با حاج نادعلی رفاقتی داشت توام با احترام ویژه.
برایم سوال بود و سوال هم کردم، بهانه اش رفاقت قدیمی و قرآن خوان بودنش بود.
اما من رازش را زمانی یافتم که آمدند خبر شهادت برادرم را بدهند .
وقتی دایی حاج حسن توی ایوان بغلش کرد و گریه کرد، بابا گفت : خدایا شکرت که جنازه بچه ام رسید دستم.
یا موقعی که شایعه شهادت برادر دیگرم ، غلامرضا به گوشش رسید و همه نگران بودند، گفت: دعا کنید جنازه اش نماند و برسد به دستم.
یا موقعی که عمو حاج خداخواست ، برای خبر شهادت شهید غلامرضا ، دامادش، بهش تسلیت می گفت، گفت : خدا کنه ، راست بگن که جنازه اش اومده !
نمیدانم حاج نادعلی از انچه در فراق فرزند بازنگشته اش، بر سرش می رفت ، چه چیزی به او گفته بود ، که وقت خبر تشییع پیکر فرزندش ، خدا را شکر می کرد، که جنازه اش برگشته.
و من در حیرتم از این صبر و استقامت و انتظاری که پدران و مادران شهدای مفقودالاثر را تا پایان عمرشان، همراهی کرد .
مادر #شهید_قیسعلی_انصاری و همه قیسعلی ها ، امسال سبزیشان را بر سر کدام مزار بگذارند؟
راوی : محمد رضائی پورعلمدار
https://eitaa.com/nameghalam
#انتظار ؛ حکایت مادرانی است که سال هاست، به شوق خبری از عزیزشان صبح از خواب بیدار شده و تا پایان شب چشم انتظار می مانند.
و مادر #شهید_قیسعلی_انصاری اکنون در دومین روز از بهار ۱۴۰۲ هجری شمسی، چهل و یکمین سال انتظارش را شروع می کند.
فقط یک مادر می تواند، رنج های او را در تمام این سال ها تصور کند.
و من نمیدانم این انتظار چند مادر وطنم را آب کرد و می کند.
تنها با بغض می نشینم و به عدد سال های انتظار این مادر، می اندیشم ؛ ۴۱ سال انتظار
#فروردین
#فتحالمبین
#شوش
https://eitaa.com/nameghalam
713K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گرامی باد یاد و خاطره همه شهیدان، فرزندان پاکباخته وطن ،خصوصا شهیدان فروردین ماه شهر ونک
#شهید_قیسعلی_انصاری
#شهید_جهانشیر_رضائی
#شهید_سیدشریف_تقوی
#شهید_فاضل_محمودی
#شهید_جهانگیر_کفیلی_(ابوالفضل)
#شهید_نوروزعلی_نجفی
#شهید_غلامرضا_محمودی
#فروردین
https://eitaa.com/nameghalam
هدایت شده از نم قلم ✍
با حاج نادعلی رفاقتی داشت توام با احترام ویژه.
برایم سوال بود و سوال هم کردم، بهانه اش رفاقت قدیمی و قرآن خوان بودنش بود.
اما من رازش را زمانی یافتم که آمدند خبر شهادت برادرم را بدهند .
وقتی دایی حاج حسن توی ایوان بغلش کرد و گریه کرد، بابا گفت : خدایا شکرت که جنازه بچه ام رسید دستم.
یا موقعی که شایعه شهادت برادر دیگرم ، غلامرضا به گوشش رسید و همه نگران بودند، گفت: دعا کنید جنازه اش نماند و برسد به دستم.
یا موقعی که عمو حاج خداخواست ، برای خبر شهادت شهید غلامرضا ، دامادش، بهش تسلیت می گفت، گفت : خدا کنه ، راست بگن که جنازه اش اومده !
نمیدانم حاج نادعلی از انچه در فراق فرزند بازنگشته اش، بر سرش می رفت ، چه چیزی به او گفته بود ، که وقت خبر تشییع پیکر فرزندش ، خدا را شکر می کرد، که جنازه اش برگشته.
و من در حیرتم از این صبر و استقامت و انتظاری که پدران و مادران شهدای مفقودالاثر را تا پایان عمرشان، همراهی کرد .
مادر #شهید_قیسعلی_انصاری و همه قیسعلی ها ، امسال سبزیشان را بر سر کدام مزار بگذارند؟
راوی : محمد رضائی پورعلمدار
https://eitaa.com/nameghalam