هدایت شده از هیئت رهپویان ولایت (محفل رهروان مکتب شهید سلیمانی)
📜 روایت سوم :
امام خمینی (ره) در سوگ جوان کربلا
#چهل_روز_چهل_روایت
آقای حاج سید محمد کوثری ، ذاکر معروف اهل بیت (ع) در قم از سالها پیش روضهخوان مخصوص #امام بود . هم خودش و هم مرحوم پدرش آقا سید علیاکبر کوثری . پدر و پسر که هر دو از ذاکرین پرسابقه قم بودند آهنگی پرسوز داشتند و روضهی با حالی میخواندند . #اول_پدر روضهخوان خاص امام بود و #بعد_هم_پسر . آقای سیدمحمد کوثری این افتخار را داشت که تا آخر حیات امام ، حتی در تهران هم از این توفیق بهره مند بود .
#آقای_کوثری نقل میکنند : وقتی امام در #نجف_اشرف بودند ، من سفری برای زیارت به #کربلا رفتم . در کربلا عدهای از فضلای شاگردان امام که در قم با هم آشنایی داشتیم مرا دیدند و گفتند:«اقای کوثری ! به داد امام برسید»
گفتم موضوع چیست ؟
گفتند:«میدانید که حاجآقا مصطفی به طرز مرموزی جان داده ، کسی هم گریهی امام را در سوگ او ندیده است . یکی دو بار که طلاب در منزل امام یا در سر تربت حاج آقا مصطفی مرثیه ایشان را خواندهاند ، نه تنها امام گریه نکرده بلکه طلاب را هم منع کرده و گفتهاند بروید به کارتان مشغول شوید . شما زودتر به نجف بروید و خدمت امام برسید و طبق معمول که اجازه میگرفتید و در حضورشان #روضه میخواندید ، روضهای بخوانید و اسم حاج آقا مصطفی را ببرید ، بلکه بتوانید امام را در مصیبت فرزندشان بگریانید که عقدهی ایشان خالی شود و خدای نکرده صدمهای نبینند .»
آقای کوثری افزود : پس از زیارت وارد نجف شدم و پس از زیارت خدمت امام رسیدم .
و بعد از تسلیت و مختصر احوالپرسی عرض کردم : اجازه میدهید طبق معمول در حضورتان روضهای بخوانم ؟ فرمودند : بفرمایید .
پس از مقدمهی کوتاهی هرچه راجع به حاج آقا مصطفی میدانستم بیان کردم و با تکیه به صوت گفتم : حضرت آیت الله ! آجرک الله در مرگ فرزند عزیزی همچون حاج آقا مصطفی ! چه فرزندی ، دانشمند لایقی و ... | در تمام این مدت ، امام بدون تغییر حال گوش میدادند و کوچکترین اثری برای گریستن در ایشان پیدا نشد . هر چه به این در و آن در زدم بلکه امام در مرگ فرزند اشکی بریزند نتیجه نداشت .
ناچار گریز زدم به کربلا و آمدن امام حسین (ع) به بالین حضرت علی اکبر (ع) ؛ همین که گفتم به قربان غربتت یا اباعبدالله (ع) ! وقتی آمدی به بالین فرزند رشیدت علی اکبر ... امام دستمال از جیب در آوردند و به قدری گریستند که تا آن موقع کمتر دیده بودم . هنگامهای شد ! و از این طرف به این فکر افتادم که نکند حال امام دگرگون شود ؛ ناچار روضه را طول ندادم و ختم کردم .
گریهی امام را در ذکر مصیبت امام حسین (ع) و شهدای کربلا دیده بودم ، اما نه آنطور که آن روز مشاهده کردم .
منابع :
✓ امام خمینی (ره) و عزاداری امام حسین (ع) - علی دوانی - ص۱۵۲
🆔@heyat_rahpoyan_velayat
هدایت شده از هیئت رهپویان ولایت (محفل رهروان مکتب شهید سلیمانی)
📜 روایت ششم :
فتوی به وجوب عزاداری
#چهل_روز_چهل_روایت
جناب حجتالاسلام حاج شیخ علی آزاد قزوینی از محصلین حوزه نجف ، برای اینجانب (معتمدی کاشانی) نقل فرمودند که :
قبل از جمهوری شدن #عراق (زمان سلطنت ملک فیصل ثانی) دهه #عاشورا به #کاظمین مشرف شده بودم . دستهجات سینهزنی و زنجیرزنی و قمهزنی را دیدم که با شور و حال فوقالعادهای به طرف صحن مطهر میرفتند .
ضمنا جمعی از بانوان عرب را هم دیدم که «لاطِماتِ الْوُجوهِ» بر صورت زنان و نوحهکنان در عزاداری شرکت داشتند ؛ ناگاه #عبا از سر یکی از آن زنان افتاد .
من به شرطه گفتم : به این زن که عبا از سرش افتاده و توجه ندارد بگو مواظب عبایش باشد ، شرطه گفت : شما دنبال کار خودت برو . من ناراحت شدم و رفتم .
چون به #نجف_اشرف برگشتم ، روزی در محضر فقیه عالیقدر و استاد معظم ، حضرت آیتالله حاج میرزا حسن بجنوردی صاحب کتاب «القواعد الفقهیه» و کتاب «منتهی الاصول» جریان عزاداری کاظمین و آن زنی که عبا از سرش افتاده بود را عرض کردم .
ایشان با ناراحتی فرمودند :«مگر شما نمیدانید که این زن در حال عزاداری بوده و بیاختیار عبا از سرش افتاده و توجهی به خودش نداشته !؟»
سپس دربارهی اهمیت عزاداریها فرمودند که :
اگر خدای ناکرده روزی ببینم عزاداری امام حسین «ع» کمرنگ و سست میشود ، حکم میکنم که سینهزدن و زنجیر زدن و قمه زدن #واجب است !
و فرمودند که :«عزاداری شور و حال و شیون و غوغا میخواهد ، اینکه جمعی از آقایان جمع شوند و آهسته آهسته دست روی سینه بگذارند و حسین حسین بگویند #عزاداری_نیست.»
جناب شیخ علی آزاد به دنبال نقل این مطلب افزودند که روزی هم به محضر مرجع و فقیه عالیقدر مرحوم آیتالله حاج سید محمود شاهرودی شرفیاب شدم و فرمایشات آیت الله بجنوردی را به ایشان عرض کردم ، ایشان هم در جواب فرمودند :«آقای بجنوردی صحیح فرمودهاند ، من هم اگر ببینم کار به اینجا میرسد حکم به #وجوب عزاداریها میدهم.»
منابع :
✓ عزاداری سنتی شیعیان
جلد ۳ - صفحه ۵۶۲ - فصل بیستم
🆔@heyat_rahpoyan_velayat
هدایت شده از هیئت رهپویان ولایت (محفل رهروان مکتب شهید سلیمانی)
📜 روایت نهم :
ترک چلهنشینی و زیارت کربلا
#چهل_روز_چهل_روایت
صاحب کتاب سحاب رحمت مینویسد : استاد بزرگوارم نقل میفرمود :
در #نجف_اشرف منزل آقای سید حسین شاهرودی بودم ، ایشان فرمود :
با مرحوم شیخ علی زاهد پیاده از #مسجد_سهله برمیگشتیم ، عربی به ما برخورد کرد و از شیخ علی زاهد پرسید :«آیا صحیح است کسی که چهل شب به مسجد سهله بیاید ، خدمت حضرت مهدی (عج) میرسد ؟»
ایشان فرمود : شکی در آن نیست .
پرسید : آیا شما به خدمت حضرت رسیدهاید ؟ فرمود : من چهل شب موفق به آمدن به مسجد نشدهام .
عرض کرد : چرا ؟
شیخ فرمود : چون بعضی از شبها مصادف با شب زیارتی حضرت سیدالشهداء «ع» میشد و به کربلا میرفتم و عمل مسجد ترک میشد .
گفت : خب برای اتمام چهل شب ، زیارت امام حسین «ع» را ترک میکردید ، #کربلا که جایی نمیرفت !
شیخ علی زاهد فرمود : برایت قضیهای را نقل کنم که ببینی حق دارم زیارت را ترک نکنم ، یا نه . فرمود :
⬅️ شخص متدین و محترمی ساکن نجف اشرف بود ؛ در اواخر همهی املاک خود را فروخت و کربلا را مسکن گزید .
به او گفتند : همه دوست دارند در نجف بمیرند ، تو به کربلا آمدهای ؟
گفت دستگاه امیرالمومنین فقط مرد قبول میکند (کنایه از اینکه افراد صالح در بارگاه علی «ع» راه دارند)
ولی در دستگاه امام حسین «ع» همه را قبول میکنند ؛ متقی و فاسق ، حتی یهودی و نصرانی هم در این باب اوسع الهی راه دارند .
خلاصه آن مرد در کربلا فوت کرد و در همون جا مدفون شد . در شب دفن او ، عدهای او را در خواب دیدند که نقل کرده بود :
چون مرا در قبر گذاشتند نکیر و منکر برای سوال آمدند ، بعد اعمال مرا یکی به دیگری عرضه میکرد . از نمازهای من شروع کردند ، ملک به آنها اشکال کرد و نپذیرفت و میفهمیدم که راست میگویند و برای خدا نبوده است .
چون نماز من رد شد مأیوس شدم . بعد به همین صورت تمام اعمال مرا خدشه دار کردند و پذیرفته نشد ، تا رسید به اعمالی که مربوط به امام حسین «ع» بود . گفت : به زیارت کربلا رفته ، بدون هیچ حرفی قبول کردند . در مجلس روضه شرکت کرده ، قبول کردند .
در فلان مجلس خدمتی به عزاداران کرده ، قبول کردند و همینطور ... .
من در قبر عصبانی شدم و گفتم : ای ملک خدا ، این اعمال هم برای من است ، چطور از بقیه چیزی قبول نشد و در اینجا چیزی رد نشد ؟!
به من گفتند:«خاموش باش که ما در دستگاه امام حسین «ع» وظیفهی تحقیق نداریم ، مأمور به ظاهریم.»
شیخ علی زاهد بعد فرمود : حالا من حق دارم زیارت امام حسین «ع» را ترک نکنم ؟ آن عرب گفت : بلی حق با شماست .
منابع :
✓ سحاب رحمت ، ص ۵۰
🆔@heyat_rahpoyan_velayat