eitaa logo
نهج البلاغه و زندگی
4.1هزار دنبال‌کننده
23.6هزار عکس
11.4هزار ویدیو
367 فایل
💌اجتماعی که علی (علیه السلام) را کنار گذاشت، علی (علیه السلام) را از علی(علیه السلام)بودن منع نکرد، بلکه خود را از علی(علیه السلام) داشتن محروم کرد. اینجا کلاسی است برای مرور تفکرات امیرالمومنین (علیه السلام) باشد که مقبول حضرتش افتد. ساجدی نسب
مشاهده در ایتا
دانلود
📜 روایت سوم : امام خمینی (ره) در سوگ جوان کربلا آقای حاج سید محمد کوثری ، ذاکر معروف اهل بیت (ع) در قم از سالها پیش روضه‌خوان مخصوص بود . هم خودش و هم مرحوم پدرش آقا سید علی‌اکبر کوثری . پدر و پسر که هر دو از ذاکرین پرسابقه قم بودند آهنگی پر‌سوز داشتند و روضه‌ی با حالی می‌خواندند . روضه‌خوان خاص امام بود و . آقای سیدمحمد کوثری این افتخار را داشت که تا آخر حیات امام ، حتی در تهران هم از این توفیق بهره مند بود . نقل میکنند : وقتی امام در بودند ، من سفری برای زیارت به رفتم . در کربلا عده‌ای از فضلای شاگردان امام که در قم با هم آشنایی داشتیم مرا دیدند و گفتند:«اقای کوثری ! به داد امام برسید» گفتم موضوع چیست ؟ گفتند:«می‌دانید که حاج‌آقا مصطفی به طرز مرموزی جان داده ، کسی هم گریه‌ی امام را در سوگ او ندیده است . یکی دو بار که طلاب در منزل امام یا در سر تربت حاج آقا مصطفی مرثیه ایشان را خوانده‌اند ، نه تنها امام گریه نکرده بلکه طلاب را هم منع کرده و گفته‌اند بروید به کارتان مشغول شوید . شما زودتر به نجف بروید و خدمت امام برسید و طبق معمول که اجازه می‌گرفتید و در حضورشان می‌خواندید ، روضه‌ای بخوانید و اسم حاج آقا مصطفی را ببرید ، بلکه بتوانید امام را در مصیبت فرزندشان بگریانید که عقده‌ی ایشان خالی شود و خدای نکرده صدمه‌ای نبینند .» آقای کوثری افزود : پس از زیارت وارد نجف شدم و پس از زیارت خدمت امام رسیدم . و بعد از تسلیت و مختصر احوال‌پرسی عرض کردم : اجازه می‌دهید طبق معمول در حضورتان روضه‌ای بخوانم ؟ فرمودند : بفرمایید . پس از مقدمه‌ی کوتاهی هرچه راجع به حاج آقا مصطفی می‌دانستم بیان کردم و با تکیه به صوت گفتم : حضرت آیت الله ! آجرک الله در مرگ فرزند عزیزی همچون حاج آقا مصطفی ! چه فرزندی ، دانشمند لایقی و ... | در تمام این مدت ، امام بدون تغییر حال گوش می‌دادند و کوچک‌ترین اثری برای گریستن در ایشان پیدا نشد . هر چه به این در و آن در زدم بلکه امام در مرگ فرزند اشکی بریزند نتیجه نداشت . ناچار گریز زدم به کربلا و آمدن امام حسین (ع) به بالین حضرت علی اکبر (ع) ؛ همین که گفتم به قربان غربتت یا اباعبدالله (ع) ! وقتی آمدی به بالین فرزند رشیدت علی اکبر ... امام دستمال از جیب در آوردند و به قدری گریستند که تا آن موقع کمتر دیده بودم . هنگامه‌ای شد ! و از این طرف به این فکر افتادم که نکند حال امام دگرگون شود ؛ ناچار روضه را طول ندادم و ختم کردم . گریه‌ی امام را در ذکر مصیبت امام حسین (ع) و شهدای کربلا دیده بودم ، اما نه آنطور که آن روز مشاهده کردم . منابع : ✓ امام خمینی (ره) و عزاداری امام حسین (ع) - علی دوانی - ص۱۵۲ 🆔@heyat_rahpoyan_velayat