سهم #روز_صد_وبیستم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۱۸۶
┄┄┅┅✿❀✨🦋✨❀✿┅┅┄┄
📜 #خطبه186
📣 (در اصول کافی ج١، ص١٣١ آمده است، که این سخنرانی در شهر کوفه ایراد شد و پیرامون توحید و خدا شناسی است که اصول آن در هیچ خطبه ای یافت نمی شود.)
1⃣ شناساندن صحيح خداوند سبحان
♦️کسی که کيفيّتی برای خدا قائل شد، يگانگی او را انکار کرده و آن کس که همانندی برای او قرار داد، به حقيقت خدا نرسيده است. کسی که خدا را به چيزی تشبيه کرد، به مقصد نرسيد. آن کس که به او اشاره کند يا در وَهم آورد، خدا را بی نياز ندانسته است. هرچه که ذاتش شناخته شده باشد، آفريده است و آنچه در هستی به ديگری متّکی باشد، دارای آفريننده است. سازنده ای غير محتاج به ابزار، اندازه گيرنده ای بی نياز از فکر و انديشه و بی نياز از ياری ديگران است. با زمان ها همراه نبوده و از ابزار و وسايل کمک نگرفته است. هستی او برتر از زمان و وجود او بر نيستی مقدّم است و ازليّت او را آغازی نيست. با پديد آوردن حواس، روشن می شود که حواسّی ندارد و با آفرينش اشياء متضاد، ثابت می شود که دارای ضدّی نيست و با هماهنگ کردن اشياء دانسته می شود که همانندی ندارد. خدايی که روشنی را با تاريکی، آشکار را با نهان، خشکی را با تری، گرمی را با سردی، ضدّ هم قرار داد و عناصر متضاد را با هم ترکيب و هماهنگ کرد و بين موجودات ضدّهم، وحدت ايجاد کرد، آنها را که با هم دور بودند نزديک کرد و بين آنها که با هم نزديک بودند فاصله انداخت. خدايی که حدّی ندارد و با شماره محاسبه نمی گردد، که همانا ابزار و آلات، دليل محدود بودن خويشند و به همانند خود اشاره می شوند. اينکه می گوييم موجودات از فلان زمان پديد آمده اند، پس قديم نمی توانند باشند و حادثند؛ و اين که می گوييم حتماً پديد آمدند، اَزَلی بودن آنها رد می شود؛ و اينکه می گوييم اگر چنين بودند کامل می شدند، پس در تمام جهات کامل نيستند. خدا با خلق پديده ها در برابر عقل ها جلوه کرد و از مشاهده چشم ها برتر و والاتر است و حرکت و سکون در او راه ندارد، زيرا او خود حرکت و سکون را آفريد، چگونه ممکن است آنچه را که خود آفريده در او اثر بگذارد؟ يا خود از پديده های خويش اثر پذيرد؟ اگر چنين شود، ذاتش چون ديگر پديده ها تغيير می کند و اصل وجودش تجزيه می پذيرد و ديگر اَزَلی نمی تواند باشد و هنگامی که (به فرض محال) آغازی برای او تصوّر شود، پس سرآمدی نيز خواهد داشت و اين آغاز و انجام، دليل روشن نقص و نقصان و ضعف دليل مخلوق بودن و نياز به خالقی ديگر داشتن است. پس نمی تواند آفريدگار همه هستی باشد و از صفات پروردگار که هيچ چيز در او مؤثر نيست و نابودی و تغيير و پنهان شدن در او راه ندارد خارج شود.
┄┄┅┅✿❀✨🦋✨❀✿┅┅┄┄
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
سهم #روز_صد_وبیستم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۱۸۶
┄┄┅┅✿❀✨🦋✨❀✿┅┅┄┄
📜 #خطبه186
2⃣ والاتر از صفات پديده ها
♦️خدا فرزندی ندارد تا فرزند ديگری باشد و زاده نشده تا محدود به حدودی گردد و برتر است از آن که پسرانی داشته باشد و منزّه است که با زنانی ازدواج کند. انديشه ها به او نمی رسند تا اندازه ای برای خدا تصوّر کنند و فکرهای تيزبين نمی توانند او را درک کنند، تا صورتی از او تصوّر نمايند. حواس از احساس کردن او عاجز و دست ها از لمس کردن او ناتوان است و تغيير و دگرگونی در او راه ندارد و گذشت زمان تأثيری در او نمی گذارد. گذران روز و شب او را سال خورده نسازد و روشنايی و تاريکی در او اثر ندارد. خدا با هيچ يک از اجزاء و جوارح و اعضاء و اندام و نه با عَرَضی از اَعراض و نه با دگرگونی ها و تجزيه، وصف نمی گردد. برای او اندازه و نهايتی وجود ندارد و نيستی و سرآمدی نخواهد داشت؛ چيزی او را در خود نمی گنجاند که بالا و پايينش ببرد و نه چيزی او را حمل می کند که کج يا راست نگه دارد؛ نه در درون اشياء قرار دارد و نه بيرون آن، حرف می زند نه با زبان و کام و دهان، می شنود نه با سوراخ های گوش و اعضاء شنوايی، سخن می گويد نه با به کار گرفتن الفاظ در بيان، حفظ می کند نه با رنج به خاطر سپردن، می خواهد نه با به کارگيری انديشه، دوست دارد و خشنود می شود نه از راه دلسوزی، دشمن می دارد و به خشم می آيد نه از روی رنج و نگرانی. به هرچه اراده کند، می فرمايد باش، پديد می آيد نه با صوتی که در گوش ها نشيند و نه فريادی که شنيده شود؛ بلکه سخن خدای سبحان همان کاری است که ايجاد می کند.
3⃣ شناخت قدرت پروردگار
♦️ پيش از او چيزی وجود نداشته وگرنه خدای ديگری می بود. نمی شود گفت: خدا نبود و پديد آمد که در آن صورت صفات پديده ها را پيدا می کند و نمی شود گفت: بين خدا و پديده ها جدايی است و خدا بر پديده ها برتری دارد تا سازنده و ساخته شده، همانند تصوّر شوند و خالق و پديد آمده به يکديگر تشبيه گردند. مخلوقات را بدون استفاده از طرح و الگوی ديگران آفريد و در آفرينش پديده ها از هيچ کسی ياری نگرفت. زمين را آفريد و آن را برپا نگهداشت، بدون آن که مشغولش سازد و در حرکت و بی قراری، آن را نظم و اعتدال بخشيد و بدون ستونی آن را به پاداشت و بدون استوانه ها بالايش برد و از کجی و فرو ريختن نگهداشت و از سقوط و در هم شکافتن حفظ کرد. ميخ های زمين را محکم و کوه های آن را استوار و چشمه هايش را جاری و درّه ها را ايجاد کرد. آنچه بنا کرده به سُستی نگراييد و آنچه را توانا کرد ناتوان نشد. خدا با بزرگی و قدرت بر آفريده ها حاکم است و با علم و آگاهی از باطن و درونشان باخبر است و با جلال و عزّت خود از همه برتر و بالاتر است. چيزی از فرمان او سرپيچی نمی کند و چيزی قدرت مخالفت با او را ندارد، تا بر او پيروز گردد و شتابنده ای از او توان گريختن ندارد که بر او پيشی گيرد و به سرمايه داری نياز ندارد تا او را روزی دهد. همه در برابر او فروتنند و در برابر عظمت او ذليل و خوارند. از قدرت و حکومت او به سوی ديگری نمی توان گريخت که از سود و زيانش در امان ماند. همتايی ندارد تا با او برابری کند، و او را همانندی نيست که شبيه او باشد. اوست نابودکننده پديده ها پس از آفرينش، که گويا موجودی نبود.
┄┄┅┅✿❀✨🦋✨❀✿┅┅┄┄
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
سهم #روز_صد_وبیستم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۱۸۶
┄┄┅┅✿❀✨🦋✨❀✿┅┅┄┄
📜 #خطبه186
4⃣ معاد و آفرينش دوباره پديده ها
♦️نابودی جهان پس از پديد آمدن، شگفت آورتر از آفرينش آغازين آن نيست. چگونه محال است در صورتی که اگر همه جانداران جهان، از پرندگان و چهارپايان، آنچه در آغل است و آنچه در بيابان سرگرم چراست، از تمام نژادها و جنس ها، درس نخوانده و انسان های زيرک، گرد هم آيند تا پشّه ای را بيافرينند، توان پديد آوردن آن را ندارند، و راه پيدايش آن را نمی شناسند، که عقل هايشان سرگردان و در شناخت آن حيران می مانند و نيروی آنها سُست و به پايان می رسد و رانده و درمانده باز می گردند، آنگاه اعتراف به شکست می کنند و اقرار دارند که نمی توانند پشّه ای بيافرينند و از نابود ساختنش ناتوانند!.
همانا پس از نابودی جهان، تنها خدای سبحان باقی می ماند، تنهایِ تنها که چيزی با او نيست، آن گونه که قبل از آفرينش جهان چيزی با او نبود، نه زمانی و نه مکانی، بی وقت و بی زمان. در آن هنگام مهلت ها به سر آيد، سال ها و ساعت ها سپری شود و چيزی جز خدای يگانه قهّار باقی نمی ماند که بازگشت همه چيز به سوی اوست. پديده ها، چنان که در آغاز آفريده شدن قدرتی نداشتند، به هنگام نابودی نيز قدرت مخالفتی ندارند، زيرا اگر می توانستند پايدار می ماندند. آفرينش چيزی برای خدا رنج آور نبوده و در آفرينش موجودات دچار فرسودگی و ناتوانی نشده است. موجودات را برای استحکام حکومتش نيافريده و برای ترس از کمبود و نقصان پديد نياورده است. آفرينش مخلوقات نه برای ياری خواستن در برابر همتايی بود که ممکن است بر او غلبه يابد و نه برای پرهيز از دشمنی بود که به او هجوم آورد و نه برای طولانی شدن دوران حکومت و نه برای پيروز شدن بر شريک و همتايی مخالف و نه برای رفع تنهايی. سپس، همه موجودات را نابود می کند، نه برای خستگی ازاداره آنها و نه برای آسايش و استراحت و نه به خاطر رنج و سنگينی که برای او داشتند و نه برای طولانی شدن ملال آور زندگيشان، بلکه خداوند با لطف خود موجودات را اداره می فرمايد و با فرمان خود همه را برپا می دارد و با قدرت خود همه را استوار می کند. سپس بدون آن که نيازی داشته باشد، بار ديگر همه را باز می گرداند، نه برای اينکه از آنها کمکی بگيرد و نه برای رهاشدن از تنهايی تا با آنها مأنوس شود ونه آن که تجربه ای به دست آورد و نه برای آن که از فقر و نياز به توانگری رسد و يا از ذلّت و خواری به عزّت و قدرت راه يابد.
┄┄┅┅✿❀✨🦋✨❀✿┅┅┄┄
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
1_985924804.mp3
6.09M
🔊 شرح کلی و ساختاری خطبه ۱۸۶
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
🌹 پویش «باعلی تا مهدی» علیهما السلام
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
•┈┈••••✾•🌿🌹🌿•✾•••┈┈•
#خاطرات_امیر_المومنین_علیه_السلام
✍🏻 بازنویسی تاریخ زندگی امیرمؤمنان علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان
📃 قسمت صد و ششم
✳️ اعزام نماینده به شام
🔸انتخاب جریربنعبدالله برای پیامرسانی به معاویه
[ برای فرستادن نمایندهای به شام، با اصحابم مشورت کردم و گفتم: ]
🔻به من مشورت دهید و مردی را پیشنهاد کنید که اهل تجربه و استوار و محکم باشد تا وی را نزد معاویه بفرستم، شاید بتواند معاویه را از راه نادرستی که انتخاب کرده است باز دارد و مانع گمراهی وی شود. اگر معاویه از این راه غلط بازگشت که مطلوب ماست؛ در غیر این صورت تصمیم خواهیم گرفت و با تمام توان با وی وارد جنگ میشویم.
[ جریر که بیشتر قوم و قبیلهاش در شام بودند، داوطلب شد این مسؤولیت را برعهده بگیرد. پذیرفتم و در برابر اعتراض مالک اشتر که مخالف فرستادن وی بود گفتم: ]
🔻بگذارید او برود. اگر صادقانه و خیر خواهانه رفتار کرد، از کسانی خواهد بود که امانتداری کرده است؛ اما اگر خیانت ورزید، در واقع از اعتمادی که به وی کردهایم سوءاستفاده کرده و از کسانی خواهد بود که امانت را ادا نکرده و با اینکه به او اعتماد شده، بر خلاف انتظار رفتار کرده است.
🔻افسوس بر کسانی که از من رویگردان میشوند و به سراغ دیگران میروند! به خداوند سوگند، من از این مردم هیچ انتظار و درخواستی ندارم جز بر پایی حق؛ ولی آنها که در مقابل من قرار دارند، از مردم فقط انتظار باطل دارند.
✳️ تذکراتی به جریر
[ قبل از حرکت جریر به سوی شام به وی تذکر دادم: ]
🔻چنان که میبینی، پیرامون من از اصحاب رسول خدا صلیاللهعلیهوآله بسیارند که مردمی دیندار و صاحبنظرند و من تو را به سبب سخنی از رسول خدا صلیاللهعلیهوآله که درباره تو فرمودند: " تو از بهترین مردم یمن هستی"، بر همه آنان برگزیدم. نامه مرا به معاویه برسان. اگر او هم مانند دیگر مسلمانان به راه آمد چه بهتر، وگرنه او را از نتیجه وخیم پیمانشکنی و گردنکشی آگاه کن و هشدار ده و به او بفهمان که من به استانداری او راضی نیستم و مردم نیز به خلافت او تن نمیدهند.
✳️ متن نامه همراه جریر به معاویه
بسم الله الرحمن الرحیم
🔻اما بعد، بیعتی که مردم در مدینه با من کردهاند، برای تو نیز که در شام اقامت داری، الزامآور است. در این نامه همان موارد بیعت را که در نامههای قبل به او نوشته بودم، متذکر شدم. و اینکه باید به انتخاب شورای مهاجر و انصار احترام گذارد، چرا که انتخاب آنها و اتفاقشان بر رهبری و امامت مردی، مورد رضای خداست و اگر کسی به مخالفت برخیزد، او را به بازگشت دعوت میکنند و بر جای خویش مینشانند! اگر امتناع ورزد با او میجنگند؛ زیرا از راهی که مومنان برگزیدهاند، سرپیچی کرده و خداوند نیز او را به دلیل آنکه راه جداگانهای در پیش گرفته است، بازخواست و گرفتار آتش جهنم کند و عاقبتش تباه شود.
🔻در مورد بیعت طلحه و زبیر و نقض بیعتشان نوشتم؛ و اینکه جنگ با آنها به دلیل این بود که حق پیروز و امر خدا غالب شود.
در نهایت او را دعوت به بیعت با خودم کردم و او را از بهانه تراشیها به خاطر قتل عثمان برحذر داشتم.
🔻به او نوشتم: بدان که تو در شمار آزادشدگان فتح مکه هستی و اسیران آزاد شده سزاوار خلافت و شرکت در شورا نیستند. اکنون جریربنعبدالله را که از مومنان و مهاجران است، نزد تو و اطرافیان تو میفرستم. پس بیعت کن. و لا قوّه الا بالله.
📚منابع:
۱.الفتوح، ج۱، ص۱۵۳
۲. تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۸۴
۳. وقعه صفّین، ص۲۸
۴. مروج الذهب، ج۲، ص۴۱۲
۵. خوارزمی، مناقب،ص۲۰۲
📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام
↩️ ادامه دارد...
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
📜 نامه به امام حسن مجتبی(علیه السلام)
🍃🌸 ای پسرم... آنچه را كه برای خود دوست داری برای ديگران نيز دوست بدار و آنچه را كه برای خود نمی پسندی، برای ديگران مپسند.
#نهج_البلاغه ، نامه ۳۱
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
حکمت ۳۹ جایگاه واجبات و مستحبات.mp3
4.62M
🌹سلسله جلسات #درسهای_نهج_البلاغه
✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه
📒 #حکمت39
⭕️ جایگاه واجبات و مستحبّات
🎙حجت الاسلام #مهدوی_ارفع
✨ بسم الله الرحمن الرحیم✨
🌹 شرح #حکمت39
🔷 جایگاه واجبات و مستحبّات
🔻امیرالمؤمنین (علیه السلام) در حکمت ۳۹ نهج البلاغه می فرمایند: « لَا قُرْبَةَ بِالنَّوَافِلِ إِذَا أَضَرَّتْ بِالْفَرَائِضِ» ؛ در انجام مستحبّاتی که به واجبات ضرر برساند، هیچ قربت و نزدیکی به خدا نیست.
🔻 می دانیم که در عبادات ، اعمّ از مستحب یا واجب، انجام دهنده عبادت باید قصد قربت بکند، یعنی نیت قربت الی اللّه و نزدیک شدن به خدا داشته باشد؛
امیرالمؤمنین (علیه السلام) می فرمایند که اساساً مستحبّی که انجام دادنش باعث ضرر خوردن به واجب می شود، مایه قربت و نزدیکی به خدا نیست.
🔻 خوب اگر چنین اتفاقی افتاد چه کنیم؟ یعنی ما مستحبی را انجام می دادیم اما ضرر به واجب می رساند؟
🔻حضرت در حکمت ۲۷۹ پاسخ این سوال را اینگونه می دهند: « إِذَا أَضَرَّتِ النَّوَافِلُ بِالْفَرَائِضِ» ؛ اگر مستحبات به واجبات ضرر رساند «فَارْفُضُوهَا» آن مستحبات را ترک کنید.
بعد در حکمت ۳۱۲ نهج البلاغه امیرالمؤمنین (علیه السلام) یک قاعده کلّی در حوزه روحی و روانی نسبت به مستحبات بیان می کنند . می فرمایند: « إِنَّ لِلْقُلُوبِ إِقْبَالًا وَ إِدْبَاراً » ؛ دلها گاهی وقتها نسبت به مستحبات روی خوش نشان می دهند و گاهی وقتها بی میلی نشان می دهند، « فَإِذَا أَقْبَلَتْ فَاحْمِلُوهَا عَلَى النَّوَافِلِ» فقط آن موقعی که دلتان آمادگی دارد و اقبال نشان می دهد و میل نشان می دهد، مستحبات را بر آن تحمیل کنید، اما « وَ إِذَا أَدْبَرَتْ» وقتی دلتان بی میلی نشان می دهد و پس می زند « فَاقْتَصِرُوا بِهَا عَلَى الْفَرَائِضِ» ؛ درباره دلهایتان به همان واجبات اکتفا کنید.
🔻از این سه حکمت یعنی حکمت ۳۹ ،۲۷۹ و ۳۱۲ چند نتیجه به دست می آید:
1⃣ قلبهای انسانها معیار هستند برای اینکه کِی به سمت مستحبات برود و کی به سمت مستحبات نرود.
2⃣ درباره واجبات هیچ شرطی نداریم که قلب خوشش بیاید یا نیاید. واجبات را باید سر وقتش انجام داد ولو قلب هیچ میلی نداشته باشد.
3⃣ مستحبات مادامی که به واجبات ضرر نمی زنند و دلها هم به آن میل دارند انجام دادنش خیلی خوب است.
4⃣ اگر مستحبی به واجبی ضرر زد اساساً نمی شود با آن مستحب نیت قربة الی الله کرد، چون دارد یک واجبی را ضرر میزند و باعث ترک یک واجبی می شود، که ترک آن واجب حرام است و با حرام نمی شود قربة الی الله نیت کرد. در اینجور موارد مستحب را باید ترک کرد.
🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
1_982561282.mp3
3.09M
✅ #نمی_از_دریای #فضایل_امیرالمومنین_علیه_السلام
💠 مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ ۖ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَىٰ نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ ۖ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا.
🔵 #فضیلت_12
🔹 به نقل از امام صادق علیه السلام
🌿 یا علی کسی که تو را دوست داشته باشد و از دنیا برود در راه خدا شهید شده و شرح مختصر روایت در همین فایل صوتی
📚 منبع: کتاب القطرة ج1ص 292
┅•═༅𖣔✾🌹✾𖣔༅═•┅
1_985156546.mp3
11.98M
🔈 نهج البلاغه گویا
🌹سهم روزانه نهج البلاغه
✅ خطبه ۱۸۵ و ۱۸۴
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
سهم #روز_صد_وبیست_ویکم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۱۸۵ و خطبه ۱۸۴
┄┄┅┅✿❀✨🌸✨❀✿┅┅┄┄
📜 #خطبه185 : در ستايش پيامبر
1️⃣ خداشناسی
ستايش خداوندی را سزاست که حواس پنج گانه او را درک نکنند و مکان ها او را در برنگيرند، ديدگان او را ننگرند و پوشش ها او را پنهان نسازند، با حدوثِ آفرينش، اَزَلی بودن خود را ثابت کرد و با پيدايش انواع پديده ها، وجود خود را اثبات فرمود و با همانند داشتنِ مخلوقات ثابت شد که خدا همانندی ندارد. خدا در وعده های خود راستگو و برتر از آن است که بر بندگان ستم روا دارد، ميان مخلوقات به عدل و داد رفتار کرد و در اجرای احکام عادلانه فرمان داد. حادث بودن اشياء گواه بر اَزَليّت او و ناتوانی پديده ها، دليل قدرت بی مانند او و نابودی پديده ها، گواه دائمی بودن اوست. خدا يکی است نه با شمارش، هميشگی است نه با محاسبه زمان، برپاست نه با نگهدارنده ای، انديشه ها او را می شناسند نه با درک حواس، نشانه های خلقت به او گواهی می دهند نه به حضور مادّی ، فکرها و انديشه ها بر ذات او احاطه ندارند، که با آثار عظمت خود بر آنها تجلّی کرده است و نشان داد که او را نمی توانند تصوّر کنند و داوری اين ناتوانی را بر عهده فکرها و انديشه ها نهاد. بزرگی نيست دارای درازا و پهنا و ژرفا، که از جسم بزرگی برخوردار باشد و با عظمتی نيست که کالبدش بی نهايت بزرگ و ستبر باشد، بلکه بزرگیِ خدا در مقام و رتبت و عظمت او در قدرت و حکومت اوست.
2️⃣ ويژگيهای پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله)
گواهی می دهم که محمّد(صلی الله علیه و آله) بنده و فرستاده خدا و پيامبر برگزيده و امانتدار پسنديده اوست «درود خدا بر او و عترت او باد» خدا او را با حجّت های الزام کننده و پيروزی آشکار و راه روشن فرستاد. پس رسالت خود را آشکارا رساند و مردم را به راه راست واداشت و آن را به همگان نشان داد و نشانه های هدايت را برافراشت و چراغ های روشن را بر سر راه آدميان گرفت. رشته های اسلام را استوار کرد و دستگيره های ايمان را محکم و پايدار کرد.
┄┄┅┅✿❀✨🌸✨❀✿┅┅┄┄
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
سهم #روز_صد_وبیست_ویکم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۱۸۵ و خطبه ۱۸۴
┄┄┅┅✿❀✨🌸✨❀✿┅┅┄┄
📜 #خطبه185 : در ستايش پيامبر
3️⃣ راه های خداشناسی
اگر مردم در عظمت قدرت خدا و بزرگی نعمت های او می انديشيدند، به راه راست باز می گشتند و از آتش سوزان می ترسيدند، امّا دل ها بيمار و چشم ها معيوب است. آيا به مخلوقات کوچک خدا نمی نگرند که چگونه آفرينش آن را استحکام بخشيد؟ و ترکيب اندام آن را برقرار و گوش و چشم برای آن پديد آورد و استخوان و پوست متناسب خلق کرد؟ به مورچه و کوچکی جثّه آن بنگريد که چگونه لطافت خلقت او با چشم و انديشه انسان درک نمی شود، نگاه کنيد چگونه روی زمين راه می رود و برای به دست آوردن روزی خود تلاش می کند. دانه ها را به لانه خود منتقل می سازد و در جايگاه مخصوص نگه می دارد، در فصل گرما برای زمستان تلاش کرده و به هنگام درون رفتن، بيرون آمدن را فراموش نمی کند. روزی مورچه تضمين گرديده و غذاهای متناسب با طبعش آفريده شده است. خداوند منّان از او غفلت نمی کند و پروردگار پاداش دهنده محرومش نمی سازد، گرچه در دلِ سنگی سخت و صاف يا در ميان صخره ای خشک باشد. اگر در مجاری خوراک و قسمت های بالا و پايين دستگاه گوارش و آنچه در درون شکم او از غضروف های آويخته به دنده تا شکم و آنچه در سر اوست از چشم و گوش، انديشه نمايی، از آفرينش مورچه دچار شگفتی شده و از وصف او به زحمت خواهی افتاد. پس بزرگ است خدايی که مورچه را بر روی دست و پايش برپاداشت و پيکره وجودش را با استحکام نگاه داشت، در آفرينش آن هيچ قدرتی او را ياری نداد و هيچ آفريننده ای کمکش نکرد. اگر انديشه ات را به کار گيری تا به راز آفرينش پی برده باشی، دلايل روشن به تو خواهند گفت که آفريننده مورچه کوچک، همان آفريدگار درخت بزرگ خرماست، به جهت دقّتی که جدا جدا در آفرينش هرچيزی به کار رفته و اختلافات و تفاوت های پيچيده ای که در خلقت هر پديده حياتی نهفته است. همه موجودات سنگين و سبک، بزرگ و کوچک، نيرومند و ضعيف، در اصول حيات و هستی يکسانند و خلقت آسمان و هوا و بادها و آب يکی است. پس انديشه کن در آفتاب و ماه و درخت و گياه و آب و سنگ و اختلاف شب و روز و جوشش درياها و فراوانی کوه ها و بلندای قلّه ها و گوناگونی لغت ها و تفاوت زبان ها که نشانه های روشن پروردگارند. پس وای بر آن کس که تقديرکننده را نپذيرد و تدبيرکننده را انکار کند! گمان کردند که چون گياهانند و زارعی ندارند و اختلاف صورت هايشان را سازنده ای نيست، بر آنچه ادّعا می کنند حجّت و دليلی ندارند و بر آنچه در سر می پرورانند تحقيقی نمی کنند. آيا ممکن است ساختمانی بدون سازنده يا جنايتی بدون جنايتکار باشد؟
┄┄┅┅✿❀✨🌸✨❀✿┅┅┄┄
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
سهم #روز_صد_وبیست_ویکم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۱۸۵ و خطبه ۱۸۴
┄┄┅┅✿❀✨🌸✨❀✿┅┅┄┄
📜 #خطبه185 :در ستايش پيامبر
4️⃣ شگفتی آفرينش ملخ
و اگر خواهی در شگفتی مَلَخ سخن گو، که خدا برای او دو چشم سرخ، دو حَدَقه چونان ماه تابان آفريد و به او گوش پنهان و دهانی متناسب اندامش بخشيده است. دارای حواس نيرومند و دو دندان پيشين است که گياهان را می چيند و دو پای داس مانند که اشياء را بر می دارد. کشاورزان برای زراعت از آنها می ترسند و قدرت دفع آنها را ندارند، گرچه همه متّحد شوند. مَلَخ ها نيرومندانه وارد کشتزار می شوند و آنچه ميل دارند می خورند، در حالیکه تمام اندامشان به اندازه يک انگشت باريک نيست.
5️⃣ نشانه های خدا در طبيعت
پس بزرگ است خداوندی که تمام موجودات آسمان و زمين، خواه و ناخواه او را سجده می کنند و در برابر او با خضوع چهره بر خاک می نهند و رشته اطاعت او را در تندرستی و ناتوانی به گردن می نهند و از روی ترس و بيم، زمام اختيار خود را به او می سپارند. پرندگان رام فرمان اويند و از تعداد پَرها و نَفَس های پرندگان آگاه است. برخی را پرنده آبی و گروهی را پرنده خشکی آفريد و روزیِ آنها را مقدّر فرمود و اقسام گوناگون آنها را می داند؛ اين کلاغ است و آن عقاب، اين شترمرغ است و آن کبوتر. هر پرنده ای را با نام خاصّی فرا خواند و روزی اش را فراهم کرد. خدايی که ابرهای سنگين را ايجاد و باران های پی در پی را فرستاد و سهم بارانِ هر جايی را معيّن فرمود، زمين های خشک را آبياری کرد و گياهان را پس از خشکسالی روياند.
┄┄┅┅✿❀✨🌸✨❀✿┅┅┄┄
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
سهم #روز_صد_وبیست_ویکم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۱۸۵ و خطبه ۱۸۴
┄┄┅┅✿❀✨🌸✨❀✿┅┅┄┄
📜 #خطبه184 : افشای منافق
( برج بن مسهر طایی از شعرای مشهور خوارج بود و با صدای بلند گفت: " حکومت فقط از آن خداست" امام علیه السلام در سال ٣٨ هجری در کوفه در جواب او فرمود:)
خاموش باش، خدا رويت را زشت گرداند، ای دندانِ پيشينِ افتاده! به خدا سوگند، آنگاه که حق آشکار شد، تو ناتوان بودی و آواز تو آهسته بود و آن هنگام که باطل بانگ بر آورد، چونان شاخ بُز سر بر آوردی.
┄┄┅┅✿❀✨🌸✨❀✿┅┅┄┄
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
AUD-20220215-WA0006.
9.92M
🔊 شرح کلی و ساختاری خطبه
🌹 پویش «باعلی تا مهدی» علیهما السلام
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
•┈┈••••✾•🌿🌹🌿•✾•••┈┈•
#خاطرات_امیر_المومنین_علیه_السلام
✍🏻 بازنویسی تاریخ زندگی امیرمؤمنان علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان
📃 قسمت صد و هفتم
❇️ پاسخ به نامه معاویه
🔻[ معاویه در پاسخ نامه من نوشت: به جان خودم سوگند، اگر دست تو به خون عثمان آغشته نبود و مردم با تو بیعت میکردند، همانند ابوبکر و عمر و عثمان بودی؛ اما تو مهاجران را بر عثمان شوراندی و مانع یاری انصار به وی شدی. افراد نادان از تو پیروی کردند و اشخاص ناتوان به یاری تو تقویت شدند. اکنون مردم شام جز جنگ با تو راه دیگری در پیش ندارند، مگر آنکه قاتلان عثمان را تحویل آنها دهی و پس از آن امر خلافت را به شورا بازگردانی تا اهل شورا خلیفه را برگزینند.
🔻آری، مردم حجاز تا زمانی که در مسیر حق حرکت کنند، حاکم بر مردم هستند؛ ولی اگر آنها حق را از دست دادند، نوبت مردم شام میرسد که حق را در دست بگیرند. به جان خودم سوگند، دلیل و حجت تو بر اهل شام همچون حجت تو بر اهل بصره نخواهد بود؛ همچنانکه حجت تو بر من همچون حجت تو بر طلحه و زبیر نخواهد بود. زیرا اهل بصره با تو بیعت کرده بودند، ولی مردم شام نه. طلحه و زبیر نیز با تو بیعت کرده بودند؛ ولی من با تو بیعت نکردهام. اما در خصوص فضیلت تو در اسلام و نسبت خویشاوندی تو با رسول خدا صلی الله علیه و آله، به جان خودم سوگند، آن را رد نمیکنم و منکرش نیستم.
من در پاسخ نامه معاویه نوشتم: ]
🔻اما بعد، نامهای از تو به دستم رسید، نامه کسی که نه خود دیده بینا دارد تا راه هدایت را پیدا کند و نه او را رهبری است که راه را به او بنماید. هوا و هوس او را فراخوانده و او نیز پاسخش گفته و ضلالت رهنمونش شده و او نیز متابعتش کرده است. گمان کردهای آنچه بیعت مرا بر تو استوار نکرده، این است که در حق عثمان خطایی مرتکب شدهام. به جان خودم سوگند، در ماجرای قتل عثمان من یکی از مهاجران بودم. وقتی در کاری وارد شدند، من نیز همراهشان بودم و وقتی از کاری دست برداشتند، من هم دست برداشتم. خدا آنان را در مسیر گمراهی متّحد میسازد و به طور دسته جمعی، دچار بیبصیرتی و کوری نمیکند. من در قتل عثمان نه دستوری دادهام که مسئول آن باشم و نه به کشتن وی اقدام کردهام که نگران قصاص آن باشم.
🔻اما درباره این سخن که گفتهای اکنون اهل شام حاکم بر مردم هستند، باید بگویم اگر این چنین است، مردی از قریشیهای شام را معرفی کن که در شورا پذیرفته شود یا خلافت بر وی روا باشد. اگر چنین ادعا کنی، مهاجران و انصار تو را تکذیب خواهند کرد؛ اما من مردی از قریشیهای حجاز را معرفی میکنم که در شورای مسلمانان برای تعیین خلیفه حضور داشته است.
🔻اینکه گفتهای قاتلان عثمان را به تو تحویل دهم، سوال من این است: تو را با عثمان چه نسبتی است؟ تو مردی از بنیامیه هستی و فرزندان عثمان برای طلب قصاص او، سزاوارتر از تو هستند. اگر میپنداری تو برای خونخواهی پدرشان از ایشان تواناتر هستی، پس نخست به زیر پرچم اطاعت درآی، آنگاه قاتلان عثمان را برای محاکمه نزد من فراخوان.
🔻اما درباره اینکه میان شام و بصره و طلحه و زبیر با خودت تفاوت قائل شدی، به جانم سوگند، حقیقت امر در همه اینها یکی است؛ زیرا بیعت با من همگانی و فراگیر بود و شخص بینا از آن روی برنمیگرداند و دوباره در آن تجدیدنظر نتوان کرد.
🔻در خصوص دلسوزی تو برای عثمان و حرص و ولعی که در اینباره از خود نشان میدهی نیز میگویم به خدا سوگند، تو این سخنان را برای عیان شدن حقیقت نگفتهای و خبر درستی هم نداری.
🔻در خصوص برتری من در اسلام و نیز خویشاوندیام با رسول خدا صلی الله علیه و آله و رتبه و مقام من نزد قریش، به جان خودم سوگند، اگر توان انکار آنها را داشتی، بیگمان آنها را نیز انکار میکردی!
📚منابع:
۱. وقعه صفین، ص۵۶
۲. شرح نهج البلاغه، ج۳، ص۸۸
۳. الامامه و السیاسه، ص۱۲۲
۴. نهج البلاغه، نامه ۷
📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام
↩️ ادامه دارد...
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
🌹 مثل حاج قاسم...
💠 امام علی فرمودند اونقدر رفتارتون با مردم خوب باشه ، که وقتی میخوان بیان پیشتون، با خوشحالی بیان
🌱 #نوجوانانه
📒 #نهج_البلاغه ، حکمت ۱۰
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
حکمت ۴۰ و ۴۱ راه شناخت عاقل و احمق.mp3
6.59M
🌹سلسله جلسات #درسهای_نهج_البلاغه
✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه
📒 #حکمت40و41
⭕️ راه شناخت عاقل و احمق
🎙حجت الاسلام #مهدوی_ارفع