#صحیفه_سجادیه_جامعه
دعا در طلب توبه
اَللّٰهُمَّ فَصَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ، وَشَفِّعْ فیٖ خَطَایَایَ کَرَمَكَ، وَجُدْ عَلَیَّ بِعَفْوِكَ، وَافْعَلْ بیٖ فِعْلَ عَزِیزٍ تَضَـرَّعَ إِلَیْهِ عَبْدٌ ذَلِیلٌ فَرَحِمَهُ، أَوْ غَنِیٍّ تَعَرَّضَ لَهُ عَبْدٌ فَقِیرٌ فَنَعَشَهُ.
خداوندا بر محمد و آلش درود فرست و کرمت را در مورد خطاهایم شفاعت ده، و ببخش بر من عفوت، و عمل کن با من عمل قدرتـمندی، که تضـرع کند نزد وی بندۀ ذلیلی پس او را رحم کند، یا بینیازی که بندۀ فقیری به وی روی آورد و او را از فقر برهاند.
#دعای۸۱
#استاد_قرائتی
تفسیر نور (محسن قرائتی)
سوره نساء آیه ۱۱
يُوصِيكُمُ اللَّهُ فِي أَوْلادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ فَإِنْ كُنَّ نِساءً فَوْقَ اثْنَتَيْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثا ما تَرَكَ وَ إِنْ كانَتْ واحِدَةً فَلَهَا النِّصْفُ وَ لِأَبَوَيْهِ لِكُلِّ واحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ مِمَّا تَرَكَ إِنْ كانَ لَهُ وَلَدٌ فَإِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلَدٌ وَ وَرِثَهُ أَبَواهُ فَلِأُمِّهِ الثُّلُثُ فَإِنْ كانَ لَهُ إِخْوَةٌ فَلِأُمِّهِ السُّدُسُ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِي بِها أَوْ دَيْنٍ آباؤُكُمْ وَ أَبْناؤُكُمْ لا تَدْرُونَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ لَكُمْ نَفْعاً فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلِيماً حَكِيماً «11»
خداوند درباره (ارث) فرزندانتان به شما سفارش مىكند، براى پسر مانند سهم دو دختر است، پس اگر وارثان از جنس زن و بيش از دو نفر باشند، دو سوم ميراث، سهم آنان است و اگر يكى باشد، نصف ميراث از آنِ اوست. و براى هر يك از پدر و مادرِ (ميّت)، يك ششم ميراث است، اگر ميّت، فرزندى داشته باشد. امّا اگر فرزندى نداشته و پدر ومادر، تنها وارث او باشند، مادر يك سوم مىبرد (و باقى براى پدر است) و اگر متوفّى برادرانى داشته باشد، مادرش يك ششم مىبرد. (البتّه تقسيم ارث) پس از عمل به وصيّتى است كه او (متوفّى) سفارش كرده يا پرداخت بدهى اوست. شما نمىدانيد پدران و پسرانتان، كداميك برايتان سودمندترند. اين احكام، از سوى خدا واجب شده است، همانا خداوند دانا و حكيم است.
نکته ها
گرچه دريافتى ارث زن نصف مرد است، ولى بهرهگيرىاش دو برابر مرد است. فرض كنيد مقدار موجودى 30 سهم باشد كه دختر 10 و پسر 20 سهم مىبرد، ولى دختر به خاطر آنكه تعهّدى ندارد، سهم خود را پسانداز مىكند و براى مخارج زندگى از سهم پسر كه 20 سهم بود بهرهمند مىشود. پس نياز خود را از سهم مرد تأمين كرده و سهم خود را ذخيره دارد.
بنابراين دختر در گرفتن نصف مىگيرد، ولى در بهرهگيرى كاملًا تأمين است.
در حديثى از امام جواد عليه السلام آمده است: هيچگونه هزينه فردى واجتماعى بر عهده زن نيست، علاوه بر آنكه هنگام ازدواج مهريه مىگيرد، ولى مرد هم مهريه مىدهد، هم خرج زن را عهدهدار است. زن بىهيچ مسئوليّتى سهم ارث دريافت مىكند وحقّ پسانداز دارد ولى در بهرهگيرى، از همان سهم مرد بهره مىگيرد. «1»
احكام ارث، در تورات نيز بيان شده «2» و در انجيل آمده است كه مسيح گفت: من نيامدهام تا احكام تورات را تغيير دهم.
عرب جاهلى، زنان و كودكان را از ارث محروم مىكرد، ولى اسلام براى هريك از فرزند و
«1». تفسير نورالثقلين.
«2». تورات، سِفر اعداد، باب 27، آيه 8- 11.
همسر، متناسب با نيازهاى آنان سهم الارث قرار داد.
رسيدن ارث به فرزند، انگيزهى فعّاليت بيشتر است. اگر انسان بداند كه اموالش به فرزندش نمىرسد، چندان تحرّك از خود نشان نمىدهد. در فرانسه، هنگامى كه قانون ارث لغو شد، فعّاليتهاى اقتصادى ضعيف شد.
بيشتر بودن سهم فرزندان متوفّى از والدين او شايد براى آن است كه والدين، سالهاى پايانى عمر را مىگذرانند ونياز كمترى دارند. اگر متوفّى برادر نداشت، سهم مادر يك سوم، و اگر داشت يك ششم، و باقى براى پدر است. شايد بدان جهت كه مخارج برادران متوفّى معمولًا به عهدهى پدر است، نه مادر.
امام صادق عليه السلام فرمود: پرداخت بدهى ميّت برانجام وصيّت او مقدّم است «1» چنانكه اگر وصيّت او خلاف شرع باشد نبايد عملى شود. «2»
شخصى از اينكه زنش دختر زاييده بود، نگران بود. امام صادق عليه السلام اين قسمت از آيه را براى او تلاوت فرمود كه: «لا تَدْرُونَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ لَكُمْ نَفْعاً» «3»
پیام ها
1- اسلام، آيين فطرت است. آن گونه كه وجود فرزند، تداوم وجود والدين است و خصوصيّات و صفات جسمى و روحى آنان به فرزند منتقل مىشود، اموال هم بايد به فرزندان منتقل گردد. «يُوصِيكُمُ اللَّهُ فِي أَوْلادِكُمْ»
2- وصيّت كه حقّ خود انسان است، بر حقوق وارثان مقدّم است. «مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ»
3- حقوق مردم، بر حق وارثان و بستگان مقدّم است. «مِنْ بَعْدِ ... دَيْنٍ»
4- در تفاوت سهم ارثِ بستگان، حكمتهايى نهفته است كه ما نمىدانيم. سهم ارث، بر اساس مصالح واقعى بشر استوار است، هرچند خود انسان بىتوجّه باشد. «لا تَدْرُونَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ لَكُمْ نَفْعاً»
«1». تفسير نورالثقلين.
«2». بحار، ج 100، ص 201 وتفسير قمّى.
«3». تفسير نورالثقلين
5- علم و حكمت، دو شرط ضرورى براى قانونگذارى است. احكام ارث، بر اساس علم و حكمت الهى است. «فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ ... عَلِيماً حَكِيماً»
#نهج_البلاغه
#خطبه_قاصعه
خانه کعبه
ثُمَّ أَمَرَ آدَمَ (علیه السلام) وَ وَلَدَهُ أَنْ يَثْنُوا أَعْطَافَهُمْ نَحْوَهُ، فَصَارَ مَثَابَةً لِمُنْتَجَعِ أَسْفَارِهِمْ وَ غَايَةً لِمُلْقَى رِحَالِهِمْ تَهْوِي إِلَيْهِ ثِمَارُ الْأَفْئِدَةِ مِنْ مَفَاوِزِ قِفَارٍ سَحِيقَةٍ وَ مَهَاوِي فِجَاجٍ عَمِيقَةٍ وَ جَزَائِرِ بِحَارٍ مُنْقَطِعَةٍ، حَتَّى يَهُزُّوا مَنَاكِبَهُمْ ذُلُلًا يُهَلِّلُونَ لِلَّهِ حَوْلَهُ وَ يَرْمُلُونَ عَلَى أَقْدَامِهِمْ شُعْثاً غُبْراً لَهُ قَدْ نَبَذُوا السَّرَابِيلَ وَرَاءَ ظُهُورِهِمْ وَ شَوَّهُوا بِإِعْفَاءِ الشُّعُورِ مَحَاسِنَ خَلْقِهِمُ، ابْتِلَاءً عَظِيماً وَ امْتِحَاناً شَدِيداً وَ اخْتِبَاراً مُبِيناً وَ تَمْحِيصاً بَلِيغاً، جَعَلَهُ اللَّهُ سَبَباً لِرَحْمَتِهِ وَ وُصْلَةً إِلَى جَنَّتِهِ.
سپس آدم و فرزندانش را فرمان داد که به سوى کعبه رخت سفر بربندند، آنجا را مرکز اجتماع و سرمنزل مقصود و باراندازشان قرار داد، که ميوه دلها از ميان فلاتها و دشتهاى دور دست و از درون درّه هاى عميق و جزاير از هم پراکنده درياها به سوى آن سرازير مى شود تا شانه ها را متواضعانه حرکت دهند و لا اله الاّ اللّه گويان گرد اين خانه طواف کنند و با موهاى آشفته و بدنهاى پر گرد و غبار هروله نمايند، در حالى که لباسها را به کنارى افکنده و با ترک اصلاح سر و صورت زيباييهاى خود را دگرگون ساخته اند. اين آزمايشى است بزرگ و امتحانى است شديد و آشکار و پاکسازى مؤثرى که خدا آن را سبب رحمتش و وصول به بهشتش قرار داده است.
#خطبه۱۹۲
#صحیفه_سجادیه_جامعه
دعا در طلب توبه
اَللّٰهُمَّ لاٰخَفِیرَ لیٖ مِنْكَ، فَلْیَخْفُرْنیٖ عَفْوُكَ، وَلاٰ شَفِیعَ لیٖ إِلَیْكَ، فَلْیَشْفَعْ لیٖ فَضْلُكَ، فَمٰا کُلُّ مٰا نَطَقْتُ بِهِ عَنْ جَهْلٍ مِنّیٖ بِسُوءِ أَثَرِی، وَلاٰ نِسْیَانٍ لِمٰا سَبَقَ مِنْ ذَمِیمِ فِعْلِی، وَلٰکِنْ لِتَسْمَعَ سَمَاوَاتُكَ وَمَنْ فِیهٰا، وَأَرْضُكَ وَمَنْ عَلَیْهٰا، مٰا أَظْهَرْتُ لَكَ مِنَ النَّدَمِ، وَلَجَأْتُ إِلَیْكَ فِیهِ مِنْ التَّوْبَةِ.
خداوندا مرا از تو پناه دهندهای نیست، پس بگذار که عفو تو پناهم دهد، و مرا نزد تو شفیعی نباشد، پس بگذار تا فضل تو شفاعتم کند، زیرا هر آنچه گفتم از ناآگاهیام به بدی کردارم نیست، و نه از روی فراموشی برای آنچه پیشی گرفته از رفتار نکوهیدهام، ولی برای آن است که بشنود آسمانهایت و هر که در آنهاست، و زمینت و هر که بر آن است، آنچه را از پشیمانی برای تو آشکار نـموده، و به تو پناه بردهام در آن از توبه.
#دعای۸۱
23.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
احسنت به این شاعرانقلابی؛
درخیابان چهره آرایش مکن
ازجوانان سلب آسایش مکن
نشرآن صدقه جاریه است، ان شاءالله
#نهج_البلاغه
#خطبه_قاصعه
خانه کعبه
وَ لَوْ أَرَادَ سُبْحَانَهُ أَنْ يَضَعَ بَيْتَهُ الْحَرَامَ وَ مَشَاعِرَهُ الْعِظَامَ بَيْنَ جَنَّاتٍ وَ أَنْهَارٍ وَ سَهْلٍ وَ قَرَارٍ جَمَّ الْأَشْجَارِ دَانِيَ الثِّمَارِ مُلْتَفَّ الْبُنَى مُتَّصِلَ الْقُرَى بَيْنَ بُرَّةٍ سَمْرَاءَ وَ رَوْضَةٍ خَضْرَاءَ وَ أَرْيَافٍ مُحْدِقَةٍ وَ عِرَاصٍ مُغْدِقَةٍ وَ [زُرُوعٍ] رِيَاضٍ نَاضِرَةٍ وَ طُرُقٍ عَامِرَةٍ، لَكَانَ قَدْ صَغُرَ قَدْرُ الْجَزَاءِ عَلَى حَسَبِ ضَعْفِ الْبَلَاءِ، وَ لَوْ كَانَ [الْأَسَاسُ] الْإِسَاسُ الْمَحْمُولُ عَلَيْهَا وَ الْأَحْجَارُ الْمَرْفُوعُ بِهَا بَيْنَ [مِنْ] زُمُرُّدَةٍ خَضْرَاءَ وَ يَاقُوتَةٍ حَمْرَاءَ وَ نُورٍ وَ ضِيَاءٍ، لَخَفَّفَ ذَلِكَ مُصَارَعَةَ الشَّكِّ فِي الصُّدُورِ وَ لَوَضَعَ مُجَاهَدَةَ إِبْلِيسَ عَنِ الْقُلُوبِ وَ لَنَفَى مُعْتَلَجَ الرَّيْبِ مِنَ النَّاسِ، وَ لَكِنَّ اللَّهَ يَخْتَبِرُ عِبَادَهُ بِأَنْوَاعِ الشَّدَائِدِ وَ يَتَعَبَّدُهُمْ بِأَنْوَاعِ الْمَجَاهِدِ وَ يَبْتَلِيهِمْ بِضُرُوبِ الْمَكَارِهِ، إِخْرَاجاً لِلتَّكَبُّرِ مِنْ قُلُوبِهِمْ وَ إِسْكَاناً لِلتَّذَلُّلِ فِي نُفُوسِهِمْ، وَ لِيَجْعَلَ ذَلِكَ أَبْوَاباً فُتُحاً إِلَى فَضْلِهِ وَ أَسْبَاباً ذُلُلًا لِعَفْوِهِ.
اگر خداوند سبحان مى خواست مى توانست خانه محترم خود و اماکن پر عظمتش را در ميان باغها و نهرها و سرزمينهاى هموار و آرام و پر درخت که ميوه هايش در دسترس باشد داراى بناهاى فراوان و آباديهاى به هم پيوسته در ميان گندم زارها و باغهاى خرم و پر گل و گياه و روستاهاى سرسبز و زمينهاى پر آب و گلزارهاى پر طراوت و جاده هاى آباد قرار دهد; امّا در اين صورت به همان نسبت که آزمون، ساده تر بود پاداش و جزا نيز کوچک تر مى شد و اگر پى و بنيانى که خانه کعبه بر آن نهاده شده و سنگهايى که بناى آن را بالا برده از زمرد سبز و ياقوت سرخ و درخشنده بود، شک و ترديد در سينه ها کمتر رخنه مى کرد و نيازى براى تلاش ابليس جهت سيطره بر قلوب نبود و وسوسه هاى پنهانى از مردم منتفى مى شد; ولى خداوند، بندگانش را با انواع شدائد مى آزمايد و با انواع مشکلات، متعبّد مى سازد و با اشکال گوناگون گرفتاريها امتحان مى کند تا تکبر را از قلوب آنها خارج سازد و تواضع و فروتنى را در نفوسشان جاى دهد تا درهاى فضل و رحمتش را به روى آنان بگشايد و اسباب آسان عفوش را در اختيارشان قرار دهد.
#خطبه۱۹۲