eitaa logo
نرگِث
833 دنبال‌کننده
618 عکس
44 ویدیو
3 فایل
یک عدد آدمی‌زاد از نوع زن محل پرورش پیازچه‌های نرگس ‌ تلگرام: https://t.me/nargth نرگث با ص سه دنده: @I4khatun
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از - دلدادھ مٺحول -
بی‌کلام. Intrestellar_HansZimmer.mp3
زمان: حجم: 3.8M
همیشه پشت نُت‌های موسیقی، داستانی نهفته شده... ؛ وقتی کریستوفر نولان از هانس زیمر خواست برای فیلم interstellar موسیقی بسازه، موضوع اصلی فیلم رو توضیح نداد، بلکه تنها یك نامه تایپ شده فرستاد که پدری طی یک مأموریتی دخترش رو ترک می‌کنه‌. این نامه فقط دوتا دیالوگ داشت : - برمی‌گردم. + کِی؟ و به زیمر یه روز فرصت داد تا این موسیقی رو بسازه. زیمر همون شب یک قطعه چهار دقیقه‌ای نوشت که یك کد مورس در اون قرار گرفته... و ترجمه‌‌یِ اون کد میشه : stay ( بمان ). و حالا این قطعه جزو شاهکارهای دنیایِ موسیقی شده...
اتفاقی نبودن رویدادها خیلی خیلی مهمه؛ بولد شده‌ست این جریان اصلاً. آسمون باز نشده تا پیش‌آمدها بیوفتن تو دامن‌مون، دری بوده و این باور دید تو رو خیلی عوض می‌کنه * لب‌خند
براٰی آدمی‌زااد؛
نرگِث
براٰی آدمی‌زااد؛
این تو پوشهٔ camera بود و اصلاً اصلاً یادم نیست که کِی ثبت شده - کی ثبت کرده - کجا ثبت شده و عجیب‌تر، من ثبت کردم؟ امّا مهم نیست عزیزم، مهم اینه این و من دارم. همین مهمه. نه؟
هدایت شده از نرگِث
تکذیب است و روا نیست که گفته شود آخر شاهنامه خوش است. اول داستان گل‌هایی دارد سرخ عنابی و همتای زر ناب؛ گل‌ها به ساز هوهو باد می‌رقصند و قاصدک‌ها قصد سفر می‌کنند. آفتاب بوسه بر دیدهٔ چشمه‌ساز می‌زند و در آئینهٔ قلبش نقره‌زلف‌هایش شانه می‌زند. به یک‌باره خزان می‌شود و زمینهٔ " آخر داستان " مهیا؛ خزان‌ها دل‌چسبند و دل‌فریب. پهنهٔ مِی آراسته و لب شعر گشوده می‌کند تا موسم سرما قدم بر عرصه گذارد، تا زمستان قدمی گذاشت و جایی گرم کرد و پشتی نرم کرد و عرقی خشک، همه‌جا یخ می‌زند. درست مثل " آخر داستان‌ها " - کوچهٔ چهل و هشت ارغوان | نرگس‌خاتون
قبق قویـآ؛
نرگِث
نمی‌تونم، نمی‌تونم جلویِ اشکایی که از سرِ درموندگیَ رو بگیرم. تلویزیونی که داره برای ظهور می‌خونه گر
شما همراهی کنید، یک‌سال پیش این‌جا این پست بارگذاری شده و کهنگی قلم و ضعف بیان رو به اشکای روی گونه ببخشید؛ آقا مهدی جان.
برای بُقچه که بُقچه دامنهٔ معنایی وسیعی رو بغل کرده؛
نرگِث
برای بُقچه که بُقچه دامنهٔ معنایی وسیعی رو بغل کرده؛
بقچه‌ها خیلی خوشبوان بچه‌ها، سوق‌میدن سمت کنجکاوی
هدایت شده از نیافته''
سکوت؛ و بعد صدای جوشیدن آب، داغ شدن روغن، ورق زدن کتاب برف هایی که آب میشن و چکه چکه به زمین میریزن . دختری که ایستاده توی سرما و به زمین خوردن قطرات آب خیره شده . کمترین اشاره‌ای ذهنش رو به هر سمتی میکشه . هر از چندگاهی کلمه ها از ذهنش به بیرون پرت میشن و یادش میاد صدا هم داره . می‌خنده، اشک میریزه، نفس عمیق می‌کشه، زندگی ادامه پیدا می‌کنه . باید رختخوابش رو مرتب کنه و شیربرنجش رو داغ . : هاچین و واچین عسل شیرین قصه مون هنوز ناتمومه . .