گریههای پشت سر هم و، پاستا و گوجهای کردن مو و ریکاوری شدن.
میدونم، میدونم
درود درود
ء
زیر نور آباژور و گریه
صورتم رو ماساژ و گریه
صدای قرص جوشان و گریه
و عزیزم باید بگم نه تنها
گریه سلاح جمع نسوان ئه، حتی فعله.
فکر کن، مابین کارام گریه.
درود بر گریه
چی بود این قوی بودن ما انتخاب کردیم.
دیگه نمیخوام "من از همه کارام بر میام" باشم.
میخوام کاملاً "میخوام از یکی کمک بگیرم" باشم.
ظریف، انرژی زنانهی بالا، لیدی.
مجدداً لیدی، لیدی🐋
به نظرم این آدما که هم از جهت عاطفی ساپورتت میکنن، هم مشرف به لایه به لایهی تو هستن رو باید بوس کرد. بوس کرد و قاب گرفت از دیوار اتاق آویزونشون کرد. چون همهی سایدای تو رو دیدن و همچنان باقیاَن، باقیاَن و موندگار و مانا.
نازنازیای مادر🪄
نرگِث
به نظرم این آدما که هم از جهت عاطفی ساپورتت میکنن، هم مشرف به لایه به لایهی تو هستن رو باید بوس کر
فکر کن.
"رسیدی بگو"
"مراقب باش"
یا حتی خیلی "مراقب خودت نیستی؟ پس من مراقبت هستم"
"اگه سردته بیا ژاکت من"
داری غذا میخوری رو دماغت "بوس"، گریه میکنی رو چشمات "بوس"، غر میزنی پیشونیت و "بوس" میکنن.
چه حسی دارید که نجاتدهندهاید؟ ها؟
راستش دیگه دوست نداشتم "قوی" و "خستگی ناپذیر" باقی بمونم.
دوست نداشتم.
امّا به نظرم زن بودن یعنی ریشه بزنی و قد بگیری تا "ناکجاآباد" مقاومت کنی.
به نظرم نِشِستن و غصّه خوردن و کاسه چهکنم چهکنم گرفتن تو دست کافی نیست.
باید همچنان "قوی" باقی بمونم.
درود بر قویا
درود
./ حقیقت اینه سفرهای متمادی و پیاپی نه تنها که خستهت نمیکنه، "خستگی ناپذیرت" میکنه.
یِک آدمِ وسواسیِ فرّار از غذاهای بین راهی رو میکوبه از نو یک آدم متعهد به قانون سهثانیهای میسازه. خوراکیت افتاد رو زمین؟ تا سه ثانیه فرصت فوت کردن داری تا بتونی بفرستیش سمت خندق بلا.
حقیقت اینه سفرهای پشت سرهم، تشکیلاتیترت میکنه. کل زندگیت رو جا میدی تو یه چمدون و دِ بدو که رفتیم و عزّت زیاد و این حرفا.
من بندهی تجربههای نواَم.
از عکاسی محصول تو حرم تا فروش محصول و بساط ریختن و کاملاً لبخند :))))))
نرگِث
من بندهی تجربههای نواَم. از عکاسی محصول تو حرم تا فروش محصول و بساط ریختن و کاملاً لبخند :))))))
تجربههایِ نو و درود بر تجربههای نوی ناز :))))))☁️