☄ نرم افزار #اندروید « در محضر بهجت » ☄
۲۶۲ نکته از #آیت_الله_بهجت با موضوعات #نماز ، #عبادت ، #دعا ، #ذکر و...
👇👇👇
https://bayanbox.ir/download/5803944808400967372/dar-mahzare-bahjat.apk
👆👆👆
🕊مرکز تخصـ @namazmt ـصی نماز🕊
#نماز_آزادگان
🍃 #نماز_شب نشسته 🍃
💧 بعثی ها برای این که از گسترش فعالیت های فرهنگی آزادگان جلوگیری کنند، در اردیبهشت سال 66 از هر اردوگاهی پانزده تا بیست نفر را جدا کردند و در اردوگاهی بسیار کوچک به نام ملحق تکریت 5، کنار اردوگاه افسران جا دادند.
💐 سه ماه اول شرایط بسیار دشواری حاکم بود؛ کتک های دسته جمعی، بیگاری های وقت تلف کن، بهانه جویی های پیاپی و محدود کردن برنامه های عبادی.
برخی از دوستان اهل نماز شب بودند.
🍃 برای آن ها بسیار سخت بود که شب زنده داری و راز و نیاز با خدا را در سحرگاهان ترک کنند. شب اول، عراقی ها دیدند که عده ای پیش از #نماز_صبح مدتی طولانی ایستاده اند، در یک دست تسبیح می چرخانند و دست دیگر را به حال قنوت گرفته اند.
💐 صبح با شگفتی سر از ماجرا درآوردند؛ تازه فهمیدند که این ها نماز شب می خوانند. اعلام کردند: «نماز شب خواندن ممنوع است! کسی هم حق ندارد دیگری را برای نماز صبح بیدار کند.!»
🍃 «سید» اهل نماز شب بود. برمی خاست و نماز می خواند؛ بار اول او را به اتاق خودشان کشاندند. تهدیدش کردند که نباید برخیزد و کسی را بیدار کند. شب بعد او برخاست و در حالی که برای #وضو گرفتن می رفت، با نوک پا چند نفر از دوستانش را بیدار کرد.
💐 نگهبان عراقی دیده بود؛ صبح سید را بردند و او را زدند.
از آن شب دیگر او نماز شبش را نشسته می خواند.
🍃 او با زرنگیِ خاصی که داشت، دوستانش را بیدار می کرد و آن ها نیز نشسته نماز شب می خواندند. عراقی ها وقتی درمانده شدند، دنباله ی قضیه را رها کردند.
📚 قصه ی نماز آزادگان، ص 172، خاطره ی عبدالمجید رحمانیان.
🦋بپیوندید🦋
╭━❀🌼❀━╮
@namazmt
╰━❀🌼❀━╯
#معارف_ذکر_های_نماز
💛 خوب است هنگام یاد خدا #صلوات بفرستیم 💛
💧 عن عبيد الله بن عبد الله: دَخَلتُ عَلى أبِي الحَسَنِ الرِّضا عليه السلام فَقالَ لي: ما مَعنى قَولِهِ: «وَ ذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى» (الأعلى: آیه ۱۵) ؟
💖 قُلتُ: كُلَّما ذَكَرَ اسمَ رَبِّهِ قامَ فَصَلّى. فَقالَ لي: لَقَد كَلَّفَ اللهُ عز و جل هذا شَطَطا! (كَلَّفتَني شَطَطا: أي أمرا شاقّا)
💧 فَقُلتُ: جُعِلتُ فِداكَ فَكَيفَ هُوَ؟ فَقالَ: كُلَّما ذَكَرَ اسمَ رَبِّهِ صَلّى عَلى مُحَمَّدٍ و آلِهِ.
💖 عبيد الله بن عبد الله: بر #امام_رضا عليه السلام در آمدم. به من فرمود: «معناى اين سخن خداوند: «و نام پروردگارش را برد و #نماز گزارد» چيست؟».
💧 گفتم: يعنى هر زمان كه نام پروردگارش را بُرد، برخيزد و نماز بگزارد. به من فرمود: «پس خداوند، تكليف فراتر از توان كرده است!».
💖 گفتم: قربانت گردم! پس معنايش چيست؟ فرمود: «يعنى هرگاه نام پروردگارش را برد، بر #محمّد و خاندان او درود فرستد».
📚 الكافي، ج 2، ص 494.
🦋بپیوندید🦋
╭━❀🌼❀━╮
@namazmt
╰━❀🌼❀━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#پادکست
🍏 چند تا نماز به درد بخور داری؟ 🍏
#استاد_دانشمند
╭━🍃━⊰❤️⊱━🍃━╮ http://eitaa.com/joinchat/3794927616C787ef768cc
╰━🍃━⊰❤️⊱═🍃━╯
#یاد_خدا
💗 خداوند در حدیث قدسى نیز به حضرت موسى(علیه السلام) فرمود: «یَا مُوسَى اُذکُرنِى فَاِنَّ ذِکرِى حَسَنٌ عَلَى کُلِّ حَالٍ»
🌻 اى موسى یاد کن مرا که یاد من در هر حالى نیکو است)؛ زیرا قلب با نور ذکر اللّه روشن و منوّر مى گردد.
📚 المحجة البیضاء، ج ۲، ص ۲۶۹.
💗 حتى در حدیثى از #امام_صادق (علیه السلام) آمده که: «لَابَأسَ بِذِکرِ الله وَ اَنْتَ تَبُولُ فَاِنَّ ذِکْرَ اللهِ حَسَنٌ عَلَى کُلِّ حَالٍ وَ لَاتَسأَمُ مِنْ ذِکرِ اللّهِ»
🌻 اشکالى ندارد که نام خدا و ذکر او بگوئى در حالى که بول و ادرار مى کنى؛ زیرا ذکر خدا در هر حالى نیکو است و از یاد و ذکر او [در آن حال] ناراحت مباش.
📚 الکافی، ج ۲، ص ۴۹۷.
╭━🍃━⊰❤️⊱━🍃━╮ http://eitaa.com/joinchat/3794927616C787ef768cc
╰━🍃━⊰❤️⊱═🍃━╯
#نماز_آزادگان
❇️ پس از یک ماه بستری بودن در بیمارستان زبیر بصره، همراه دوازده نفر از اسرای زخمی به پادگان الرشید بغداد منتقل شدیم.
🕯 با وجود زخم ها و شکستگی هایی که توان راه رفتن را از ما گرفته بود، بعثی ها با خشونت و بی رحمی ما را از اتوبوس پیاده کردند و در حیاط پادگان روی زمین گذاشتند و گفتند: «باید خودتان را به طرف اتاق بکشید! ما نمی توانیم شما را بلند کنیم».
❇️ هر چه به آن ها گفتیم که ما نمی توانیم تکان بخوریم، با ناسزاگویی و پرتاب آب دهان جوابمان را دادند. در همین حال یک خودرو وارد اردوگاه شد و در کنار ما توقف کرد.
🕯 مرد لاغر اندامی که لباس بلند عربی به تن داشت، از خودرو پیاده شد و به سوی ما آمد. به ما که رسید، سر و صورتمان را با مهر و عطوفت بوسید و دست به سرمان کشید و یکی یکی ما را بلند کرد و با زحمت بسیار همراه با لبخند به اتاق برد.
❇️ بعضی از بچه ها خونریزی داشتند. عطش همه را بی رمق کرده بود. همه درد داشتیم. عراقی ها حتی یک زیرانداز هم به ما ندادند؛ آن ها با بی خیالی در اتاق را قفل کردند و رفتند.
🕯 در آن دیار درد و غربت، تنها روزنه ی نوازش و محبت در چهره ی همین مرد دیده می شد که قلب خسته ی ما را آرامش می بخشید.
❇️ تنها وسیله ی او یک جانماز بود که زیر یکی از بچه ها که قطع نخاع بود، پهن کرد.
🕯 آن مرد پس از نیمه شب به #نماز ایستاد؛ بعد از هر نماز دو رکعتی که می خواند، سری به مجروحان می زد و دوباره نماز بعدی را می خواند.
❇️ به او گفتم: «آقا! شما کیستی که این قدر به ما محبت می کنی؟» او در حالی که لبخند می زد، گفت: «من سید علی اکبر #ابوترابی هستم» و باز نمازش را ادامه داد.
📚 قصه ی نماز آزادگان، ص 163، خاطره ی سید محمد تقی طباطبایی.
╔═ 🌼 ═💔═ 🌸 ═╗ http://eitaa.com/joinchat/3794927616C787ef768cc
╚═ 🌸 ═💔═ 🌼 ═╝