eitaa logo
کانال نهج البلاغه
129 دنبال‌کننده
717 عکس
545 ویدیو
3 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
عوامل بلا و راه رفع آن وَ إِنِّي لَأَخْشَى عَلَيْكُمْ أَنْ تَكُونُوا فِي فَتْرَةٍ وَ قَدْ كَانَتْ أُمُورٌ مَضَتْ مِلْتُمْ فِيهَا مَيْلَةً كُنْتُمْ فِيهَا عِنْدِي غَيْرَ مَحْمُودِينَ، وَ لَئِنْ رُدَّ عَلَيْكُمْ أَمْرُكُمْ إِنَّكُمْ لَسُعَدَاءُ، وَ مَا عَلَيَّ إِلَّا الْجُهْدُ وَ لَوْ أَشَاءُ أَنْ أَقُولَ لَقُلْتُ، عَفَا اللَّهُ عَمَّا سَلَفَ. من از اين مى ترسم که شما در جهالت و غفلت فرو رويد (همچون دوران جاهليّت); زيرا امورى بر شما گذشت که در آن، تمايلاتى پيدا کرديد که از نظر من پسنديده نبود; ولى اگر امور شما به مسير اصلى بازگردد سعادتمند خواهيد شد. وظيفه من جز تلاش و کوشش (براى بازگشت شما به راه راست) نيست و اگر بخواهم گفتنى ها را مى گويم (و کوتاهى هاى شما را در گذشته بر مى شمرم; ولى به دليل مصالحى صرف نظر مى کنم); فقط مى گويم خداوند گذشته را (بر شما) ببخشايد.
نکوهش سستی و نافرمانی یاران إِنَّهُ لَا يَخْرُجُ إِلَيْكُمْ مِنْ أَمْرِي [رِضًا] رِضًى فَتَرْضَوْنَهُ وَ لَا سُخْطٌ فَتَجْتَمِعُونَ عَلَيْهِ، وَ إِنَّ أَحَبَّ مَا أَنَا لَاقٍ إِلَيَّ الْمَوْتُ. قَدْ دَارَسْتُكُمُ الْكِتَابَ وَ فَاتَحْتُكُمُ الْحِجَاجَ وَ عَرَّفْتُكُمْ مَا أَنْكَرْتُمْ وَ سَوَّغْتُكُمْ مَا مَجَجْتُمْ. لَوْ كَانَ الْأَعْمَى يَلْحَظُ أَوِ النَّائِمُ يَسْتَيْقِظُ. وَ أَقْرِبْ بِقَوْمٍ مِنَ الْجَهْلِ بِاللَّهِ قَائِدُهُمْ مُعَاوِيَةُ وَ مُؤَدِّبُهُمُ ابْنُ النَّابِغَةِ. نه اوامر من که سبب خشنودى است شما را راضى مى کند و نه آن چه باعث خشم من است بر ترک آن اتفاق مى کنيد. در چنين شرايطى محبوب ترين چيزى که دوست دارم با آن ملاقات کنم مرگ است. من کتاب خدا را به شما تعليم دادم (و تفسير و تأويل آن را به شما آموختم) درهاى استدلال را به روى شما گشودم و آن چه را (از نيکى ها) نمى شناختيد به شما معرفى کردم و آن چه (بر اثر نادانى و جهل) از دهان فرو مى ريختيد براى شما گوارا ساختم. (آرى! همه گفتنى ها را گفتم اما حيف که) نابينا نمى بيند و کسى که در خواب فرو رفته بيدار و هشيار نيست، اما چه نزديک اند به جهل و بى خبرى از خدا (و تعليمات الهى) آن گروه که رهبرشان معاويه و مربى آن ها پسر نابغه (عمروعاص) باشد.
غنیمت شمردن فرصت بندگی فَبَادِرُوا بِأَعْمَالِكُمْ تَكُونُوا مَعَ جِيرَانِ اللَّهِ فِي دَارِهِ، رَافَقَ بِهِمْ رُسُلَهُ وَ أَزَارَهُمْ مَلَائِكَتَهُ، وَ أَكْرَمَ أَسْمَاعَهُمْ أَنْ تَسْمَعَ حَسِيسَ نَارٍ أَبَداً، وَ صَانَ أَجْسَادَهُمْ أَنْ تَلْقَى لُغُوباً وَ نَصَباً؛ ذلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ. أَقُولُ مَا تَسْمَعُونَ وَ اللَّهُ الْمُسْتَعانُ عَلَى نَفْسِي وَ أَنْفُسِكُمْ، وَ هُوَ حَسْبُنَا وَ نِعْمَ الْوَكِيل. پس به اعمال نيک مبادرت ورزيد تا همنشين همسايگان خدا در سراى جاودان او باشيد. نزد کسانى که خداوند، پيامبران خود را رفيق آنها ساخته، فرشتگان خود را به ديدارشان فرستاده و حتى گوشهايشان را از اينکه صداى خفيف آتش دوزخ را بشنوند رهايى بخشيده و بدنهايشان را از ملاقات هرگونه رنج و ناراحتى مصون داشته است. اين فضل و رحمت الهى است که به هر کس بخواهد مى دهد و خداوند صاحب فضل عظيم است. من آنچه را مى شنويد مى گويم (و به شما اتمام حجت مى کنم) و خداوند را براى خود و شما به يارى مى طلبم و او کفايت کننده امور ما و بهترين حامى ماست.
جای خالی بهترین یاران (قَالَ ثُمَّ ضَرَبَ بِيَدِهِ [إِلَى] عَلَى لِحْيَتِهِ الشَّرِيفَةِ الْكَرِيمَةِ فَأَطَالَ الْبُكَاءَ ثُمَّ قَالَ (علیه السلام):) [أَوْهِ] أَوِّهِ عَلَى إِخْوَانِيَ الَّذِينَ تَلَوُا الْقُرْآنَ فَأَحْكَمُوهُ، وَ تَدَبَّرُوا الْفَرْضَ فَأَقَامُوهُ، أَحْيَوُا السُّنَّةَ وَ أَمَاتُوا الْبِدْعَةَ، دُعُوا لِلْجِهَادِ فَأَجَابُوا، وَ وَثِقُوا بِالْقَائِدِ فَاتَّبَعُوهُ. (ثُمَّ نَادَى بِأَعْلَى صَوْتِهِ:) الْجِهَادَ الْجِهَادَ عِبَادَ اللَّهِ، أَلَا وَ إِنِّي مُعَسْكِرٌ فِي يَومِي هَذَا، فَمَنْ أَرَادَ الرَّوَاحَ إِلَى اللَّهِ فَلْيَخْرُجْ. (پس دست به ريش مبارك گرفت و زمانى طولانى گريست و فرمود): دريغا از برادرانم كه قرآن را خواندند، و بر أساس آن قضاوت كردند، در واجبات الهى انديشه كرده و آنها را بر پاداشتند، سنّت هاى الهى را زنده و بدعت ها را نابود كردند، دعوت جهاد را پذيرفته و به رهبر خود اطمينان داشته و از او پيروى كردند. (سپس با بانگ بلند فرمود): جهاد جهاد بندگان خدا، من امروز لشكر آماده مى كنم، كسى كه مى خواهد به سوى خدا رود همراه ما خارج شود. ****** (قَالَ نَوْفٌ وَ عَقَدَ لِلْحُسَيْنِ (علیه السلام) فِي عَشَرَةِ آلَافٍ وَ لِقَيْسِ بْنِ سَعْدٍ رَحِمَهُ اللَّهُ فِي عَشَرَةِ آلَافٍ وَ لِأَبِي أَيُّوبَ الْأَنْصَارِيِّ فِي عَشَرَةِ آلَافٍ وَ لِغَيْرِهِمْ عَلَى أَعْدَادٍ أُخَرَ وَ هُوَ يُرِيدُ الرَّجْعَةَ إِلَى صِفِّينَ، فَمَا دَارَتِ الْجُمُعَةُ حَتَّى ضَرَبَهُ الْمَلْعُونُ ابْنُ مُلْجَمٍ لَعَنَهُ اللَّهُ. فَتَرَاجَعَتِ الْعَسَاكِرُ، فَكُنَّا كَأَغْنَامٍ فَقَدَتْ رَاعِيهَا تَخْتَطِفُهَا الذِّئَابُ مِنْ كُلِّ مَكَانٍ.) (نوف گفت: براى حسين عليه السّلام ده هزار سپاه، و براى قيس بن سعد ده هزار سپاه، و براى ابو ايّوب ده هزار سپاه قرار داد، و براى ديگر فرماندهان نيز سپاهى معيّن كرد، و آماده بازگشت به صفّين بود كه قبل از جمعه، ابن ملجم ملعون به امام ضربت زد، و لشكريان به خانه ها باز گشتند، و ما چون گوسفندانى بوديم كه شبان خود را از دست داده و گرگ ها از هر سو براى آنان دهان گشوده بودند.)
لزوم اطاعت از رهبری در مواجهه با فتنه ها أَيُّهَا النَّاسُ، أَلْقُوا هَذِهِ الْأَزِمَّةَ الَّتِي تَحْمِلُ ظُهُورُهَا الْأَثْقَالَ مِنْ أَيْدِيكُمْ، وَ لَا تَصَدَّعُوا عَلَى سُلْطَانِكُمْ فَتَذُمُّوا غِبَّ فِعَالِكُمْ، وَ لَا تَقْتَحِمُوا مَا اسْتَقْبَلْتُمْ مِنْ فَوْرِ نَارِ الْفِتْنَةِ وَ أَمِيطُوا عَنْ سَنَنِهَا وَ خَلُّوا قَصْدَ السَّبِيلِ لَهَا؛ فَقَدْ لَعَمْرِي يَهْلِكُ فِي لَهَبِهَا الْمُؤْمِنُ وَ يَسْلَمُ فِيهَا غَيْرُ الْمُسْلِمِ. إِنَّمَا مَثَلِي بَيْنَكُمْ كَمَثَلِ السِّرَاجِ فِي الظُّلْمَةِ يَسْتَضِيءُ بِهِ مَنْ وَلَجَهَا، فَاسْمَعُوا أَيُّهَا النَّاسُ وَ عُوا، وَ أَحْضِرُوا آذَانَ قُلُوبِكُمْ تَفْهَمُوا. اى مردم مهار بار سنگين گناهان را رها كنيد، و امام خود را تنها مگذاريد، كه در آينده خود را سرزنش مى كنيد. خود را در آتش فتنه اى كه پيشاپيش افروخته ايد نيفكنيد، راه خود گيريد، و از راهى كه به سوى فتنه ها كشانده مى شود دورى كنيد. به جانم سوگند كه مؤمن در شعله آن فتنه ها نابود شود. امّا مدّعيان دروغين اسلام در امان خواهند بود. همانا من در ميان شما چونان چراغ درخشنده در تاريكى هستم، كه هر كس به آن روى مى آورد از نورش بهرمند مى گردد. اى مردم سخنان مرا بشنويد، و به خوبى حفظ كنيد، گوش دل خود را باز كنيد تا گفته هاى مرا بفهميد.
علم و آگاهی ژرف امام علی علیه السلام أَيُّهَا النَّاسُ سَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي، فَلَأَنَا بِطُرُقِ السَّمَاءِ أَعْلَمُ مِنِّي بِطُرُقِ الْأَرْضِ، قَبْلَ أَنْ تَشْغَرَ بِرِجْلِهَا فِتْنَةٌ تَطَأُ فِي خِطَامِهَا وَ تَذْهَبُ بِأَحْلَامِ قَوْمِهَا. اى مردم! از من سؤال کنيد پيش از آنکه مرا از دست دهيد، زيرا من به راههاى آسمان از راه هاى زمين آشناترم! (آرى بپرسيد) پيش از آنکه فتنه و فساد سرزمين شما را همچون شتر لجام گسيخته لگد مال کند (و سايه شوم خود را همه جا بگستراند) و عقلهاى مردم را بربايد.
. اين سخن از همان احاديث صعب و مستصعب است که ناآگاهان به مقامات معصومين آن را بر نمى تابند; ولى بارها على(عليه السلام) آن را فرموده و به هر سؤالى از هر کس پاسخ داده است. جالب اينکه اين سخن تنها در منابع شيعه نيامده است; دانشمندان اهل سنّت نيز از آن حضرت نقل کرده اند; يحيى بن سعيد بن مسيّب مطابق نقل «الاستيعاب» مى گويد: «ما کانَ أَحَدٌ مِنَ النّاسِ يَقُولُ سَلُونى غَيْرَ عَلىِّ بنِ أبى طالِب رَضِىَ اللهُ تَعالى عَنْهُ; از مردم جمله «هر چه را مى خواهد از من بپرسيد» بر زبان جارى نکرد جز على بن ابى طالب». در همان کتاب از ابوالطفيل نقل مى کند که من، على(عليه السلام) را ديدم خطبه مى خواند و مى گفت: «سَلُونى فَوَاللهِ لا تَسْئَلُونى عَنْ شَىْء إلاّ أخْبَرْتُکُمْ ; وَ سَلُونى عَنْ کِتابِ اللهِ فَوَاللهِ ما مِن آيَة إلاّ وَ أنَا أَعْلَم أَبِليل نُزِلَتْ أمْ بِنَهار أمْ فى سَهْل أمْ فى جَبَل ; هر چه مى خواهيد از من سؤال کنيد، به خدا سوگند از چيزى سؤال نمى کنيد مگر اينکه پاسخ آن را به شما مى گويم، از قرآن از من بپرسيد به خدا قسم من مى دانم کدام آيه در شب نازل شد و کدام در روز و کدام در دشت و کدام در کوه». اين سخن را با حديث ديگرى پايان مى دهيم. محمد بن يوسف بلخى شافعى در کتاب خود چنين آورده است: «از على(عليه السلام) روايت شده است که روزى در مجلسى عمومى فرمود: «سَلُونى قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونى...; از من سؤال کنيد پيش از آن که مرا از دست دهيد»، از من درباره آسمانها سؤال کنيد که به همه بخشهاى آن آشنا هستم. مردى از ميان جمعيت برخاست و گفت: اى پسر ابوطالب اکنون که چنين ادعايى کردى بگو ببينم در اين ساعت جبرئيل کجاست؟ امام(عليه السلام) مقدار کمى سکوت کرد و در فکر فرو رفت. سپس سر برداشت و فرمود: من همه آسمانهاى هفتگانه را جستجو کردم و جبرئيل را نيافتم و تصور مى کنم تو جبرئيل باشى. سؤال کننده گفت: آفرين آفرين بر تو اى فرزند ابوطالب، پروردگارت به تو بر فرشتگان مباهات مى کند. اين سخن را گفت و سپس از نظر حاضران پنهان شد. در ضمن آگاه تر بودن حضرت به طرق آسمانها به جهت اهميّتى است که آسمانها نسبت به زمين دارند.
صبر و خویشتن داری الْزَمُوا الْأَرْضَ وَ اصْبِرُوا عَلَى الْبَلَاءِ، وَ لَا تُحَرِّكُوا بِأَيْدِيكُمْ وَ سُيُوفِكُمْ فِي هَوَى أَلْسِنَتِكُمْ وَ لَا تَسْتَعْجِلُوا بِمَا لَمْ يُعَجِّلْهُ اللَّهُ لَكُمْ، فَإِنَّهُ مَنْ مَاتَ مِنْكُمْ عَلَى فِرَاشِهِ وَ هُوَ عَلَى مَعْرِفَةِ حَقِّ رَبِّهِ وَ حَقِّ رَسُولِهِ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ مَاتَ شَهِيداً، وَ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ وَ اسْتَوْجَبَ ثَوَابَ مَا نَوَى مِنْ صَالِحِ عَمَلِهِ وَ قَامَتِ النِّيَّةُ مَقَامَ إِصْلَاتِهِ لِسَيْفِهِ، فَإِنَّ لِكُلِّ شَيْءٍ مُدَّةً وَ أَجَلًا. سربازان بر جاى خود محكم بايستيد، در برابر بلاها و مشكلات استقامت كنيد، شمشيرها و دست ها را در هواى زبان هاى خويش به كار مگيريد، و آنچه كه خداوند شتاب در آن را لازم ندانسته شتاب نكنيد، زيرا هر كس از شما كه در بستر خويش با شناخت خدا و پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و اهل بيت پيامبر عليه السّلام بميرد، شهيد از دنيا رفته و پاداش او بر خداست، و ثواب اعمال نيكويى كه قصد انجام آن را داشته خواهد برد، و نيّت او ثواب شمشير كشيدن را دارد. همانا هر چيزى را وقت مشخّص و سرآمدى معيّن است.
مذمت دنیا و دنیا طلبی قَدْ تَحَيَّرَتْ مَذَاهِبُهَا وَ أَعْجَزَتْ مَهَارِبُهَا وَ خَابَتْ مَطَالِبُهَا؛ فَأَسْلَمَتْهُمُ الْمَعَاقِلُ وَ لَفَظَتْهُمُ الْمَنَازِلُ وَ أَعْيَتْهُمُ الْمَحَاوِلُ؛ فَمِنْ نَاجٍ مَعْقُورٍ وَ لَحْمٍ مَجْزُورٍ وَ شِلْوٍ مَذْبُوحٍ وَ دَمٍ مَسْفُوحٍ وَ عَاضٍّ عَلَى يَدَيْهِ وَ صَافِقٍ بِكَفَّيْهِ وَ مُرْتَفِقٍ بِخَدَّيْهِ وَ زَارٍ عَلَى رَأْيِهِ وَ رَاجِعٍ عَنْ عَزْمِهِ وَ قَدْ أَدْبَرَتِ الْحِيلَةُ وَ أَقْبَلَتِ الْغِيلَةُ وَ لَاتَ حِينَ مَنَاصٍ. هَيْهَاتَ هَيْهَاتَ، قَدْ فَاتَ مَا فَاتَ وَ ذَهَبَ مَا ذَهَبَ وَ مَضَتِ الدُّنْيَا لِحَالِ بَالِهَا، «فَما بَكَتْ عَلَيْهِمُ السَّماءُ وَ الْأَرْضُ وَ ما كانُوا مُنْظَرِين»‏. راههای دنیا حيرت زا، گريزگاههايش ضعيف و مقاصدش يأس آور و نوميدى زاست (هنگامى که فرمان مرگ دنياپرستان صادر مى شود) دژهاى محکم صاحبان خود را تسليم مى کنند و خانه هايشان آنان را بيرون مى افکنند و تدبيرشان آنها را خسته و ناکام مى سازد. در اين حال آنها يا نجات يافته اى مجروحند يا مرده اى پاره پاره، يا سر از تن جدا شده، يا غرق به خون، يا پشيمانى که هر دو دستش را به دندان مى گزد، يا حسرتمندى که دستها را به هم مى سايد، يا حيرت زده اى که سر را به روى دستها تکيه داده (و به فکر فرو رفته) يا پشيمانى که بر اشتباهات خويش تأسف مى خورد (و خود را شايسته سرزنش مى بيند) و يا از تصميم برگشته اى (که راه چاره را در برابر خويش مسدود مى بيند. آرى!) اين در حالى است که راه چاره بسته شده، حوادث غافلگير کننده فرا رسيده «و هنگام فرار و نجات نيست». هيهات هيهات! (در اين هنگام کار از کار گذشته) آنچه بايد از دست برود از دست رفته، گذشته ها گذشته و دنيا همچنان به راه خود ادامه مى دهد (و کسى از آنان ياد نمى کند) «نه آسمان بر آنها گريست و نه زمين، و نه به آنها مهلتى داده شد!».
ویژگی های اهلبیت علیهم السلام وَ إِنِّي لَمِنْ قَوْمٍ لَا تَأْخُذُهُمْ فِي اللَّهِ لَوْمَةُ لَائِمٍ، سِيمَاهُمْ سِيمَا الصِّدِّيقِينَ وَ كَلَامُهُمْ كَلَامُ الْأَبْرَارِ، عُمَّارُ اللَّيْلِ وَ مَنَارُ النَّهَارِ، مُتَمَسِّكُونَ بِحَبْلِ الْقُرْآنِ، يُحْيُونَ سُنَنَ اللَّهِ وَ سُنَنَ رَسُولِهِ (صلی الله علیه وآله)، لَا يَسْتَكْبِرُونَ وَ لَا يَعْلُونَ وَ لَا يَغُلُّونَ وَ لَا يُفْسِدُونَ، قُلُوبُهُمْ فِي الْجِنَانِ وَ أَجْسَادُهُمْ فِي الْعَمَل‏. من از کسانى هستم که در راه خدا از هيچ ملامتى هراس ندارند، از کسانى که سيمايشان سيماى صديقان و گفتارشان گفتار نيکان است. از کسانى که شبها را با عبادت آباد مى کنند و (در طريق هدايت مردم) روشنى بخش روزهايند، از کسانى که دست به ريسمان قرآن زده و سنّتهاى خدا و رسولش را احيا مى کنند، تکبّر نمىورزند و برترى جويى ندارند، خيانت نمى کنند و فساد به راه نمى اندازند، دلهايشان در بهشت و بدنهايشان در ميدان عمل است.
سیره پرهیزکاران نَفْسُهُ مِنْهُ فِي عَنَاءٍ وَ النَّاسُ مِنْهُ فِي رَاحَةٍ؛ أَتْعَبَ نَفْسَهُ لِآخِرَتِهِ وَ أَرَاحَ النَّاسَ مِنْ نَفْسِهِ؛ بُعْدُهُ عَمَّنْ تَبَاعَدَ عَنْهُ زُهْدٌ وَ نَزَاهَةٌ، وَ دُنُوُّهُ مِمَّنْ دَنَا مِنْهُ لِينٌ وَ رَحْمَةٌ، لَيْسَ تَبَاعُدُهُ بِكِبْرٍ وَ عَظَمَةٍ، وَ لَا دُنُوُّهُ بِمَكْرٍ وَ خَدِيعَةٍ. قَالَ: فَصَعِقَ هَمَّامٌ صَعْقَةً كَانَتْ نَفْسُهُ فِيهَا. فَقَالَ أَمِيرُالْمُؤْمِنِينَ (علیه السلام) أَمَا وَ اللَّهِ لَقَدْ كُنْتُ أَخَافُهَا عَلَيْهِ. نفس خود را به زحمت مى افکند; ولى مردم از دست او راحتند. خويشتن را براى آخرت به تعب مى اندازند و مردم را از ناحيه خود آسوده مى سازد. دورى اش از کسانى که دورى مى کند، به سبب زهد و حفظ پاکى است و نزديکى اش به کسانى که نزديک مى شود، مهربانى و رحمت است; نه اينکه دورى اش از روى تکبّر و خودبزرگ بينى و نزديکى اش براى مکر و خدعه (و بهره گيرى مادى) باشد. (سخن امام كه به اينجا رسيد، ناگهان همّام ناله اى زد و جان داد. امام عليه السّلام فرمود) سوگند به خدا من از اين پيش آمد بر همّام مى ترسيدم.
ویژگی های منافقان يَقُولُونَ فَيُشَبِّهُونَ وَ يَصِفُونَ فَيُمَوِّهُونَ، قَدْ هَوَّنُوا الطَّرِيقَ وَ أَضْلَعُوا الْمَضِيقَ، فَهُمْ لُمَةُ الشَّيْطَانِ وَ حُمَةُ النِّيرَانِ، «أُولئِكَ حِزْبُ الشَّيْطانِ أَلا إِنَّ حِزْبَ الشَّيْطانِ هُمُ الْخاسِرُون». آنان سخنانى مى گويند و مردم را به اشتباه مى افکنند، و بيانات فريبنده اى دارند تا ديگران را بفريبند. راه ورود به خواسته هاى خود را آسان، و طريق خروج از آن را تنگ و پر پيچ و خم مى سازند (تا مردم را در دام خود گرفتار کنند) آنها دار و دسته شيطانند و شراره هاى آتش دوزخ. (همان گونه خدا مى فرمايد) آنها حزب شيطانند و بدانيد حزب شيطان زيان کارند.