eitaa logo
نمکتاب 🇮🇷
17.8هزار دنبال‌کننده
5.3هزار عکس
953 ویدیو
350 فایل
💢نمکتاب: نهضت ملی کتابخوانی💢 『ارتــــباط بــــا نمکتاب🎖』 💌- @p_namaktab 『سفارش کتاب نمکتاب』 🛒 @ketab98_99 『قیمت + موجودی کتب』 『📫- @sefaresh_namaktab 『مشاوره کتاب نمکتاب』 📞 @alonamaktab 『سایت جامع نمکتاب』 🌐- https://namaktab.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
📚مادر شمشادها : نرجس شکوریان فرد عهد مانا مقدس ای از کتاب: آبگوشت را دوست دارم.قوت جان محمد علی شد در آن روز ترس. با دست های لرزان برایش بردم با دست های لرزان خورد. آبگوشت بار می گذارم ،می پزد. دوست دارم خالی بخورم. سر می کشم. قوت جانم می شود در نبود محمد علی. می خندم، آبگوشت که قوت جان نمی شود. قوت جسم است. قوت جان و روح محمد علی بود. نذرهای دلم بود و دعاهای جامعه و عاشورا. نمازهایی که برای سلامتی امام زمان (عج) می خواند. قوت من هم ثابت قدم بودن تو، مقاومتت زیر شکنجه ها. یادت هست آمدیم اوین دیدنت؟ گفتم مادر حیف تو به این خوبی بشی آقا منشی، بمان تا در آینده دکتر و مهندسی … تو هم گفتی: دکتر و مهندس که ایمانش قوی نباشد، که خدایش را نشناسد و خودخواه باشد فقط یک اسم است و یک سواد سیاه، مادر! هیچ درسی بهتر از قرآن نیست. من الان توی زندان چند جز قرآن با ترجمه حفظ کرده ام. ایت الله ربانی برایم تفسیرش را هم گفته اند. من دوست دارم انسان باشم. این تمام آرزوی من است تا وقتی بمیرم. ◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب namaktab.ir @namaktab_ir
ادامه نقد رمان دلهره‌های خیابان وحید👇👇👇💥💥💥💥 … اما جالب است که چند چیز را اصلا نمی‌بیند و در نتیجه در این کتاب صد و هشتاد صفحه‌ای خیلی چیزها را نمی‌نویسد: – و بدبختی‌هایش را خوب می‌بیند و خوب می‌نویسد اما از و مردانگی و دفاع مقابل ظالم هیچ نمی‌نویسد. – انواع و قطع برق و گرما و کمبودها را می‌بیند اما عامل آن‌ها را که این ظلم‌ها را سر مردم مظلوم می‌آورد نمی‌بیند. – از زبان کودک همه چیز گفته، یعنی تمام حرف‌های مردان و زنان کوچه و محله را شنیده اما یک کلمه نه از امام، نه از ، نه از ، نه از ، نه از غیرت خدایی، نه از کفر ، نه از خباثت … از هیچ کدام حرف نمی زند. جنگ، جنگ، جنگ…  جنگ بد است اما چه کسی این بدی را رقم زده؟  نویسنده سکوت می‌کند. ترس از جنگ در دل نوجوان ایجاد می‌شود اما نه ظالم را می‌شناسد نه احساس وظیفه برای دفاع از میهن در او پیدا می‌شود و نه حرف‌های وجدانی، غیرتی و مسلمانی. و کودکی که تمام زیبایی و زشتی‌ها را می بیند در تمام داستانِ اهل شهرش حتی یک اشاره به مردمی که خدا شناسند و اهل بندگی خدا نمی‌کند.  انگار آبادان یک کفرستان است و جنگ هم دفاع نمی‌خواهد. اواخر کتاب دلهره‌های خیابان وحید هم اشاره می‌کند به چند رزمنده که از مردم می‌خواهند برای نجات جان‌شان شهر را ترک کنند مردم هم مسخره می‌کنند که با کدام وسیله؟! صحنه طوری است که بین رزمنده‌ها و مردم هیچ محبتی نیست، بلکه آنها را هم مسخره می‌کنند.  این کتاب برگی از تاریخ ایران است که خیانت به مردم ایران است و غیرت و تعصبشان. 💠namaktab.ir 🔶naghdbook.blog.ir/ 🔷 @namaktab_ir