📚سایه ملخ:
#سایه_ملخ
#نوجوان
#نوجوان_رمان
#نوجوان_دفاع_مقدس
🏃درباره کتاب:
مجبور بود صبح زود هنوز هوا روشن نشده بزند
به جاده ،غروب هم به خاطر بازیگوشیاش در دل تاریکی از بیابان راهی خانه میشد و این دل شیر میخواست...
این رمان داستان نوجوان شجاعی است که دل نترسش یک منطقه را نجات میدهد و...
ماجرایش خواندنی و پرهیجان است..
برشی از کتاب:
بابا بلند شد و رفت کنار پنجره🌅 از پشت توری بیرون را نگاه کرد و برگشت . 🐶سگ دیگری به صدا درآمد . یک بند زوزه میکشید. انگار کسی افتاده بود دنبالش و کتکش می زد. بابا گفت: " یکیتان بلند شود ببیند چه شده" حکیمه فانوس را که از میخ دیوار آویزان بود، برداشت. فتیله اش را کشید باال و رفت طرف در . پرده را کنار زد جیغ کشید و خودش را پرت کرد عقب. چیزی خورده بود ". ...مَمَ ... مــ توی صورتش. مادرم گفت: " چه شد؟ چه بود؟" . نفسش بند آمده بود. بسختی گفت:"مـ... مـ...
◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب
💠namaktab.ir
🔶namaktab.blog.ir
🔷 @namaktab_ir
📚و دستها از خاک روییدند:
#و_دستها_از_خاک_روییدند
#نوجوان_رمان
#سوسن_طاقدیس
#سوره_مهر
⚪️معرفی:
اگر اهل خواندن کتاب های هیجانی و پر ماجرا هستید، این کتاب را به شما پیشنهاد می کنیم.
این کتاب بسیار جذاب و ماجراجویانه است، به طوری که هر از چند گاهی از خود می پرسید: بعدش چه می شود؟!! 🤔چطور نجات پیدا می کنند؟!
خلاصه:
خواهر و برادری👥 به نام فرزانه و محمود به همراه خانواده شان برای دیدن عمویشان به روستا می آیند و آن جا گیر می افتند.
بچه ها می فهمند ساواک انقلابیون را پس از شکنجه شبانه در تپه های🗻 اطراف روستا دفن می کنند. در آن جا خانه ای است که مردم ده به آن، خانه اربابی🏠 می گویند.
بچه ها با دخترعمو و پسرعمویشان با زحمت مخفیانه به خانه اربابی🏡 وارد می شوند. این چند نوجوان پرده از این راز بر می دارند و ماجرای بسیار هیجان انگیزی😯😲 برایشان اتفاق می افتد.
◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب
📚ماجراهای پسر سرکار عبدی:
#ماجراهای_پسر_سرکار_عبدی
نویسنده: مصطفی خرامان
انتشارات قدیانی
#نوجوان
#نوجوان_رمان
🤯معرفی: با خواندن این کتاب هوشت را امتحان کن ببین کجای داستان می توانی معمای🔍 پلیس را حل کنی…
😎خلاصه: مجموعه ای است از چندین داستان پیرامون پرونده های پلیسی آقای عبدی که خودش از حل آنها عاجز است و همه را با کمک پسرش عبدالله و همسرش فاطمه خانم حل می کند.
پیام کتاب:
🤔دقت و ریز بینی و تلاش برای حل معماها و حتی مسائل زندگی
✂بریده کتاب:
از اداره ی آگاهی بدش می آمد😣، چون مجبور بود فقط آنجا بنشیند و فکر کند. آن قدر فکر کند تا به نتیجه ای برسد: اینکه دزدی چطور صورت گرفته؟ قاتل چطور وارد خانه شده؟ در را چطور شکسته اند؟…
با فکر کردن به عوامل وقوع جرم کله ی سرکار عبدی مثل قطار سوت می کشید و از توی سرش صدای تلق تلق ریل قطار را می شنید. از عصبانیت مثل لبو سرخ شده بود و خون خودش را می خورد که یکدفعه… صفحه۷
◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب
💠namaktab.ir
🔶namaktab.blog.ir
🔷 @namaktab_ir
#نوجوان
#نوجوان_رمان
#دلاوران_عالی_قاپو
نویسنده: #بهزاد_دانشگر
انتشارات: #میراث_کهن
دلاوران عالی قاپو : داستان جوانی نترس و شجاعدل،بسیارخواندنی👌👌
معرفی📔:
جوان تسلیم زور نمی شود نترس😎 و دل شجاع دارد؛ ناموسش خط قرمز🚫 است برایش، داستان این جوان خواندنی ست….📖
◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب
👇👇👇
💠namaktab.ir
🔶namaktab.blog.ir
🔷 @namaktab_ir
#نوجوان
#اصیل_آباد
#نوجوان_رمان
کتاب اصیل آباد : اگر زرنگ نباشی زرق وبرق دنیا روح وروانت را می رباید…
نویسنده: #محمدرضا_سرشار
انتشارات: #سوره_مهر
خلاصه:📜
ورود یک غریبه به روستا،😦 آن هم با اسبابی که تا به حال بزرگترهای ده هم آن را ندیدهاند، آنقدر جذاب هست که بچههای روستا بخواهند برای یک بار هم که شده، پای آن بنشینند و زیباییهایی که فقط در خیال میتوانستند تصورش کنند، از دریچهی شهر فرنگ تماشا کنند.🎭
غریبه (پیلهور)، چند روزی را با مشتریان کوچک میگذراند و بعد هم با ترفندهای مخصوص خودش، بزرگترها را پای این سرگرمی مینشاند.
کمکم مرد پیلهور با آوردن سرگرمیهای جدید و فروش آنها به مردم روستا، دارایی آنها را با مقروض شدنشان، صاحب میشود.😬
تنها، بزرگان ده، از چنگ وسوسههای پیلهور در امان میمانند. مشکلات، زندگی مردم روستا را در بر میگیرد؛ تا اینکه اتفاقاتی، سکوت مردم را پایان میدهد.😨
بریده کتاب🔪📙:
پیلهور هر هفته به شهر میرفت و هر بار با چیزهای تازهتری برمیگشت؛ چیزهایی را که اگرچه، بود و نبودشان در زندگی هیچ کس تاثیری نداشت، اما مردم تا آنها را میدیدند، عاشقشان میشدند 😍و میخواستند با هر قیمت شده، آنها را به دست آورند.😮
◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب
💠namaktab.ir
🔶namaktab.blog.ir
🔷 @namaktab_ir
📚جستجوگران شمشیر عدالت:
#نوجوان
#نوجوان_رمان
#جستجوگران_شمشیر_عدالت
نویسنده: #داوود_امیریان
انتشارات #عهدمانا
معرفی:📃
تا حالا اسم رستمو شنیدی؟😉
قهرمان ایرانی که دائما با ظلم و ستم مبارزه می کرد؟
قراره یه سفر هیجان انگیز تجربه کنیم.😎
سفری به همراه دو رستم کوچک به اعماق ظلم و ستم و تاریکی…
میخوایم به کمک جی جی, آفریدو و آیریک طلسم سرزمینها رو بشکنیم و با موجوداتی که فکرشو نمیکنیم همراه بشیم😓
مبارزه با اهریمن و نیروهای ماورائی در داستان (جستجوگران شمشیر عدالت)…😵
خلاصه:📝
داستان، روایتگر ظلمی است که از مرگ ملکه آغاز می شود.
شاهزاده که تاب از دست دادن همسرش را ندارد، با عالم و آدم دشمن می شود.
آرزویش دستیابی به انگشتر جادویی 💍و شمشیر 🔪عدالت است که بتواند بر همه چیز، حتی مرگ مسلط شود.
اهریمن، آرزویش را برآورده می کند و در عوض اورا تبدیل به اژدهایی😈 مخوف می کند که برای زنده ماندن باید هرماه دختری چهارده ساله قربانی کند.😨
این میان، تنها راه شکست او دست یافتن نسلش به شمشِیر عدالت است.
آیریک و آفریدو، نوه هایش، برای نجات خواهرشان🙇 شجاعانه دست به این جستجو می زنند. جستجوی شمشیر عدالت….
بریده کتاب📙:
آفریدو گفت: این مجسمه ها خیلی طبیعی به نظر می آیند.
اگر این ها ناگهان زبان بازکنند و حرکت کنند،من خیلی تعجب نمی کنم.😑
هربار که این مجسمه هارا میبینم دلم بدجوری می گیرد.
آریاند گفت: بله فرزندانم این مجسمه ها خیلی طبیعی هستند. آخر این ها هم زمانی مثل من و شماها از زندگی شان لذت می بردند!😓
◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب
📚بچههای سنگان:
📗#بچه_های_سنگان
✍️ #حسین_فتاحی
🌀 #سوره_مهر
🔖 #انقلاب
🤩 #نوجوان
📍#نوجوان_رمان
📌 معرفی:
پدرها اسطوره ی بچه هایشان، مخصوصاً پسرها هستند.
داستان این پدر و پسر را بخوانید.
📝 خلاصه:
داستان پسر نوجوانی که در روستایی زندگی می کند و پدرش نظامی است (زمان شاه) ولی در جریان قیام و انقلاب مردم در شهرها، مطلع می شوند که پدرش فرار کرده و به صف مبارزان و انقلابیون پیوسته. از پدرش خبری ندارند تا اینکه با واسطه ای پیغام می رسد که به شهر بروند تا پدر را ببینند. در شهر قبل از دیدن پدر، در خانه ی واسطه ها چند روزی هستند و با کارهای مردم در جریان انقلاب آشنا می شود تا اینکه پدر را در حالی که زخمی شده می بیند…
☘️ برگی از کتاب:
حس کردم کارها دارد مشکل می شود. هر روز که می گذشت، مسئله ی تازه ای پیش می آمد؛ حادثه ی وحشتناکی اتفاق می افتاد و بیشتر توی دلم خالی می شد. پاک امیدم را از دست داده بودم، فکر کردم: «اگر پدرم این کار را کرده باشد، دیر یا زود پیدایش می کنند و بعد …» اصلاً نمی خواستم فکرش را هم بکنم. در دل آرزو می کردم که خدا کند دیشب کسی متوجه آمدن و رفتن پدر نشده باشد.
◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب
╔ ✾" ✾ "✾ ════╗
🇮🇷 @namaktab_ir
╚════ ✾" ✾" ✾
5.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✊ مبارزه پرجاذبه
📚 #آن_مرد_با_باران_میآید
🤩 #نوجوان
🌀 #کتابستان
🔖 #انقلاب #نوجوان_رمان
👌 همه نوجوانهای امروز به خواندن این کتاب و امثال آن نیاز دارند....
🤗 *«آن مرد با باران میآید» تازهترین رمان خانم «وجیهه سامانی» است؛ روایت زندگی پسری به نام «بهزاد». نوجوانی که ناگهان در بطن حوادث انقلاب قرار میگیرد؛ بدون آنکه آمادگی این حضور را داشته باشد.* بهزاد با همه احساسات، هیجان، شور و انرژی دوره نوجوانی در مواجهه با یک اتفاق بزرگ قرارگرفته است؛ آنهم اتفاقی به بزرگی یک انقلاب چندین میلیونی. کتاب به خوانندگانش این فرصت را میدهد که خودشان را جای بهزاد بگذارند و به سال 1357 بروند و همپای او، تصمیم بگیرید در کدام مسیر حرکت کنند.
🖋تقریظ آقا بر کتابی نوجوانانه
بسمهتعالی
بسیار خوب و هنرمندانه و پرجاذبه نوشته شده است. تصویری که از ماههای آخر مبارزات نشان میدهد، درست و روشن و واقعی است. به گمان من همه جوانها و نوجوانهای امروز به خواندن این کتاب و امثال آن نیاز دارند. از نویسنده کتاب باید تقدیر و تشکر شود انشاءالله.
مرداد ۹۸
◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب
╔ ✾" ✾ "✾ ════╗
🇮🇷 @namaktab_ir
╚════ ✾" ✾" ✾
نمکتاب 🇮🇷
📣طرح تخفیف🤩 تعطیلات اجباری و عیدانه 📣 تخفیف کتب نمکتاب(#کتاب_های_موجود) و تحویل درب منزل🏡: مومن هم
📚جستجوگران شمشیر عدالت:
📘 #جستجوگران_شمشیر_عدالت
🤩 #نوجوان. #نوجوان_رمان
✍ #داوود_امیریان
🌀 #عهدمانا
معرفی:📃
تا حالا اسم رستمو شنیدی؟😉
قهرمان ایرانی که دائما با ظلم و ستم مبارزه می کرد؟
قراره یه سفر هیجان انگیز تجربه کنیم.😎
سفری به همراه دو رستم کوچک به اعماق ظلم و ستم و تاریکی…
میخوایم به کمک جی جی, آفریدو و آیریک طلسم سرزمینها رو بشکنیم و با موجوداتی که فکرشو نمیکنیم همراه بشیم😓
مبارزه با اهریمن و نیروهای ماورائی در داستان (جستجوگران شمشیر عدالت)…😵
خلاصه:📝
داستان، روایتگر ظلمی است که از مرگ ملکه آغاز می شود.
شاهزاده که تاب از دست دادن همسرش را ندارد، با عالم و آدم دشمن می شود.
آرزویش دستیابی به انگشتر جادویی 💍و شمشیر 🔪عدالت است که بتواند بر همه چیز، حتی مرگ مسلط شود.
اهریمن، آرزویش را برآورده می کند و در عوض اورا تبدیل به اژدهایی😈 مخوف می کند که برای زنده ماندن باید هرماه دختری چهارده ساله قربانی کند.😨
این میان، تنها راه شکست او دست یافتن نسلش به شمشِیر عدالت است.
آیریک و آفریدو، نوه هایش، برای نجات خواهرشان🙇 شجاعانه دست به این جستجو می زنند. جستجوی شمشیر عدالت….
◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب
╭┅──────┅╮
@namaktab_ir 🤩
╰┅──────┅╯
نمکتاب 🇮🇷
📚 پویش کتابخوانی خانوادگی به وقت تعطیلات 💎 همراه با جوایز ارزنده🤩🤩🤩 همراهان گرامی “نمکتاب”،سلام✋
📚مهمانی باغ سیب:
📘 #مهمانی_باغ_سیب
🤩 #نوجوان
🔖 #نوجوان_رمان
یک قـــ🍉ــاچ کتــاب:
🗣 «همه با فریاد حمزه از جا پریدند. از چشمان حمزه انگار آتش☄ زبانه میکشید.
پوست گندمگونش تیره و کمان در دست راستش میلرزید.
حمزه رو به ابولهب فریاد زد: تو برادر منی، عموی محمّدِامین هستی؟ فرزند عبدالمطلب هستی؟ ننگ بر تو. غیرتت کجاست؟ به او حمله کنند، دشنامش بدهند و تو لال شوی و هیچ کاری نکنی؟😐
کجاست آن بیغیرتی که جرئت کرده به عزیزتر از جان من توهین کند؟
👀حمزه چشم گرداند. ابوجهل مثل مرده، سفید شده و میلرزید. حمزه جلو رفت. چنگ انداخت و یقۀ ابوجهل را گرفت و بلندش کرد.»🤛
◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب
____📬🌸__📖__🌸📬____
بشتابید🏃🏃🏃
قیمت با تخفیف ویژه
#سفارش از طریق👇
📦 @ketab98_99
╔ ✾" ✾ "✾ ════╗
🤩 @namaktab_ir
╚════ ✾" ✾" ✾
شازده کوچولو : این کتاب آشنای دوست داشتنی را برای یکبار هم شده باید خواند...باید فهمید
📚 #شازده_کوچولو
✍🏻 نویسنده: #آنتوان_دوسنت_اگزوپری
🖋 مترجم: #احمد_شاملو
🌀 انتشارات: نشر #امیرکبیر
👱🏼♂ #جوان #نوجوان
🔖 #نوجوان_رمان #رمان
معرفی:
بعضی آدمها دنیا آمدهاند که…
اصلا ًنمی دانند چرا دنیا آمده اند… گیج و گنگند، سرگردان، خسته، الکی خوش، مست و خراب
برگـــ🍀ــــے از ڪتاب:
بزرگترها اگر به خودشان باشد هیچ وقت نمی توانند از چیزی سر در آورند. برای بچه ها هم خسته کننده است که همین جور مدام هر چیزی را به آن ها توضیح بدهند.
◀️ ادامه معرفی در 👈🏻سایٺ نمڪٺاب
╔ ✾" ✾ "✾ ════╗
📚 @namaktab_ir
╚════ ✾" ✾" ✾
اطلاع از دنیای کتاب های نوجوان در سایت نمکتاب👇🤩
🌐 https://namaktab.ir/category/age-category/teen/
🔰 فهرست کتب نوجوان
#فهرست_کتب_نوجوان
👇👇👇👇👇👇😄😄😄
#نوجوان_رمان
#زمانی_برای_بزرگ_شدن
#شاهین_و_بشکه_ی_باروت
#پسران_جزیره
#زایو
#ایرج_خسته_است
#تو_را_خانه_ای_هست
#مترسک_مزرعه_آتشین
#مسافر_کربلا
#کودک_اندلسی
#بچه_مثبت_مدرسه
#تپه_تاپالای
#اگر_بابا_بمیرد
#امیرحسین_و_چراغ_جادو
#سایه_ملخ
#و_دست_ها_از_خاک_روییدند
#ماجراهای_پسر_سرکار_عبدی
#اصیل_آباد
#دلاوران_عالی_قاپو
#به_هم_رسیدن_در_میانسی
#جستجوگران_شمشیر_عدالت
#پایگاه_سری
#گل_آخر_دقیقه_۹۰
#نگهبان_قوچ_های_وحشی
#لبخند_در_غربت
#آن_مرد_با_باران_میآید
#مهربان_تر_از_مادر
#هیچکس_به_من_نگفت
#پدری_مهربان_برای_همه
#فواره_گنجشک_ها
#سفری_که_پر_ماجرا_شد
#مهمانی_باغ_سیب
#برادر_من_تویی
#حرف_های_آبدار
#زیر_شاخه_زیتون
#بنین
#بهشت_برای_همسایه
#گرداب_سکندر
#شازده_کوچولو
#مثبت_هفده
#دنیای_دیدنی
#یک_شب_رویا_یک_شب_کابوس
#پیکار_سرنوشت
#رفاقت_به_سبک_تانک