هرچی پختهتر میشی؛ حرفایی که میزنی مبتلابهترن، همهفهمترن و این یعنی تنها چیزی که بین انسانها مشترکه. " غم " ئه.
نرگِث
هرچی پختهتر میشی؛ حرفایی که میزنی مبتلابهترن، همهفهمترن و این یعنی تنها چیزی که بین انسانها م
در پس هر غمی یه " خیلی خستم " هم نهفته.
متأسفم که باید هم همهچی رو جدّی بگیرم و هم همهچی برام یه جک سادهی روزمره باشه.
متأسفم وقتی میاد تو تخم چشمام زل میزنه و میگه " دوستت دارم " میگم: اوه هانی، معلومه که منم همینطور☁️
و مجدداً متأسفم وقتی میآد میگه " دوستت دارم " میگم: عه چه جالب منم همینطور، منم خودم و دوست دارم و بعد قهقههای پشت سر هم.
متأسفم بابت اینکه نمیتونم به ثبات 100% درصدی برسم.
نرگِث
راه و روشهای غیرمعمول، شیرینی به همراه دارن. مثلاً جای مسیج و تماس ایمیل زدن، خیلی کاریزماست. نشستی
مثلاً همین الان که ساعت یک و دوازده دقیقهست و این ایمیل و نمیدونم از کی دارم و این یعنی محشر کبری
بابا شعر میخوند، آرزو از انتظامی پلی بود، آباژور و روشن کردم، سرم و گذاشتم رو پای بابا و جانم، الان وقتشه زمان متوقف شه
عزیزم فکر میکردم اگه به جای دغدغههای بزرگتر دغدغم تمدید لیپ گلاس و چیبپوشم و کجا برم باشه همهچی درست میشه.
الان دغدغم تمدید لیپ گلاس و چی بپوشم ئه امّا همهچی بدتر شده🎀
داشتم فکر میکردم ما همهچی رو جدّی گرفتیم.
همیشه همهچی که قرار نیست نیاز به مکمل داشته باشه.
مثلاً با هوای سرد دیگه به آیتم گرم که در تضاد باشن نیاز نداریم. یه بستنی کافیه و نوک بینیت که سرخه☁️