#نهج_البلاغه
#خطبه_قاصعه
ره آورد بعثت پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله
فَانْظُرُوا إِلَى مَوَاقِعِ نِعَمِ اللَّهِ عَلَيْهِمْ حِينَ بَعَثَ إِلَيْهِمْ رَسُولًا، فَعَقَدَ بِمِلَّتِهِ طَاعَتَهُمْ وَ جَمَعَ عَلَى دَعْوَتِهِ أُلْفَتَهُمْ، كَيْفَ نَشَرَتِ النِّعْمَةُ عَلَيْهِمْ جَنَاحَ كَرَامَتِهَا وَ أَسَالَتْ لَهُمْ جَدَاوِلَ نَعِيمِهَا وَ الْتَفَّتِ الْمِلَّةُ بِهِمْ فِي عَوَائِدِ بَرَكَتِهَا، فَأَصْبَحُوا فِي نِعْمَتِهَا غَرِقِينَ وَ فِي خُضْرَةِ عَيْشِهَا فَكِهِينَ [فَاكِهِينَ]، قَدْ تَرَبَّعَتِ الْأُمُورُ بِهِمْ فِي ظِلِّ سُلْطَانٍ قَاهِرٍ وَ آوَتْهُمُ الْحَالُ إِلَى كَنَفِ عِزٍّ غَالِبٍ، وَ تَعَطَّفَتِ الْأُمُورُ عَلَيْهِمْ فِي ذُرَى مُلْكٍ ثَابِتٍ، فَهُمْ حُكَّامٌ عَلَى الْعَالَمِينَ وَ مُلُوكٌ فِي أَطْرَافِ الْأَرَضِينَ، يَمْلِكُونَ الْأُمُورَ عَلَى مَنْ كَانَ يَمْلِكُهَا عَلَيْهِمْ وَ يُمْضُونَ الْأَحْكَامَ فِيمَنْ كَانَ يُمْضِيهَا فِيهِمْ، لَا تُغْمَزُ لَهُمْ قَنَاةٌ وَ لَا تُقْرَعُ لَهُمْ صَفَاةٌ.
اکنون به نعمتهاى بزرگى که خداوند هنگام بعثت پيامبر اسلام به آنها ارزانى داشت بنگريد که در سايه آيين خود آنها را مطيع فرمان ساخت و با دعوتش آنان را متحد کرد (بنگريد) چگونه نعمت (الهى) پر و بال کرامت خود را بر آنها گسترد و نهرهاى مواهب خويش را به سوى آنها جارى ساخت، آيين حقّ با همه برکاتش آنان را در بر گرفت تا آنجا که در ميان نعمتهاى اين آيين غرق شدند و در زندگى خرّمش شادمان گشتند. امور آنها در سايه حکومت قدرتمندى استوار شد و تحت حمايت عزّت پيروزمندى قرار گرفتند و کارهايشان بر قلّه هاى حکومتى پايدار، سامان يافت. در سايه اين امور آنها زمامداران جهانيان شدند و سلاطين گرداگرد زمين و بر کسانى که پيش از آن بر آنها فرمانروايى داشتند حکم راندند و احکام را درباره کسانى به اجرا درآوردند که درگذشته آنها مجريان امور بودند، نه نيزه هاى آنها کج مى شد و نه سنگ آنان در هم مى شکست (قدرتشان ثابت و نيروهايشان شکست ناپذير بود).
#خطبه۱۹۲
#نهج_البلاغه
#خطبه_قاصعه
سرزنش یاران نافرمان
أَلَا وَ إِنَّكُمْ قَدْ نَفَضْتُمْ أَيْدِيَكُمْ مِنْ حَبْلِ الطَّاعَةِ وَ ثَلَمْتُمْ حِصْنَ اللَّهِ الْمَضْرُوبَ عَلَيْكُمْ بِأَحْكَامِ الْجَاهِلِيَّةِ، فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ قَدِ امْتَنَ عَلَى جَمَاعَةِ هَذِهِ الْأُمَّةِ فِيمَا عَقَدَ بَيْنَهُمْ مِنْ حَبْلِ هَذِهِ الْأُلْفَةِ الَّتِي [يَتَقَلَّبُونَ] يَنْتَقِلُونَ فِي ظِلِّهَا وَ يَأْوُونَ إِلَى كَنَفِهَا بِنِعْمَةٍ لَا يَعْرِفُ أَحَدٌ مِنَ الْمَخْلُوقِينَ لَهَا قِيمَةً لِأَنَّهَا أَرْجَحُ مِنْ كُلِّ ثَمَنٍ وَ أَجَلُّ مِنْ كُلِّ خَطَرٍ.
آگاه باشيد شما دست از ريسمان اطاعت خدا کشيديد و با احياى احکام جاهليّت دژ محکم الهى را که گرداگرد شما بود درهم شکستيد، خداوند سبحان بر اين امّت منّت نهاده و پيوند الفت و اتحاد را ميان آنان برقرار ساخته، الفتى که در سايه آن (در نهايت امنيّت) رفت و آمد کنند و در کنف حمايت آن قرار گيرند; نعمتى که هيچ کس از مردم نمى تواند بهايى براى آن بشناسد، زيرا از هر بهايى برتر و از هر چيز با ارزشى پرارزش تر است.
#خطبه۱۹۲
.
#شرح_عبارت
امام (ع) سه مرحله را در این خطبه درباره مسلمانان يادآور مى شود: مرحله اوّل که مربوط به عصر جاهليت بود و مرحله دوم که ارتباط با عصر قيام پيامبر اکرم(صلى الله عليه وآله) و آن همه موفقيّت ها و پيروزى ها داشت، در بخش هاى سابق اين خطبه گذشت. اکنون امام در اين بخش به بيان مرحله سوم که دوران عقب گرد مسلمانان از وحدت و پيروزى پيشينه است، پرداخته چنين مى فرمايد: «آگاه باشيد شما دست از ريسمان اطاعت خدا کشيديد و با احياى احکام جاهليّت دژ محکم الهى را که گرداگرد شما بود درهم شکستيد»
سپس به شرح اين سخن پرداخته، مى افزايد: «چنان که خداوند سبحان بر اين امّت منّت نهاده و پيوند الفت و اتحاد را ميان آنان برقرار ساخته، الفتى که در سايه آن (در امنيّت) رفت و آمد کنند و در کنف حمايت آن قرار گيرند; نعمتى که هيچ کس از مردم نمى تواند بهايى براى آن بشناسد، زيرا از هر بهايى برتر و از هر چيز با ارزشى پرارزش تر است».
اين تعبيرات بلند و بالا، همه درباره اهميّت اتحاد و الفت است، همان چيزى که قرآن بارها بر آن تأکيد کرده از جمله مى فرمايد: (وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللهِ جَمِيعاً وَلاَ تَفَرَّقُوا وَاذْکُرُوا نِعْمَتَ اللهِ عَلَيْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَاناً)....
#خطبه_قاصعه
#نهج_البلاغه
#خطبه_قاصعه
سرزنش یاران نافرمان
وَ اعْلَمُوا أَنَّكُمْ صِرْتُمْ بَعْدَ الْهِجْرَةِ أَعْرَاباً وَ بَعْدَ الْمُوَالاةِ أَحْزَاباً، مَا تَتَعَلَّقُونَ مِنَ الْإِسْلَامِ إِلَّا بِاسْمِهِ وَ لَا تَعْرِفُونَ مِنَ الْإِيمَانِ إِلَّا رَسْمَهُ؛ تَقُولُونَ النَّارَ وَ لَا الْعَارَ، كَأَنَّكُمْ تُرِيدُونَ أَنْ تُكْفِئُوا الْإِسْلَامَ عَلَى وَجْهِهِ انْتِهَاكاً لِحَرِيمِهِ وَ نَقْضاً لِمِيثَاقِهِ الَّذِي وَضَعَهُ اللَّهُ لَكُمْ حَرَماً فِي أَرْضِهِ وَ أَمْناً بَيْنَ خَلْقِهِ.
بدانيد شما بعد از هجرت (به سوى اسلام) به خوى اعراب باديه نشين (قبل از اسلام) بازگشتيد و بعد از دوستى و محبّت (رشته الفت را گسستيد و) به صورت گروه هاى پراکنده درآمديد. از اسلام تنها به نامش قناعت کرديد و از ايمان جز صورتى نمى شناسيد. شما مى گوييد: «النار و لا العار» (آتش دوزخ آرى! اما ننگ و عار نه!) گويا مى خواهيد با اين شعارتان اسلام را واژگون کنيد و حرمت آن را بشکنيد و پيمان الهى را که خداوند آن را حرمى براى شما در زمين قرار داده و وسيله امنيّت خلقش شمرده، نقض کنيد.
#خطبه۱۹۲
#نهج_البلاغه
#خطبه_قاصعه
سرزنش یاران نافرمان
وَ إِنَّكُمْ إِنْ لَجَأْتُمْ إِلَى غَيْرِهِ حَارَبَكُمْ أَهْلُ الْكُفْرِ ثُمَّ لَا [جَبْرَائِيلَ] جَبْرَائِيلُ وَ لَا [مِيكَائِيلَ وَ لَا مُهَاجِرِينَ وَ لَا أَنْصَارَ] مِيكَائِيلُ وَ لَا مُهَاجِرُونَ وَ لَا أَنْصَارٌ يَنْصُرُونَكُمْ إِلَّا الْمُقَارَعَةَ بِالسَّيْفِ، حَتَّى يَحْكُمَ اللَّهُ بَيْنَكُمْ وَ إِنَّ عِنْدَكُمُ الْأَمْثَالَ مِنْ بَأْسِ اللَّهِ وَ قَوَارِعِهِ وَ أَيَّامِهِ وَ وَقَائِعِهِ، فَلَا تَسْتَبْطِئُوا وَعِيدَهُ جَهْلًا بِأَخْذِهِ وَ تَهَاوُناً بِبَطْشِهِ وَ يَأْساً مِنْ بَأْسِهِ، فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ لَمْ يَلْعَنِ الْقَرْنَ الْمَاضِيَ [الْقُرُونَ الْمَاضِيَةَ] بَيْنَ أَيْدِيكُمْ إِلَّا لِتَرْكِهِمُ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ، فَلَعَنَ اللَّهُ السُّفَهَاءَ لِرُكُوبِ الْمَعَاصِي وَ الْحُلَمَاءَ لِتَرْكِ التَّنَاهِي؛ أَلَا وَ قَدْ قَطَعْتُمْ قَيْدَ الْإِسْلَامِ وَ عَطَّلْتُمْ حُدُودَهُ وَ أَمَتُّمْ أَحْكَامَهُ.
شما اگر به غير اسلام پناه بريد کافران با شما نبرد خواهند کرد و در آن هنگام نه جبرئيل و ميکائيل به يارى شما مى آيند و نه مهاجرين و انصار و راهى جز پيکار با شمشير نخواهيد داشت تا خداوند ميان شما حکم کند و شکست و زبونى شما فرا رسد.
نمونه هايى از کيفرهاى الهى و عذابهاى کوبنده او و روزهايى که مجازات وى دامن گنهکاران را گرفت و وقايعى که در اين زمينه اتفاق افتاد (در قرآن مجيد) در دسترس شماست، بنابراين تهديدهاى الهى را به جهت جهل و سبک شمردن خشم پروردگار و ايمنى از کيفر او دور نشمريد، زيرا خداوند سبحان مردم قرون پيشين را از رحمت خود دور نساخت جز به اين سبب که امر به معروف و نهى از منکر را ترک کردند، لذا افراد نادان را به سبب گناه و دانايان را به علت ترک نهى از منکر از رحمت خود دور ساخت. آگاه باشيد شما رشته اسلام را قطع کرديد و حدود آن را تعطيل نموديد و احکامش را به نابودى کشانديد (با اين حال انتظار نجات داريد؟!).
#خطبه۱۹۲
#نهج_البلاغه
#خطبه_قاصعه
قاطعيّت امام (ع) در نبرد با منحرفان
أَلَا وَ قَدْ أَمَرَنِيَ اللَّهُ بِقِتَالِ أَهْلِ الْبَغْيِ وَ النَّكْثِ وَ الْفَسَادِ فِي الْأَرْضِ؛ فَأَمَّا النَّاكِثُونَ فَقَدْ قَاتَلْتُ، وَ أَمَّا الْقَاسِطُونَ فَقَدْ جَاهَدْتُ، وَ أَمَّا الْمَارِقَةُ فَقَدْ دَوَّخْتُ، وَ أَمَّا شَيْطَانُ الرَّدْهَةِ فَقَدْ كُفِيتُهُ بِصَعْقَةٍ سُمِعَتْ لَهَا وَجْبَةُ قَلْبِهِ وَ رَجَّةُ صَدْرِهِ، وَ بَقِيَتْ بَقِيَّةٌ مِنْ أَهْلِ الْبَغْيِ؛ وَ لَئِنْ أَذِنَ اللَّهُ فِي الْكَرَّةِ عَلَيْهِمْ لَأُدِيلَنَّ مِنْهُمْ إِلَّا مَا يَتَشَذَّرُ فِي أَطْرَافِ الْبِلَادِ تَشَذُّراً. أَنَا وَضَعْتُ فِي الصِّغَرِ بِكَلَاكِلِ الْعَرَبِ، وَ كَسَرْتُ نَوَاجِمَ قُرُونِ رَبِيعَةَ وَ مُضَرَ.
آگاه باشيد! خداوند مرا به نبرد با ستمگران، پيمان شکنان و مفسدان در ارض امر فرموده، اما با ناکثين و پيمان شکنان (اشاره به اصحاب جمل) نبرد کردم (و آنها را در هم شکستم) و با قاسطين (ستمگران شام و اصحاب معاويه) جهاد نمودم (و ضعف و زبونى آنها را نشان دادم) و مارقين (خوارج نهروان) را بر خاک مذلت نشاندم. اما شيطان ردهه (اشاره به ذوالثديه رييس خوارج است که جسم بى جان او بعد از جنگ نهروان در گودال آبى افتاده بود) با صاعقه اى که بر او فرود آمد به گونه که تپش قلب و لرزش سينه اش شنيده شد، شرّ او از من دفع گرديد. و گروه ديگرى از ستمگران باقى مانده اند که اگر خداوند به من اجازه حمله ديگرى به آنها دهد (و مرا باقى بگذارد) آنها را از ميان برداشته و دولت حق را به جاى آنها قرار مى دهم، جز افراد قليلى از آنان که (ممکن است از دست ما بگريزند و) در اطراف بلاد پراکنده شوند. من در دوران جوانى بزرگان و شجاعان عرب را به خاک افکندم و شاخهاى بلند قبيله ربيعه و مضر را درهم شکستم (و سران گردنکش آنها را به خاک نشاندم).
#خطبه۱۹۲
#نهج_البلاغه
#خطبه_قاصعه
سوابق درخشان و فضائل امام علی عليه السّلام
وَ قَدْ عَلِمْتُمْ مَوْضِعِي مِنْ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) بِالْقَرَابَةِ الْقَرِيبَةِ وَ الْمَنْزِلَةِ الْخَصِيصَةِ، وَضَعَنِي فِي [حَجْرِهِ] حِجْرِهِ وَ أَنَا وَلَدٌ [وَلِيدٌ] يَضُمُّنِي إِلَى صَدْرِهِ وَ يَكْنُفُنِي فِي فِرَاشِهِ وَ يُمِسُّنِي جَسَدَهُ وَ يُشِمُّنِي عَرْفَهُ وَ كَانَ يَمْضَغُ الشَّيْءَ ثُمَّ يُلْقِمُنِيهِ، وَ مَا وَجَدَ لِي كَذْبَةً فِي قَوْلٍ وَ لَا خَطْلَةً فِي فِعْلٍ.
و شما به خوبى موقعيّت مرا از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) از نظر خويشاوندى نزديک و منزلت و مقام ويژه مى دانيد. او مرا در دامان خويش در حالى که کودک (خردسالى) بودم مى نشاند و (همانند فرزندش) مرا به سينه خود مى فشرد و در بستر خويش در کنار خود مى خوابانيد، به گونه اى که بدن خود را (همچون يک پدر مهربان) به بدن من مى چسبانيد و بوى خوش خود را به مشام من مى رساند و (چون بسيار کوچک بودم و توان جويدن غذاى سخت را نداشتم) غذا را مى جويد و در دهان من مى گذاشت. او هرگز دروغى در گفتار من نيافت و در کردارم خطا و اشتباهى نديد.
#خطبه۱۹۲
#نهج_البلاغه
#خطبه_قاصعه
سوابق درخشان و فضائل امام علی عليه السّلام
وَ لَقَدْ قَرَنَ اللَّهُ بِهِ (صلی الله علیه وآله) مِنْ لَدُنْ أَنْ كَانَ فَطِيماً أَعْظَمَ مَلَكٍ مِنْ مَلَائِكَتِهِ يَسْلُكُ بِهِ طَرِيقَ الْمَكَارِمِ وَ مَحَاسِنَ أَخْلَاقِ الْعَالَمِ لَيْلَهُ وَ نَهَارَهُ، وَ لَقَدْ كُنْتُ أَتَّبِعُهُ اتِّبَاعَ الْفَصِيلِ أَثَرَ أُمِّهِ، يَرْفَعُ لِي فِي كُلِّ يَوْمٍ مِنْ أَخْلَاقِهِ عَلَماً وَ يَأْمُرُنِي بِالاقْتِدَاءِ بِهِ، وَ لَقَدْ كَانَ يُجَاوِرُ فِي كُلِّ سَنَةٍ بِحِرَاءَ فَأَرَاهُ وَ لَا يَرَاهُ غَيْرِي، وَ لَمْ يَجْمَعْ بَيْتٌ وَاحِدٌ يَوْمَئِذٍ فِي الْإِسْلَامِ غَيْرَ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) وَ خَدِيجَةَ وَ أَنَا ثَالِثُهُمَا، أَرَى نُورَ الْوَحْيِ وَ الرِّسَالَةِ وَ أَشُمُّ رِيحَ النُّبُوَّةِ.
از همان زمان که رسول خدا(صلى الله عليه وآله) از شير بازگرفته شد، خداوند بزرگ ترين فرشته از فرشتگان خود را مأمور ساخت تا در طول شب و روز وى را به راههاى فضيلت و محاسن اخلاق جهانيان وادارد و من هم مانند کودکى که به دنبال مادرش حرکت مى کند از او پيروى مى کردم. هر روز نکته تازه اى از اخلاق برجسته خود براى من آشکار مى ساخت و مرا فرمان مى داد که به او اقتدا کنم.
او در هر سال مدتى را در مجاورت غار حرا به سر مى برد (و به عبادت خدا مى پرداخت) من او را مى ديدم و کسى ديگر او را نمى ديد (و از برنامه عبادت او خبر نداشت و هنگامى که آن حضرت به نبوت مبعوث شد) در آن روز خانه اى که اسلام در آن راه يافته باشد، جز خانه پيامبر نبود تنها او و خديجه در آن بودند و من نفر سوم بودم. من نور وحى و رسالت را مى ديدم و بوى نبوّت را استشمام مى کردم.
#خطبه۱۹۲
#نهج_البلاغه
#خطبه_قاصعه
سوابق درخشان و فضائل امام علی عليه السّلام
وَ لَقَدْ قَرَنَ اللَّهُ بِهِ (صلی الله علیه وآله) مِنْ لَدُنْ أَنْ كَانَ فَطِيماً أَعْظَمَ مَلَكٍ مِنْ مَلَائِكَتِهِ يَسْلُكُ بِهِ طَرِيقَ الْمَكَارِمِ وَ مَحَاسِنَ أَخْلَاقِ الْعَالَمِ لَيْلَهُ وَ نَهَارَهُ، وَ لَقَدْ كُنْتُ أَتَّبِعُهُ اتِّبَاعَ الْفَصِيلِ أَثَرَ أُمِّهِ، يَرْفَعُ لِي فِي كُلِّ يَوْمٍ مِنْ أَخْلَاقِهِ عَلَماً وَ يَأْمُرُنِي بِالاقْتِدَاءِ بِهِ، وَ لَقَدْ كَانَ يُجَاوِرُ فِي كُلِّ سَنَةٍ بِحِرَاءَ فَأَرَاهُ وَ لَا يَرَاهُ غَيْرِي، وَ لَمْ يَجْمَعْ بَيْتٌ وَاحِدٌ يَوْمَئِذٍ فِي الْإِسْلَامِ غَيْرَ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) وَ خَدِيجَةَ وَ أَنَا ثَالِثُهُمَا، أَرَى نُورَ الْوَحْيِ وَ الرِّسَالَةِ وَ أَشُمُّ رِيحَ النُّبُوَّةِ.
از همان زمان که رسول خدا(صلى الله عليه وآله) از شير بازگرفته شد، خداوند بزرگ ترين فرشته از فرشتگان خود را مأمور ساخت تا در طول شب و روز وى را به راههاى فضيلت و محاسن اخلاق جهانيان وادارد و من هم مانند کودکى که به دنبال مادرش حرکت مى کند از او پيروى مى کردم. هر روز نکته تازه اى از اخلاق برجسته خود براى من آشکار مى ساخت و مرا فرمان مى داد که به او اقتدا کنم.
او در هر سال مدتى را در مجاورت غار حرا به سر مى برد (و به عبادت خدا مى پرداخت) من او را مى ديدم و کسى ديگر او را نمى ديد (و از برنامه عبادت او خبر نداشت و هنگامى که آن حضرت به نبوت مبعوث شد) در آن روز خانه اى که اسلام در آن راه يافته باشد، جز خانه پيامبر نبود تنها او و خديجه در آن بودند و من نفر سوم بودم. من نور وحى و رسالت را مى ديدم و بوى نبوّت را استشمام مى کردم.
#خطبه۱۹۲
#نهج_البلاغه
#خطبه_قاصعه
سوابق درخشان و فضائل امام علی عليه السّلام
وَ لَقَدْ سَمِعْتُ رَنَّةَ الشَّيْطَانِ حِينَ نَزَلَ الْوَحْيُ عَلَيْهِ (صلی الله علیه وآله)، فَقُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا هَذِهِ الرَّنَّةُ؟ فَقَالَ هَذَا الشَّيْطَانُ قَدْ أَيِسَ مِنْ عِبَادَتِهِ، إِنَّكَ تَسْمَعُ مَا أَسْمَعُ وَ تَرَى مَا أَرَى، إِلَّا أَنَّكَ لَسْتَ بِنَبِيٍّ وَ لَكِنَّكَ لَوَزِيرٌ، وَ إِنَّكَ لَعَلَى خَيْرٍ.
من صداى ناله شيطان را در آغاز نزول وحى بر آن حضرت شنيدم و گفتم اى رسول خدا اين ناله (از کيست و براى) چيست؟ فرمود: اين ناله شيطان است، زيرا از اينکه پيرويش کنند مأيوس شده است. (سپس پيامبر(صلى الله عليه وآله)به من فرمود:) تو آنچه را من مى شنوم مى شنوى و آنچه من مى بينم مى بينى (و چشم و گوش تو حقايق عالم غيب را درک مى کند) جز اينکه تو پيامبر نيستى; ولى وزير منى و در مسير خير و سعادت قرار دارى.
#خطبه۱۹۲
#نهج_البلاغه
#خطبه_قاصعه
معجزه ای از پیامبر اکرم صلوات الله علیه
وَ لَقَدْ كُنْتُ مَعَهُ (صلی الله علیه وآله) لَمَّا أَتَاهُ الْمَلَأُ مِنْ قُرَيْشٍ، فَقَالُوا لَهُ يَا مُحَمَّدُ إِنَّكَ قَدِ ادَّعَيْتَ عَظِيماً لَمْ يَدَّعِهِ آبَاؤُكَ وَ لَا أَحَدٌ مِنْ بَيْتِكَ، وَ نَحْنُ نَسْأَلُكَ أَمْراً إِنْ أَنْتَ أَجَبْتَنَا إِلَيْهِ وَ أَرَيْتَنَاهُ، عَلِمْنَا أَنَّكَ نَبِيٌّ وَ رَسُولٌ، وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ عَلِمْنَا أَنَّكَ سَاحِرٌ كَذَّابٌ. فَقَالَ (صلی الله علیه وآله) وَ مَا تَسْأَلُونَ؟ قَالُوا تَدْعُو لَنَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ حَتَّى تَنْقَلِعَ بِعُرُوقِهَا وَ تَقِفَ بَيْنَ يَدَيْكَ. فَقَالَ (صلی الله علیه وآله) إِنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ، فَإِنْ فَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ ذَلِكَ أَ تُؤْمِنُونَ وَ تَشْهَدُونَ بِالْحَقِّ؟ قَالُوا نَعَمْ. قَالَ فَإِنِّي سَأُرِيكُمْ مَا تَطْلُبُونَ وَ إِنِّي لَأَعْلَمُ أَنَّكُمْ لَا تَفِيئُونَ إِلَى خَيْرٍ وَ [أَنَ] إِنَّ فِيكُمْ مَنْ يُطْرَحُ فِي الْقَلِيبِ وَ مَنْ يُحَزِّبُ الْأَحْزَابَ...
من با آن حضرت ـ صلى الله عليه و آله ـ بودم; که سران قريش نزد او آمدند و گفتند: اى محمّد تو ادعاى بزرگى کرده اى; ادعايى که هيچ يک از پدران و خاندانت نکردند. ما از تو معجزه اى مى خواهيم که اگر پاسخ مثبت پيش چشم ما به انجام برسانى، مى دانيم که تو پيامبر و فرستاده خدايى و اگر انجام ندهى، خواهيم دانست، ساحر دروغگويى هستى.
پيامبر ـ صلى الله عليه و آله و سلم ـ فرمود : خواسته شما چيست؟ گفتند: اين درخت را (اشاره به درختى کردند که در آنجا بود) براى ما صدا زن، تا با تمام ريشه هايش کنده شود و پيش روى تو بايستد، پيامبر ـ صلى الله عليه و آله و سلم ـ فرمود: خداوند بر هر چيزى تواناست. آيا اگر اين کار را براى شما انجام دهم، ايمان مى آوريد و شهادت به حق خواهيد داد، عرض کردند : آرى، فرمود: من به زودى آنچه را مى خواهيد به شما نشان مى دهم; ولى مى دانم که شما به خير و نيکى (و ايمان و تسليم در برابر حق) باز نمى گرديد، و نيز مى دانم در ميان شما کسى است که درون چاه (در سرزمين بدر) افکنده مى شود (اشاره به جنازه هاى ابوجهل و عتبه و شيبه و امية بن خلف است که در ميدان بدر به چاه افکنده شدند) و نيز کسى است که احزاب را (براى جنگ با مسلمين) بسيج مى کند (اشاره به ابوسفيان است)...
#خطبه۱۹۲
#نهج_البلاغه
#خطبه_قاصعه
معجزه ای از پیامبر اکرم صلوات الله علیه
ثُمَّ قَالَ (صلی الله علیه وآله) يَا أَيَّتُهَا الشَّجَرَةُ إِنْ كُنْتِ تُؤْمِنِينَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ تَعْلَمِينَ أَنِّي رَسُولُ اللَّهِ فَانْقَلِعِي بِعُرُوقِكِ حَتَّى تَقِفِي بَيْنَ يَدَيَّ بِإِذْنِ اللَّهِ. [وَ الَّذِي] فَوَالَّذِي بَعَثَهُ بِالْحَقِّ لَانْقَلَعَتْ بِعُرُوقِهَا وَ جَاءَتْ، وَ لَهَا دَوِيٌّ شَدِيدٌ وَ قَصْفٌ كَقَصْفِ أَجْنِحَةِ الطَّيْرِ حَتَّى وَقَفَتْ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) مُرَفْرِفَةً وَ أَلْقَتْ بِغُصْنِهَا الْأَعْلَى عَلَى رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) وَ بِبَعْضِ أَغْصَانِهَا عَلَى مَنْكِبِي وَ كُنْتُ عَنْ يَمِينِهِ (صلی الله علیه وآله). فَلَمَّا نَظَرَ الْقَوْمُ إِلَى ذَلِكَ قَالُوا عُلُوّاً وَ اسْتِكْبَاراً فَمُرْهَا فَلْيَأْتِكَ نِصْفُهَا وَ يَبْقَى نِصْفُهَا، فَأَمَرَهَا بِذَلِكَ فَأَقْبَلَ إِلَيْهِ نِصْفُهَا كَأَعْجَبِ إِقْبَالٍ وَ أَشَدِّهِ دَوِيّاً فَكَادَتْ تَلْتَفُّ بِرَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله). فَقَالُوا كُفْراً وَ عُتُوّاً فَمُرْ هَذَا النِّصْفَ فَلْيَرْجِعْ إِلَى نِصْفِهِ كَمَا كَانَ، فَأَمَرَهُ (صلی الله علیه وآله) فَرَجَعَ. فَقُلْتُ أَنَا: لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، إِنِّي أَوَّلُ مُؤْمِنٍ بِكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ، وَ أَوَّلُ مَنْ أَقَرَّ بِأَنَّ الشَّجَرَةَ فَعَلَتْ مَا فَعَلَتْ بِأَمْرِ اللَّهِ تَعَالَى تَصْدِيقاً بِنُبُوَّتِكَ وَ إِجْلَالًا لِكَلِمَتِكَ. فَقَالَ الْقَوْمُ كُلُّهُمْ: بَلْ ساحِرٌ كَذَّابٌ، عَجِيبُ السِّحْرِ، خَفِيفٌ فِيهِ، وَ هَلْ يُصَدِّقُكَ فِي أَمْرِكَ إِلَّا مِثْلُ هَذَا؟ يَعْنُونَنِي.
سپس فرمود: اى درخت اگر به خدا و روز واپسين ايمان دارى و مى دانى که من رسول خدا هستم با ريشه ها از زمين کنده شو و نزد من آى و به فرمان خدا پيش روى من بايست!
سوگند به خدايى که او را به حق مبعوث کرد (با چشم خود ديدم) درخت با ريشه هايش از زمين کنده شد و حرکت کرد، در حالى که (بر اثر سرعت حرکت) طنين شديدى داشت و صدايى همچون صداى بال پرندگان (در هنگام پرواز) از آن بر مى خاست و در برابر رسول خدا ـ صلى الله عليه و آله ـ قرار گرفت، در حالى که مانند پرندگان بال مى زد و بعضى از شاخه هاى بالاى آن، بر سر رسول خدا ـ صلى الله عليه و آله ـ سايه افکنده بود و بعضى ديگر بر دوش من، در حالى که در طرف راست پيامبر ايستاده بودم.
هنگامى که آن قوم (لجوج) اين صحنه را مشاهده کردند، از روى برترى جويى و تکبّر گفتند : (اگر راست مى گويى) دستور ده (درخت به جاى خود برگردد و) نيمى از آن نزد تو آيد و نيم ديگر در جاى خود باقى بماند. (رسول خدا) به درخت امر فرمود که چنين کند، بلافاصله نيمى از آن درخت، با منظره اى شگفت آور و صدايى شديدتر به سوى آن حضرت، حرکت کرد و آن قدر پيش آمد که نزديک بود به آن حضرت ـ صلى الله عليه و آله وسلم ـ بپيچد.
(بار ديگر) آنها از روى کفر و سرکشى گفتند : دستور ده اين نصف بازگردد و به نصف ديگر ملحق شود و به صورت نخستين درآيد، پيامبر اکرم ـ صلى الله عليه و آله و سلم ـ دستور داد و آن نصف به جاى نخستين بازگشت.
در اين هنگام من گفتم: لا اله الا الله; اى رسول خدا! من نخستين کسى هستم که به تو ايمان آورده ام و نخستين کسى هستم که اقرار مى کنم که آن درخت آنچه را انجام داد به فرمان خدا و براى تصديق نبوّت تو و بزرگداشت سخن و برنامه ات بود; ولى تمام آن گروه گفتند: او ساحرى دروغگوست، که سحر شگفت آور و ماهرانه اى دارد (سپس افزودند:) آيا تو را در اين کار کسى جز امثال اين ـ منظورشان من بودم ـ تصديق مى کند؟!
#خطبه۱۹۲