هدایت شده از نیافته''
سکوت؛
و بعد صدای جوشیدن آب، داغ شدن روغن، ورق زدن کتاب
برف هایی که آب میشن و چکه چکه به زمین میریزن .
دختری که ایستاده توی سرما و به زمین خوردن قطرات آب خیره شده .
کمترین اشارهای ذهنش رو به هر سمتی میکشه .
هر از چندگاهی کلمه ها از ذهنش به بیرون پرت میشن و یادش میاد صدا هم داره .
میخنده، اشک میریزه، نفس عمیق میکشه، زندگی ادامه پیدا میکنه .
باید رختخوابش رو مرتب کنه و شیربرنجش رو داغ .
: هاچین و واچین عسل شیرین قصه مون هنوز ناتمومه . .
نرگِث
واقعیت سوگ "
برای سوگدیدههایی که هنوز توی شوک حادثهٔ پیشاومده هستن و باور نکردن این فقدان رو، پروسه مرور سوگ براشون اجرا میشه.
پیوسته آنچهها را که ما میخواهیم مقدر نمیشوند. قاعده آفاق اینچنین وضع شده.
اگر غیر از این باشد تو باید سرگردان از فعل دنیا شوی.
روزی دعوی پذیرنده و خردمندی میکنی و روزی بعد تیپا بر بلور ادعایت میزنی، همه خرد میشوند و تو نیز خُرد
نرگِث
امّا حق است وقوع واقعه
ما شاهدیم، بر اشکهای اطفال مظلوم و زنان مظلومه، شاهدیم بر #فلسطین مغصوب.
شاهدیم بر کشتار در سالهایی طولانی، امّا قرار است باشیم بر وقوع واقعه