eitaa logo
کانال نهج البلاغه
130 دنبال‌کننده
706 عکس
529 ویدیو
3 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
شناخت خدا و رسالت پیامبر الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَظْهَرَ مِنْ آثَارِ سُلْطَانِهِ وَ جَلَالِ كِبْرِيَائِهِ مَا حَيَّرَ مُقَلَ الْعُقُولِ مِنْ عَجَائِبِ قُدْرَتِهِ، وَ رَدَعَ خَطَرَاتِ هَمَاهِمِ النُّفُوسِ عَنْ عِرْفَانِ كُنْهِ صِفَتِهِ. وَ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، شَهَادَةَ إِيمَانٍ وَ إِيقَانٍ وَ إِخْلَاصٍ وَ إِذْعَانٍ، وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، أَرْسَلَهُ وَ أَعْلَامُ الْهُدَى دَارِسَةٌ وَ مَنَاهِجُ الدِّينِ طَامِسَةٌ، فَصَدَعَ بِالْحَقِّ وَ نَصَحَ لِلْخَلْقِ وَ هَدَى إِلَى الرُّشْدِ وَ أَمَرَ بِالْقَصْدِ، صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ. حمد و ستايش مخصوص خداوندى است که از آثار عظمت و جلال کبرياييش آن قدر آشکار ساخته که ديده عقول را از شگفتى هاى قدرتش در حيرت فرو برده، و انديشه هاى بلند انسان ها را از شناخت کنه صفاتش باز داشته است، و گواهى مى دهم که معبودى جز خداوند يکتا نيست; گواهىِ برگرفته از ايمان و يقين و اخلاص و اذعان، و گواهى مى دهم که محمد(صلى الله عليه وآله) بنده و فرستاده اوست. هنگامى او را فرستاد که نشانه هاى هدايت کهنه و فرسوده و جادّه هاى دين محو شده بود. او حق را آشکار ساخت و براى مردم دلسوزى و خيرخواهى کرد و آنان به سوى کمال، هدايت نمود و به عدل و داد، امر فرمود. رحمت و سلام خدا بر او و خاندانش باد.
علم فراگیر خداوند يَعْلَمُ عَجِيجَ الْوُحُوشِ فِي الْفَلَوَاتِ، وَ مَعَاصِيَ الْعِبَادِ فِي الْخَلَوَاتِ، وَ اخْتِلَافَ النِّينَانِ فِي الْبِحَارِ الْغَامِرَاتِ، وَ تَلَاطُمَ الْمَاءِ بِالرِّيَاحِ الْعَاصِفَاتِ؛ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً نَجِيبُ اللَّهِ وَ سَفِيرُ وَحْيِهِ وَ رَسُولُ رَحْمَتِهِ‏. (خداوند) صداى نعره حيوانات وحشى را در بيابانها، و گناهان بندگان را در خلوتگاهها، و رفت و آمد ماهيان را در درياهاى ژرف، و تلاطم امواج آب را بر اثر وزش تندبادها، مى داند (و از تمام اين جزئيات آگاه و با خبر است) و گواهى مى دهم که محمّد برگزيده خدا و سفير وحى و رسول رحمت اوست.
علم فراگیر خداوند يَعْلَمُ عَجِيجَ الْوُحُوشِ فِي الْفَلَوَاتِ، وَ مَعَاصِيَ الْعِبَادِ فِي الْخَلَوَاتِ، وَ اخْتِلَافَ النِّينَانِ فِي الْبِحَارِ الْغَامِرَاتِ، وَ تَلَاطُمَ الْمَاءِ بِالرِّيَاحِ الْعَاصِفَاتِ؛ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً نَجِيبُ اللَّهِ وَ سَفِيرُ وَحْيِهِ وَ رَسُولُ رَحْمَتِهِ‏. (خداوند) صداى نعره حيوانات وحشى را در بيابانها، و گناهان بندگان را در خلوتگاهها، و رفت و آمد ماهيان را در درياهاى ژرف، و تلاطم امواج آب را بر اثر وزش تندبادها، مى داند (و از تمام اين جزئيات آگاه و با خبر است) و گواهى مى دهم که محمّد برگزيده خدا و سفير وحى و رسول رحمت اوست.
اهمیت و آثار نماز تَعَاهَدُوا أَمْرَ الصَّلَاةِ وَ حَافِظُوا عَلَيْهَا وَ اسْتَكْثِرُوا مِنْهَا وَ تَقَرَّبُوا بِهَا، فَإِنَّهَا «كانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ كِتاباً مَوْقُوتاً»؛ أَلَا تَسْمَعُونَ إِلَى جَوَابِ أَهْلِ النَّارِ حِينَ سُئِلُوا: «ما سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ؟ قالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ»؛ وَ إِنَّهَا لَتَحُتُّ الذُّنُوبَ حَتَّ الْوَرَقِ وَ تُطْلِقُهَا إِطْلَاقَ الرِّبَقِ. برنامه نماز را به خوبى مراقبت کنيد و در محافظت آن بکوشيد. بسيار نماز بخوانيد و به وسيله آن به خدا تقرّب جوييد، زيرا نماز بر همه مؤمنان در اوقات مخصوص واجب است. آيا پاسخ دوزخيان را در برابر اين سؤال که «چه چيز شما را به دوزخ کشانيد؟» نمى شنويد که مى گويند: «ما از نمازگزاران نبوديم». (آرى) نماز گناهان را فرو مى ريزد، همچون فروريختن برگ از درختان (در فصل پاييز) و طنابهاى معاصى را از گردنها مى گشايد.
برخورد قاطعانه با سران ناكثين (طلحه و زبير): لَقَدْ نَقَمْتُمَا يَسِيراً وَ أَرْجَأْتُمَا كَثِيراً؛ أَلَا تُخْبِرَانِي أَيُّ شَيْءٍ كَانَ لَكُمَا فِيهِ حَقٌّ دَفَعْتُكُمَا عَنْهُ، أَمْ أَيُّ قَسْمٍ اسْتَأْثَرْتُ عَلَيْكُمَا بِهِ، أَمْ [أَوْ] أَيُّ حَقٍّ رَفَعَهُ إِلَيَّ أَحَدٌ مِنَ الْمُسْلِمِينَ ضَعُفْتُ عَنْهُ، أَمْ جَهِلْتُهُ أَمْ أَخْطَأْتُ بَابَهُ؟ (طلحه و زبير پس از بيعت با امام عليه السّلام اعتراض كردند كه چرا در امور كشور با آنان مشورت نكرده و از آنها كمك نگرفته است. خطبه زیر در پاسخ به آن دو است.) به اندك چيزى خشمناك شديد، و خوبى هاى فراوان را از ياد برديد ممكن است به من خبر دهيد كه كدام حقّى را از شما باز داشته ام يا كدام سهم را براى خود برداشته ام. و بر شما ستم كردم و كدام شكايت حقّى پيش من آورده شده كه ضعف نشان دادم و كدام فرمان الهى را آگاه نبوده و راه آن را به اشتباه پيموده ام.
۱. اقسام احاديث رواج يافته: [و من كلام له (علیه السلام) و قد سأله سائل عن أحاديث البِدَع و عمّا في أيدي الناس من اختلاف الخبر، فقال (علیه السلام):] إِنَّ فِي أَيْدِي النَّاسِ حَقّاً وَ بَاطِلًا وَ صِدْقاً وَ كَذِباً وَ نَاسِخاً وَ مَنْسُوخاً وَ عَامّاً وَ خَاصّاً وَ مُحْكَماً وَ مُتَشَابِهاً وَ حِفْظاً وَ [وَهَماً] وَهْماً؛ وَ [قَدْ] لَقَدْ كُذِبَ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) عَلَى عَهْدِهِ حَتَّى قَامَ خَطِيباً فَقَالَ "مَنْ كَذَبَ عَلَيَّ مُتَعَمِّداً فَلْيَتَبَوَّأْ مَقْعَدَهُ مِنَ النار. (شخصى از احاديث بدعت آور، و گوناگونى كه در ميان مردم رواج داشت پرسيد امام فرمود): احاديثى كه در دسترس مردم قرار دارد، هم حق است هم باطل، هم راست هم دروغ، هم ناسخ هم منسوخ،(1) هم عام هم خاص،(2) هم محكم هم متشابه،(3) هم احاديثى كه بدرستى ضبط گرديده و هم احاديثى كه با ظن و گمان روايت شده. در روزگار پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم آنقدر دروغ به آن حضرت نسبت داده شد كه ايستاد و خطابه ايراد كرد و فرمود: «هر كس از روى عمد به من دروغ نسبت دهد جايگاه او پر از آتش است». __________________________________ (1). ناسخ آيه ‏اى است كه حكم آيه ديگر را باطل كرده و آن را منسوخ (باطل شده) نامند. (2). عام، لفظ فراگير، و خاص، لفظى كه شامل چيز خاصّ يا فرد خاصّى مى‏ شود. (3). محكم، آيه‏ اى را گويند كه حكم آن استوار و بر همه روشن است، امّا متشابه، آيه ‏اى است كه ممكن است چند معنا داشته باشد و معناى واقعى آن روشن نيست.
شگفتى آفرينش پديده ها وَ كَانَ مِنِ اقْتِدَارِ جَبَرُوتِهِ وَ بَدِيعِ لَطَائِفِ صَنْعَتِهِ، أَنْ جَعَلَ مِنْ مَاءِ الْبَحْرِ الزَّاخِرِ الْمُتَرَاكِمِ الْمُتَقَاصِفِ يَبَساً جَامِداً، ثُمَّ فَطَرَ مِنْهُ أَطْبَاقاً فَفَتَقَهَا سَبْعَ سَمَاوَاتٍ بَعْدَ ارْتِتَاقِهَا، فَاسْتَمْسَكَتْ بِأَمْرِهِ وَ قَامَتْ عَلَى حَدِّهِ؛ وَ أَرْسَى أَرْضاً يَحْمِلُهَا الْأَخْضَرُ الْمُثْعَنْجِرُ وَ الْقَمْقَامُ الْمُسَخَّرُ، قَدْ ذَلَّ لِأَمْرِهِ وَ أَذْعَنَ لِهَيْبَتِهِ وَ وَقَفَ الْجَارِي مِنْهُ لِخَشْيَتِهِ. يکى از نشانه هاى اقتدار و جبروت خداوند و آفرينش بديع و دقيق او اين است که از آب درياى پهناور و موّاج و متراکم که امواجش سخت به هم مى خورد و صداى عظيمى از آن بر مى خاست لايه خشک و جامدى آفريد، سپس از آن طبقاتى به وجود آورد و آنها را از هم باز کرد و هفت آسمان را تشکيل داد، بعد از آنکه به هم پيوسته بودند; همه آنها به فرمان او برقرار ماندند و در حدّ و اندازه اى که او تعيين کرده بود قرار گرفتند، آنگاه زمينى به وجود آورد که درياى عظيم و مسخّر شده اى آن را بر دوش خود حمل مى کرد دريايى که در برابر فرمانش خاضع و در مقابل هيبتش تسليم بود و آبهاى جارى آن از خشيّت او ساکن شد (و امواجش آرام گرفت).
خداشناسی الْحَمْدُ لِلَّهِ الْعَلِيِّ عَنْ شَبَهِ الْمَخْلُوقِينَ، الْغَالِبِ لِمَقَالِ الْوَاصِفِينَ، الظَّاهِرِ بِعَجَائِبِ تَدْبِيرِهِ لِلنَّاظِرِينَ، وَ الْبَاطِنِ بِجَلَالِ عِزَّتِهِ عَنْ فِكْرِ الْمُتَوَهِّمِينَ، الْعَالِمِ بِلَا اكْتِسَابٍ وَ لَا ازْدِيَادٍ وَ لَا عِلْمٍ مُسْتَفَادٍ، الْمُقَدِّرِ لِجَمِيعِ الْأُمُورِ بِلَا رَوِيَّةٍ وَ لَا ضَمِيرٍ الَّذِي لَا تَغْشَاهُ الظُّلَمُ وَ لَا يَسْتَضِيءُ بِالْأَنْوَارِ، وَ لَا يَرْهَقُهُ لَيْلٌ وَ لَا يَجْرِي عَلَيْهِ نَهَارٌ، لَيْسَ إِدْرَاكُهُ بِالْإِبْصَارِ وَ لَا عِلْمُهُ بِالْإِخْبَارِ. سپاس خداوندى را سزاست كه از شباهت داشتن به پديده ها برتر و از تعريف وصف كنندگان والاتر است. با تدبير شگفتى آورش بر همه بينندگان آشكار، و با بزرگى عزّتش، بر همه فكرهاى انديشمندان پنهان است. داناست، نه آن كه آگاهى او از جايى گرفته شده يا در حال فزونى باشد و يا از كسى فراگيرد، اداره كننده سراسر نظام آفرينش است بى آنكه نيازى به فكر كردن يا انديشه درونى داشته باشد. خدايى كه تاريكى ها او را پنهان نسازد، و از نورها روشنى نگيرد، شب او را نپوشاند، و روز بر او نمى گذرد، نه بينايى او از راه ديدگان، و نه علم او از راه اطلاعات و اخبار است.
پیامبر شناسی (وَمِن كلامٍ لَهُ عَليهِ السَلامُ يَصِفُ جَوْهَرَ الرَّسُولِ، وَ يَصِفُ الْعُلَماءَ، وَ يَعِظُ بِالتَّقْوى.) وَ أَشْهَدُ أَنَّهُ عَدْلٌ عَدَلَ وَ حَكَمٌ فَصَلَ، وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ سَيِّدُ عِبَادِهٌِ؛ كُلَّمَا نَسَخَ اللَّهُ الْخَلْقَ فِرْقَتَيْنِ جَعَلَهُ فِي خَيْرِهِمَا، لَمْ يُسْهِمْ فِيهِ عَاهِرٌ وَ لَا ضَرَبَ فِيهِ فَاجِر. أَلَا وَ إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ قَدْ جَعَلَ لِلْخَيْرِ أَهْلًا وَ لِلْحَقِّ دَعَائِمَ وَ لِلطَّاعَةِ عِصَماً، وَ إِنَّ لَكُمْ عِنْدَ كُلِّ طَاعَةٍ عَوْناً مِنَ اللَّهِ سُبْحَانَهُ يَقُولُ عَلَى الْأَلْسِنَةِ وَ يُثَبِّتُ [بِهِ] الْأَفْئِدَةَ، فِيهِ كِفَاءٌ لِمُكْتَفٍ وَ شِفَاءٌ لِمُشْتَفٍ. (از خطبه هاى امام عليه السلام است كه در آن از صفات درونى پيامبر صلى الله عليه و آله و اوصاف دانشمندان و اندرز به تقوا سخن مى گويد.) گواهى مى دهم كه خدا عدل است و دادگر، و دادرسى جدا كننده حق و باطل، و گواهى مى دهم كه محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بنده و فرستاده او سرور مخلوقات است. هر گاه آفريدگان را به دو دسته كرد او را در بهترين آنها قرار داد، در خاندان او نه زناكار و نه مردم بدكار است. آگاه باشيد خداوند براى خوبى ها، مردمى، و براى حق، ستون هاى استوارى، و براى اطاعت، نگهدارنده اى قرار داد. هر گامى كه در اطاعت بر مى داريد، ياورى از طرف خداى سبحان وجود دارد كه زبان ها به نيروى آنها سخن مى گويند، و دل ها با كمك آنها استوارند، براى يارى طلبان ياور، و براى شفا خواهان شفا دهنده اند.
ستایش و نیایش الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَمْ يُصْبِحْ بِي مَيِّتاً وَ لَا سَقِيماً وَ لَا مَضْرُوباً عَلَى عُرُوقِي بِسُوءٍ؛ وَ لَا مَأْخُوذاً بِأَسْوَإِ عَمَلِي وَ لَا مَقْطُوعاً دَابِرِي وَ لَا مُرْتَدّاً عَنْ دِينِي وَ لَا مُنْكِراً لِرَبِّي وَ لَا مُسْتَوْحِشاً مِنْ إِيمَانِي وَ لَا مُلْتَبِساً عَقْلِي وَ لَا مُعَذَّباً بِعَذَابِ الْأُمَمِ مِنْ قَبْلِي. (حضرت، همواره با اين كلمات خدا را مى خواند.) ستايش ويژه خداوندى است که مرا به صورت مرده و بيمار، وارد بامداد نساخت و به امراض گوناگون و بدمنظر گرفتار نکرد (و آفتى بر رگها و اعضايم وارد ننمود) به کيفر بدترين اعمالم مجازاتم نکرد و مرا بى فرزند قرار نداد، و (نيز حمد و سپاس مخصوص اوست که) مرا مرتد از دين و منکر پروردگارم و متوحش از ايمانم و گرفتار به اختلال در عقلم نکرد، و به عذابهايى که امتهاى پيشين را با آن مجازات نمود، مجازات نکرد.
حقوق متقابل برای همه أَمَّا بَعْدُ، فَقَدْ جَعَلَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ لِي عَلَيْكُمْ حَقّاً بِوِلَايَةِ أَمْرِكُمْ، وَ لَكُمْ عَلَيَّ مِنَ الْحَقِّ مِثْلُ الَّذِي لِي عَلَيْكُمْ؛ [وَ الْحَقُ] فَالْحَقُّ أَوْسَعُ الْأَشْيَاءِ فِي التَّوَاصُفِ وَ أَضْيَقُهَا فِي التَّنَاصُفِ، لَا يَجْرِي لِأَحَدٍ إِلَّا جَرَى عَلَيْهِ، وَ لَا يَجْرِي عَلَيْهِ إِلَّا جَرَى لَهُ؛ وَ لَوْ كَانَ لِأَحَدٍ أَنْ يَجْرِيَ لَهُ وَ لَا يَجْرِيَ عَلَيْهِ لَكَانَ ذَلِكَ خَالِصاً لِلَّهِ سُبْحَانَهُ دُونَ خَلْقِهِ، لِقُدْرَتِهِ عَلَى عِبَادِهِ وَ لِعَدْلِهِ فِي كُلِّ مَا جَرَتْ عَلَيْهِ صُرُوفُ قَضَائِهِ، وَ لَكِنَّهُ سُبْحَانَهُ جَعَلَ حَقَّهُ عَلَى الْعِبَادِ أَنْ يُطِيعُوهُ وَ جَعَلَ جَزَاءَهُمْ عَلَيْهِ مُضَاعَفَةَ الثَّوَابِ، تَفَضُّلًا مِنْهُ وَ تَوَسُّعاً بِمَا هُوَ مِنَ الْمَزِيدِ أَهْلُهُ. (از سخنرانيهاى امام عليه السّلام در صحراى صفّين است). پس از ستايش پروردگار، خداوند سبحان، براى من، بر شما به جهت سرپرستى حكومت، حقّى قرار داده، و براى شما همانند حق من، حقّى تعيين فرموده است، پس حق گسترده تر از آن است كه وصفش كنند، ولى به هنگام عمل تنگنايى بى مانند دارد حق اگر به سود كسى اجرا شود، ناگزير به زيان او نيز روزى به كار رود، و چون به زيان كسى اجراء شود روزى به سود او نيز جريان خواهد داشت. اگر بنا باشد حق به سود كسى اجراء شود و زيانى نداشته باشد، اين مخصوص خداى سبحان است نه ديگر آفريده ها، به خاطر قدرت الهى بر بندگان، و عدالت او بر تمام موجوداتى كه فرمانش بر آنها جارى است، لكن خداوند حق خود را بر بندگان، اطاعت خويش قرار داده، و پاداش آن را دو چندان كرده است، از روى بخشندگى، و گشايشى كه خواسته به بندگان عطا فرمايد.
هشدار از غفلت زدگی ها (و من كلام له (عليه السلام) قاله بعد تلاوته «أَلْهاكُمُ التَّكاثُرُ حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقابِرَ»:) يَا لَهُ مَرَاماً مَا أَبْعَدَهُ، وَ زَوْراً مَا أَغْفَلَهُ، وَ خَطَراً مَا أَفْظَعَهُ! لَقَدِ اسْتَخْلَوْا مِنْهُمْ أَيَّ مُدَّكِرٍ وَ تَنَاوَشُوهُمْ مِنْ مَكانٍ بَعِيدٍ. أَ فَبِمَصَارِعِ آبَائِهِمْ يَفْخَرُونَ؟ أَمْ بِعَدِيدِ الْهَلْكَى يَتَكَاثَرُونَ؟ يَرْتَجِعُونَ مِنْهُمْ أَجْسَاداً خَوَتْ وَ حَرَكَاتٍ سَكَنَتْ؛ وَ لَأَنْ يَكُونُوا عِبَراً أَحَقُّ مِنْ أَنْ يَكُونُوا مُفْتَخَراً، وَ لَأَنْ يَهْبِطُوا بِهِمْ جَنَابَ ذِلَّةٍ أَحْجَى مِنْ أَنْ يَقُومُوا بِهِمْ مَقَامَ عِزَّةٍ. لَقَدْ نَظَرُوا إِلَيْهِمْ بِأَبْصَارِ الْعَشْوَةِ وَ ضَرَبُوا مِنْهُمْ فِي غَمْرَةِ جَهَالَةٍ؛ وَ لَوِ اسْتَنْطَقُوا عَنْهُمْ عَرَصَاتِ تِلْكَ الدِّيَارِ الْخَاوِيَةِ وَ الرُّبُوعِ الْخَالِيَةِ لَقَالَتْ ذَهَبُوا فِي الْأَرْضِ ضُلَّالًا وَ ذَهَبْتُمْ فِي أَعْقَابِهِمْ جُهَّالًا، تَطَئُونَ فِي هَامِهِمْ وَ تَسْتَنْبِتُونَ فِي أَجْسَادِهِمْ وَ تَرْتَعُونَ فِيمَا لَفَظُوا وَ تَسْكُنُونَ فِيمَا خَرَّبُوا، وَ إِنَّمَا الْأَيَّامُ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُمْ بَوَاكٍ وَ نَوَائِحُ عَلَيْكُمْ. (پس از خواندن آيه 1 سوره تكاثر «افزون طلبى شما را به خود مشغول داشته تا آنجا كه به ديدار قبرها رفتيد» فرمود): شگفتا! چه هدف و مقصد بسيار دورى و چه زيارت کنندگان غافلى و چه افتخار موهوم و نفرت انگيزى (که بر کنار قبور پيشينيان خود مى آيند و به تعداد آنها بر يکديگر تفاخر مى کنند) آنها به سراغ کسانى رفتند که از دسترسشان دورند (و يک عالم ميان آنها فاصله است) آيا به گورها و محل سقوط اجساد پدرانشان افتخار مى کنند يا با شمارش تعداد مردگان، فزونى مى طلبند؟! گويى آنها مى خواهند اجساد بى جان و بدنهاى بى روح و از کار افتاده را باز گردانند (چه خيال باطل و فکر محالى); ولى اگر آن (اجساد بى جان واستخوانهاى پوسيده) مايه عبرت گردد، سزاوارتر است تا مايه تفاخر شود و اگر با توجّه به وضع آنان اين بازماندگان، به آستانه تواضع و ذلت فرود آيند عاقلانه تر است از اينکه آنها را وسيله سربلندى و عزت خود بدانند. (آرى!) اين به جهت آن است که آنها با چشمان کم نور به مردگان خود نگريستند و در درياى جهل و غرور فرو رفتند، اگر شرح حال آنان را از عرصه هاى ويران شده آن ديار و خانه هاى خالى مى پرسيدند در پاسخ به آنها مى گفتند: آنها در زمين گم شدند (و اجسادشان خاک و پراکنده شد); ولى شما از روى جهل همان مسير آنها را ادامه داديد در حالى که از روى جمجمه هايشان عبور مى کنيد و روى اجسادشان زراعت مى نماييد و از آنچه آنها باقى گذاردند مى خوريد و در خانه هاى آنها که رو به ويرانى مى رود سکونت مى گزينيد (شما بر آنها مى گرييد) در حالى که روزهايى که در ميان شما و آنها قرار دارد بر شما مى گريند و نوحه گرى مى کنند!