eitaa logo
نرگِث
833 دنبال‌کننده
618 عکس
44 ویدیو
3 فایل
یک عدد آدمی‌زاد از نوع زن محل پرورش پیازچه‌های نرگس ‌ تلگرام: https://t.me/nargth نرگث با ص سه دنده: @I4khatun
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از - دلدادھ مٺحول -
خوش‌نوایِ جنوبی. heydoo_hedayati_gatare_khali.mp3
زمان: حجم: 8.9M
بلندتر بخند یادِ خونه بیفتُـم.
درک است آنچه در هر محلک است درک است بی‌خودان را معرک است چپک است دَرَکِ زین روزگار چپک است؛ - صفر دو | ناجی
امّا عزیزم؛ می‌دونی عواقب همیشه شنونده بودن چیه؟ می‌شه این‌شکلی که همه همهٔ غماشون باتوئه، وقتی که کسی دورشون نباشه تو می‌شی نقطه برای صحبت. و تو اگه قلب رئوفی داشته باشی به سادگی با این موضوع کنار می‌ای. قلب رئوفت تو رو سوق می‌ده سمت " همیشه حواسش به همه هست " بودنه نباید زیادی شنوا باشی اگه واقعاً عواقبش دل‌پذیره باش و گوش کن. قلبت زیادی زلال و رقیقه اگه شنونده*‌ای - بیست و یک و چهل و نه دقیقه
هدایت شده از  خاور‌میانه‌زدگی
سدّی که از غم‌های‌ ما محافظت می‌کرد تا مبادا سرازیر شوند، حالا شکسته.
دی‌ماه خیلی عجیب رقم خورد، بر خلاف پیشینه و رزومهٔ خرابش این‌بار قشنگ بود و عسل.
نرگِث
هجران؛
هجران با حاء؛ فراق با غین چه فرقی می‌کنن؟ با هر صامت جایگاه غم‌آلودش به پائین سقوط نمی‌کنه و ثابته، می‌فهمی عزیزم؟ ثابـت
خدای لیلةالرغائب‌ها، خدای " انا عند قلوب المنکسرة "
هدایت شده از  خاور‌میانه‌زدگی
« نفسم گرفت ازین شب، درِ این حصار بشکن »
تکذیب است و روا نیست که گفته شود آخر شاهنامه خوش است. اول داستان گل‌هایی دارد سرخ عنابی و همتای زر ناب؛ گل‌ها به ساز هوهو باد می‌رقصند و قاصدک‌ها قصد سفر می‌کنند. آفتاب بوسه بر دیدهٔ چشمه‌ساز می‌زند و در آئینهٔ قلبش نقره‌زلف‌هایش شانه می‌زند. به یک‌باره خزان می‌شود و زمینهٔ " آخر داستان " مهیا؛ خزان‌ها دل‌چسبند و دل‌فریب. پهنهٔ مِی آراسته و لب شعر گشوده می‌کند تا موسم سرما قدم بر عرصه گذارد، تا زمستان قدمی گذاشت و جایی گرم کرد و پشتی نرم کرد و عرقی خشک، همه‌جا یخ می‌زند. درست مثل " آخر داستان‌ها " - کوچهٔ چهل و هشت ارغوان | نرگس‌خاتون
تو را پنهانی دوست دارم که کلمات کلیدشان را گم کرده‌اند و حنجره‌ها ترس از تهمت لاف زدن دارند تو را آنگونه می‌خواهم که جهان، کائناتش را دریا، آب‌ را و انسان، عشق را از نغمه‌ای که نمی‌شنوی، به خودت گوش بده و از قصیده‌‌ای که در تب وصفت، سکته کرده من تو را از قیل و قال سوا کردم و خودم را از نگاه گذرای هر آدمی که چشمانت... شاخه‌نباتیست که نمی‌شود با فنجان چای هرکس مزه‌مزه کرد پس خودت را گوش بده میان لرز لبانم در تیرگی هوا، خاموشی صدا زمانی که اقرار می‌کنم: «دوستت دارم» - تبسم | به‌من