16، ص 525-527)
🔸اكنون با توجه به تفسير علامه طباطبايي براي آيه مذكور نكات زير واضح است.
1⃣منظور از قبول امانت الهي توسط انسان و عدم قبول آن از سوي ساير مخلوقات، #استعداد و #قابليت_وجودي انسان و عدم استعداد و قابليت ساير موجودات است.
2⃣بكارگيري تعبير ظلوم و جهول براي شخصيتهاي بزرگي چون حضرت #آسيه (س) ناشي از #عدم_درك معناي آيه شريفه است. چرا كه آن حضرت و ديگر شخصيتهايي كه به حدي از كمال رسيدهاند كه خداوند از آنها به عنوان الگو در قرآن ياد ميكند از مصاديق عادل و عالم اند نه ظلوم و جهول!
3⃣ تنها انسانهايي دچار خسران ميشوند كه خود را به ملكه علم و عدالت متصف نكنند. اما پس از اتصاف به علم و عدالت به كارگيري صفت خسران براي آنها ناشي از #ظلم و #جهالت است.
#تفسیر_به_رای
#ظلوم
#جهول
#آسیه
#علامه_طباطبایی
@naghdeghaffari