هنوزم معتقدم که آدمای رندوم و اتّفاقی امنترینان
همون خانمی که تو میز روبهروییِ کافه تنهاست و تو هم متقابلاً تنهایی.
بعد میآد میپرسه که تنهایی و تو میگی آره و بعد سر یه میز میشینید و اون از تو عکس میگیره، تو از اون.
بعدم شماره هم دیگه رو سیو میکنید تا اگه یه روزی باز هم خواستید تنها برید کافه باهم برید.
یه نقطهایم هست میرسی میبینی از اون نقطهای که همهچیت پابلیک بود میرسی به جایی که عه سبحانالله هيچکس هیچی ازت نمیدونه و اگه یه شب افتادی مردی فقط خانوادتن که میفهمن.
نرگِث
یه نقطهایم هست میرسی میبینی از اون نقطهای که همهچیت پابلیک بود میرسی به جایی که عه سبحانالله
حتی متاسفانه میرسی به یه نقطه که همزمان که داری از گریه به خودت میپیچی بلند میشی اتاقت و تمیز میکنی و یه شات قهوه و به عشق همون ماسک مو جدیده میری حموم و گریه رو استپ میزنی تا فروپاشی روانی بعدی.
فکر کردی آثار غم چهجوری خودشون و نشون میدن؟
جایی که باید، گریه نکردی دستات سرد میشن، قلبت رو تو گلوت حس میکنی، انگار قلمت روونتره برای نوشتن، عکسات قشنگترن، تو هم ساکتتری چون کلمات همهچی رو خراب میکنن.
دیگه احساس میکنم تو موقعیتهای حساس زندگی جدّی بودن به کار نمیاد.
اتفاقاً باید همهچی برات یه جوک مسخره باشه تا کارت بیوفته رو غلتک. اصلاً از این به بعد میخندم تو همچین مواقعی.
مثلاً سر امتحان ترم 😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂 من 😂😂😂😂😂😂 هیچی 😂😂😂😂😂😂 نخوندم :)))))
نجاتدهندهی تو آینه خیلی جدیداً مورد پسندمه. یکی که با گریههات گریه میکنه، با خندههات میخنده. اصلاً هرکاری که تو کنی.
چه میکنه این نجاتدهندهی تو آینه.
خدا خدا خدا :)))))))))
گفت زنگ میزنم هرروز مطمئن شم گریه نمیکنی.
بعدم نرگس داد و گفت برای حال خوبت.
سرم و گذاشتم رو شونش و زمان باید متوقف میشد و نشد.
آخ از این آدما خوبای زندگی که باید روشون رزین بریزی تا فیکس بمونن.