نقد غفاری
✅ همهی ما #قابلیت_وجودی #زهرا شدن و #علی شدن را دارا هستیم! جلسه هفتگی ۹۶/۱۲/۱۷ 💠 @naghdeghaffa
آقای غفاری:👇
من #قابلیت_وجودی #زهرا شدن را دارم، #علی شدن را دارم. #رسول_الله شدن را دارم؛ #قرآن میگه #اسوه هست. اینو نمونه فرستاده. اما من نوعی بی لیاقتی می کنم آن امری دیگر است.
رَسُولِ اللَّهِ (ص): 👇
نَحْنُ أَهْلُ بَيْتٍ لَايُقَاسُ بِنَا أَحَدٌ مِنْ عِبَادِ اللَّهِ وَ مَنْ وَالانَا وَ ائْتَمَّ بِنَا وَ قَبِلَ مِنَّا مَا أُوحِيَ إِلَيْنَا وَ عَلَّمْنَاهُ إِيَّاهُ وَ أَطَاعَ اللَّهَ فِينَا فَقَدْ وَالَى اللَّهَ وَ نَحْنُ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ وَ وَلَدُنَا مِنَّا وَ مِنْ أَنْفُسِنَا وَ شِيعَتُنَا مِنَّا مَنْ آذَاهُمْ آذَانَا وَ مَنْ أَكْرَمَهُمْ أَكْرَمَنَا وَ مَنْ أَكْرَمَنَا كَانَ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ. (بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج65، ص: 45)
عَلِي(ع): 👇
نَحْنُ أَهْلَ الْبَيْتِ لَا يُقَاسُ بِنَا أَحَدٌ فِينَا نَزَلَ الْقُرْآنُ وَ فِينَا مَعْدِنُ الرِّسَالَةِ. (عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج2، ص: 66)
👇
حَدَّثَنَا أَبِي رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى الْعَطَّارُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى بْنِ عِمْرَانَ الْأَشْعَرِيِّ عَنْ حَمْدَانَ بْنِ سُلَيْمَانَ عَنْ أَيُّوبَ بْنِ نُوحٍ عَنْ إِسْمَاعِيلَ الْفَرَّاءِ عَنْ رَجُلٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَ لَيْسَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص فِي أَبِي ذَرٍّ رَحْمَةُ اللَّهِ عَلَيْهِ مَا أَظَلَّتِ الْخَضْرَاءُ وَ لَا أَقَلَّتِ الْغَبْرَاءُ عَلَى ذِي لَهْجَةٍ أَصْدَقَ مِنْ أَبِي ذَرٍّ قَالَ بَلَى قَالَ قُلْتُ فَأَيْنَ رَسُولُ اللَّهِ وَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ وَ أَيْنَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ قَالَ فَقَالَ لِي كَمِ السَّنَةُ شَهْراً قَالَ قُلْتُ اثْنَا عَشَرَ شَهْراً قَالَ كَمْ مِنْهَا حُرُمٌ قَالَ قُلْتُ أَرْبَعَةُ أَشْهُرٍ قَالَ فَشَهْرُ رَمَضَانَ مِنْهَا قَالَ قُلْتُ لَا قَالَ إِنَّ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ لَيْلَةً أَفْضَلُ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ إِنَّا أَهْلَ بَيْتٍ لَايُقَاسُ بِنَا أَحَدٌ. (معاني الأخبار، النص، ص: 179)
#قابلیت
#قیاس_خود_با_ائمه
#لايقاس_بنا_أحد
@naghdeghaffari
آيا حضرت #آسيه (س) #ظلوم و #جهول بود؟! (2)
در مطلب قبل ضمن نقل سخنان جناب غفاری در مقام تفسیر سوره عصر درباره ظلوم و جهول بودن انسان این پرسش ها را مطرح کردیم: چرا خداوند پس از پذيرش امانت الهي توسط انسان او را ظلوم و جهول ناميد؟ آيا بر اساس اين تعبير ميتوان شخصيتهاي بزرگي چون حضرت #آسيه (س) را به خاطر پشت پا زدن به جلوههاي دنيا نعوذ بالله ظلوم و جهول ناميد؟ آيا ميتوان پذيرش امانت الهي را از مصاديق خسران دانست؟
🔸براي پاسخ به اين پرسشها تنها به نقل ديدگاه #علامه_طباطبايي (ره) در تفسير #الميزان بسنده مي كنيم. حضرت علامه در تفسير آيه 72 از سوره احزاب مينويسد:
🔹«مراد از امانت عبارت شد از ولايت الهى، و مراد از عرضه داشتن اين ولايت بر آسمانها و زمين، و ساير موجودات مقايسه اين ولايت با وضع آنهاست. و معناى آيه اين است كه: اگر ولايت الهى را با وضع آسمانها و زمين مقايسه كنى، خواهى ديد كه اينها تاب حمل آن را ندارند و تنها انسان مى تواند حامل آن باشد و معناى امتناع آسمانها و زمين، و پذيرفتن و حمل آن به وسيله انسان اين است كه در انسان استعداد و صلاحيت تلبس آن هست، ولى در آسمانها و زمين نيست. اين است آن معنايى كه مى توان آيه را بر آن منطبق كرد، و گفت آسمانها و زمين و كوهها با اينكه از نظر حجم بسيار بزرگ، و از نظر سنگينى بسيار ثقيل و از نظر نيرو بسيار نيرومند هستند، ليكن با اين حال استعداد آن را ندارند كه حامل ولايت الهى شوند، و مراد از امتناعشان از حمل اين امانت، و اشفاقشان از آن، همين نداشتن استعداد است...
ظلوم و جهول بودن انسان، هر چند كه به وجهى عيب و ملاك ملامت و عتاب، و خرده گيرى است، و ليكن، عين همين ظلم و جهل انسان مصحح حمل امانت و ولايت الهى است، براى اينكه كسى متصف به ظلم و جهل مى شود كه شانش اين است كه متصف به #عدل و #علم باشد، وگرنه چرا به #كوه ظالم و جاهل نمى گويند؟ چون متصف به عدالت و علم نمى شود، و همچنين #آسمانها و #زمين جهل و ظلم را حمل نمى كنند، به خاطر اينكه متصف به عدل و علم نمى شوند، به خلاف انسان كه به خاطر اينكه شان و استعداد علم و #عدالت را دارد، #ظلوم و #جهول نيز هست. و امانت مذكور در آيه كه گفتيم عبارت است از #ولايت_الهى، و كمال صفت #عبوديت، وقتى حاصل مى شود كه حامل آن، #علم و #ايمان به خدا داشته، و نيز #عمل_صالح را كه عبارت ديگر #عدالت است، داشته باشد، و كسى كه متصف به اين دو صفت بشود، يعنى ممكن باشد كه به او بگوييم #عالم و #عادل، قهرا ممكن هم هست گفته شود، #جاهل و #ظالم، و چون علم و عدالت انسان موهبتى است كه خدا به او داده، و اما خود او فى حد نفسه جاهل و ظالم است، پس همين اتصاف ذاتى اش به ظلم و جهل، مجوز اين شده كه امانت الهى را حمل كند، و در حقش گفته شود: انسان بار اين امانت را به دوش كشيد، چون ظلوم و جهول بود- دقت بفرماييد... پس جمله" إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَةَ" معنايش اين است كه: ما ولايت الهى و استكمال به حقايق دين حق را، چه علم به آن حقايق، و چه عمل بدانها را، بر آسمانها و زمين عرضه كرديم، و معناى عرضه كردن آن، اين است كه ما يك يك موجودات را با آن سنجيديم، و قياس كرديم، هيچ يك استعداد پذيرفتن آن را نداشتند، به جز انسان» (ترجمه تفسير الميزان، ج16، ص 525-527)
🔸اكنون با توجه به تفسير علامه طباطبايي براي آيه مذكور نكات زير واضح است.
1⃣منظور از قبول امانت الهي توسط انسان و عدم قبول آن از سوي ساير مخلوقات، #استعداد و #قابليت_وجودي انسان و عدم استعداد و قابليت ساير موجودات است.
2⃣بكارگيري تعبير ظلوم و جهول براي شخصيتهاي بزرگي چون حضرت #آسيه (س) ناشي از #عدم_درك معناي آيه شريفه است. چرا كه آن حضرت و ديگر شخصيتهايي كه به حدي از كمال رسيدهاند كه خداوند از آنها به عنوان الگو در قرآن ياد ميكند از مصاديق عادل و عالم اند نه ظلوم و جهول!
3⃣ تنها انسانهايي دچار خسران ميشوند كه خود را به ملكه علم و عدالت متصف نكنند. اما پس از اتصاف به علم و عدالت به كارگيري صفت خسران براي آنها ناشي از #ظلم و #جهالت است.
#تفسیر_به_رای
#ظلوم
#جهول
#آسیه
#علامه_طباطبایی
@naghdeghaffari