روزایی که با خودت تو صلحی بوی آرامش میده.
ماسک گذاشتم رو صورتم و آهنگ " I'm just a girl " و پلی کردم.
اتاق و مرتب کردم، با خودم تو صلح بودم.
روزا آرومترن اینشکلی.
بعد از تموم شدن یه سوگ یا یه تراژدی من گریه نکردم. حتی ناراحت هم نبودم.
خستهتر شدم، خستهتر
دلیل برای ناراحت بودن نداشتم. خسته بودم. مثل وقتی که دیگه هیچکس و تو قلبم پیدا نکردم و این من بودم که نفس نفس میزد عزیزم.
من دقّت کردم. هر وقت مضطر بودم، هر وقت کمجون و خسته بودم؛ یه چیزی پشت پلکام بود. یه سنگینی پشت گلوم بود، معدم اذیت بود، دمای دست و پام انگار یه دور رفته باشه سیبری و برگشته باشه بود.
هیچیم نبود ولی همهچیم بود.
مووآن دروغه. تهِ تهش و آخرش اینه که تو احساست رو از اوج خودش و از عرش به به فرش برسونی و کلی دوست داشتن گل و بلبل و کنی تنفر. ولی بازم با یه بو، با یه موزیک، با یه خیابون، با یه مکان، پرت میشی، غرق میشی، گیر میافتی.
نه اینکه دلت تنگ شه، نه اینکه غصه بخوری برای اونچه که باید بود و دیگه نبود.
چشمات خیسن برای عمر حیف و میل کردهی خودت.
حتی اگه اون عمر، سه روز باشه از کل عمرت. /🩸
نرگِث
مووآن دروغه. تهِ تهش و آخرش اینه که تو احساست رو از اوج خودش و از عرش به به فرش برسونی و کلی دوست دا
[ منطقیترش اینه یه سیسِ " اصلاً دردم نگرفت " طور بگیری و بگی تجربه شد برام.
امّا حقیقت اینه که دردم گرفت، دردمون گرفت. خیلی زیاد ]
نرگِث
[ منطقیترش اینه یه سیسِ " اصلاً دردم نگرفت " طور بگیری و بگی تجربه شد برام. امّا حقیقت اینه که دردم
از همین روزا که فقط " دردم میگیره "
دیگه برام مهم نیست چی قراره بگذره. همینکه بابا و ریحانه با هم بازی میکنن و بابا با یه من سیبیل دستاش و میکوبه به هم و میخنده از ته دل کافیه.
" کافیه "
بعد از هر فروریزی ما نمردیم. حتی خسته هم نشدیم، گریه نکردیم، ما ریسکپذیرتر شدیم.
مسیر هموار شد برامون.
ریسک کن. بذار برات این مسیر باشه که " هموار " میشه عزیزم.
میدونی چیِ کمالگرایی انقدر درگیر کرده ما رو؟ اینکه یا صدِ صد یا که نباشه کلاً بهتره.
به خاطر همینه اگه با یه نود درصدی مواجهه داشته باشم ترجیح میدم کلاً اون نود درصدهَ رو از دست بدم چون صد نیست.
همینه که همهچی برام سخته.
نشستم چیزایی که آزارم میده رو دستهبندی کردم.
فهمیدم منشأ همه آزارها، " منم ".
منم که نمیتونم تموم شدهها رو برای خودم تموم کنم، منم که دارم فرار میکنم، منم که هنوز نپذیرفتم. حتی این وسط منم که طفلکیام.
این ماهائیم که طفلکیایم. ما هم دردیم و هم درمون.
آخ آدمیزاد بختت.