نامناسبم، مشوشم و فروپاشی روانی تو یک میلیمتری منه.
در حالی که رژ رو رو لبام میکشم از درون برای بار سیصد و چهل و شیشم گریه میکنم و هیچی پدیدار نیست.
امان از نوسانات هورمونی و خداجون میشه که دیگه بس؟ :))))
راستش رو بخوای من از تعریف کردن سرگذشتم برای آدمای رندوم لذّت میبرم
یه آدمی که تو رو نمیشناسه تا بعد شنیدن حرفات سبک سنگینت کنه و احتمالش یک در هزاره مجدداً بخوای ببینیش برای یک بازهی ساعتی شنوندهست برای تو.
درود بر آدمای رندوم
هدایت شده از - دلدادھ مٺحول -
-عند_الفجر_الرادود_حسين_طاهري_والرادود_حسين_عجمي_1.mp3
زمان:
حجم:
5.9M
ء.
برای وقتهایی که نمیشد اما قاطعانه به "آخرین امیدِ باقیمونده" که تو بودی، فکر کردم و دَووم آوردم چون میدونستم حواست هست...
ء من میپرستم اوقاتی رو که تنشزان.
برای بقا دست و پا میزنی.
اتاقم رو تمیز کردم
دوش گرفتم
ماسک و رو صورتم گذاشتم و میوه پوست کندم و منتظر حل شدن قرص جوشان بودم، اگه تلاش برای بقا این نیست پس چیه؟
نرگِث
ء من میپرستم اوقاتی رو که تنشزان. برای بقا دست و پا میزنی. اتاقم رو تمیز کردم دوش گرفتم ماسک و رو
به نظرم کل اردیبهشت رو من تو تکاپوی "خوب" بودنم.
🩸 زنده موندن برایِ بقاء / اردیبهشت صفر چهار
بعضی وقتا یهجوری خستهم که خستگیم خودش پا میشه برام چایی میریزه، میگه بشین نازنین، من دیگه نمیکشم.
بیدار شدم با یه تپش قلبی که انگار تو خواب دوی ماراتن رفته بودم.
خوابم؟ کافی بود، حتی شاید مفید، ولی انگار روحم مرخصی گرفته بود. اونم بیاطلاع. نه کارت زد، نه استعفا داد، رفت که رفت.
یههو مسیج زهرا رو باز کردم: "این خستگیها با خواب نمیرن. ذهن و روحن که خستهس، جسمِ بدبخت فقط داره بار میکشه"
گفتم بله، دقیقاً مغزم یه هفتهست رو حالت صرفهجویی مصرفه، روحمم با مرخصی استعلاجی زده به دل ناکجاآباد.
شاید… شاید همون یه شب، روحم خوابید، نه فوراً، ولی حتماً.
*چشمک
ء
بابا داشت عمامهش و رو زانو میبست.
نشستم کنارش.
نه از سر نیاز.
فقط چون "گریه کردن پیش بابا از روی درموندگی" رو بلد نبودم.
بدون اینکه حالت صورتم رو تغییر بدم گریه کردم. اشکام بدون تغییر میمیک صورت رو یقهی لباسم میریختن.
بابا سرش و آورد بالا گفت
"هیچکس جز خودت برای خودت نمیتونه تلاش کنه. حتی من"
تمام قد "آدمیزادِ وا رفته، امّا تموم نشده" شدم.
آره باباجون.
آره.
نرگِث
ء بابا داشت عمامهش و رو زانو میبست. نشستم کنارش. نه از سر نیاز. فقط چون "گریه کردن پیش بابا از رو
"آدمیزادِ تسلیمِ صبورِ امیدوار"