eitaa logo
نمکتاب
16.2هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
802 ویدیو
188 فایل
💢نمکتاب: نهضت ملی کتابخوانی💢 『ارتــــباط بــــا نمکتاب🎖』 💌- @p_namaktab 『سفارش کتاب نمکتاب』 🛒 @ketab98_99 『قیمت + موجودی کتب』 『📫- @sefaresh_namaktab 『مشاوره کتاب نمکتاب』 📞 @alonamaktab 『سایت جامع نمکتاب』 🌐- https://namaktab.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از  تک رنگ
دکتر برای معاینه‌ی قبل از عمل آمد و پای محمدرضا را دید. گفت:《این پایت را نمی‌گویم.پایی را که مجروح است وقرار است قطع کنیم نشان بده.》 محمدرضا باتعجب به پایش خیره شد وگفت:《باورکنید همین پایم است.》 دکتر زل زد توی چشم های محمدرضا. نیشخندی زد و گفت: 《 دست بردارپسر. این پا که از پاهای من هم سالم‌تر است.》 ~📚🌹~ برشی از کتاب هنوز سالم است قصه شهید محمدرضا شفیعی به قلم نرجس شکوریان فرد به مناسبت سی‌وپنجمین سالگرد شهادت🖤 {@takrang1}
نمکتاب
دکتر برای معاینه‌ی قبل از عمل آمد و پای محمدرضا را دید. گفت:《این پایت را نمی‌گویم.پایی را که مجروح
🔻جنازه محمدرضا را از زیر خاک در می آورند.... بعد از ۱۶سال جنازه سالم است.❗️ 🔺محمدرضا پسر خانواده ای ساده بود... مادرش قالی می بافت و پدرش دست فروش بود.🌱 🔶🔸اما یک رازهایی باید باشد که این اتفاق عجیب در عالم بیفتد…✨ بخوانید تا بدانید.📖❗️ ❒خرید از طریق(ایتا)👇🏻: @bakelas_ha ❒خرید با چند کلیک ساده از سایت🌺👇🏻: http://namaktab.ir/ ◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب
هدایت شده از محله باکلاس
۳۵ امین سالگرد شهادت شهید شفیعی، به یاد همه دوستان هستیم💗
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•{♥️🌱}• شہادت ھنر مردان خداست . . . ده روز دیگر تا دومین سالگرد شہادت شیرمرد خدا💛 |@namaktab_ir|
نمکتاب
#برشی_از_کتاب📖 #قسمت_سوم3⃣ 👩📃 صنم زبان انگلیسی را خیلی خوب حرف می زند. عماد یک موقعیت کاری مناسب بر
📚 ⃣ 🎑🔹شنبه ها نیمه تعطیل است مثل پنجشنبه های ایران، ولی انگار برای این شهر هیچ فرقی نمی کند. 🚗🔹هومان ماشین را در پارکینگ عمومی می گذارد. وارد محوطه بزرگی می شویم که سردرش نوشته : "westwood village" ⚰🔹اینجا قبرستانی ساکت و خلوت است. کمی بزرگتر از زمین فوتبال و دورتادورش درخت های بزرگ و قدیمی چنار. 👩🔹دست صنم را می گیرم. همه جا سبز است و مرده ها بدون نظم خاصی دفن شده اند، آن هم در مملکتی که همه چیز منظم و قانون مند است. 👨🔹هومان می گوید : قبرسون معروفیه. یه سری از ایرانی ها اینجا دفن شدن. 👣🔹از روی سنگ ها یکی یکی رد می شویم. کنار یکی از سنگ ها می ایستم. نفس بلندی می کشم و می گویم : _ این غربت لامصب آدم رو دق می ده. 🧐🔹صنم سرش را بالا می آورد. _مثلا اگه توی غربت نبود، نمی مُرد؟ ایران که همه زیر چهل سال سکته می کنن. 😐🔹_ آره می مُرد ولی این جوری غریب نه. تک و تنها توی یه قبرستون سوت و کور این سر دنیا. حالا کی بشه یکی رد بشه و فاتحه ای بخونه براش. 💦🔹نم باران شروع می شود و باد خنکی برگ ها را از روی قبرها جمع می کند. 😤🔹_ تا وقتی نفس می کشیم، توی این غربت باید سگ دو بزنیم. نه ننه بابایی و نه دوست و رفیقی. وقتی هم مُردیم، بکنندمون زیر خاکی که سوسک و کرم هاش باهامون غریبه ان. ترس داره دیگه. 🗣🔹عماد فاتحه اش را تمام می کند و می گوید : گور اون بابای یونایتد استیت، که نه دست و پامون رو ول می کنه گورمون رو گم کنیم و نه دل مون رو خوش می کنه توی این بهشت برین. 😬🔹من مادر مرده مشکل دارم، بدبختی دارم. هم باید خرج خودمو دربیارم هم پول بفرستم واسه ننه بابام. به خودم باشه به خدا همین فردا برمی گردم ایران. زندگی نیست می کنیم تو این خراب شده. 🔹همه اش کار، کار، تنهایی، غربت😖 پایان بریده‌هایی از کتاب....⁉️🤔
هدایت شده از  تک رنگ
کاری نداره که بیخیال همه باشی😶 و به زندگیت برسی🙃 این آلبوم رو اصلا از دست ندید و برای دوستاتونم بفرستید🚀 {@takrang1}