eitaa logo
نرگِث
833 دنبال‌کننده
618 عکس
44 ویدیو
3 فایل
یک عدد آدمی‌زاد از نوع زن محل پرورش پیازچه‌های نرگس ‌ تلگرام: https://t.me/nargth نرگث با ص سه دنده: @I4khatun
مشاهده در ایتا
دانلود
غول زندگی برای من تمیز کردن اتاقم بعد پشت سر گذاشتن چالشای بزرگه. هم باید فشارای وارد شدهَ رو هندل کنی. هم تمیزکاری. خداجون یعنی چی که نمی‌تونی امداد غیبی برسونی بعضی وقتا؟
این‌روزا، شبیه‌ترین به آدمی هستم که دستش رو به "انتهای" مسیر زده و برگشته. تا خرتناقش پر تجربه‌ست. خسته‌ست، جدّیه، قاطعه امّا بازهم سعی در "آدمی‌زاد امیدوارِ صبورِ شکرگزار" موندن داره. قبلاًترها زیر بارون می‌رقصیدم. چرخیدن دستای دخترونه تو هوا و پلی بودن آهنگ. امّا الان نه. الان زیر بارونِ نازِ مستجاب‌الدعوه‌یِ نرم و اردی بِهشتی فقط آرامش و صبر رو طالبم. بل‌اخره بحران بزرگ‌سالیه دیگه، پائین اومدن استانداردات و قطع امید از آدما و محکم کردن رشته‌ی امیدِ متّصل شده بین خودم و خداجون. / پلانِ دوّم، اردی‌بهشت
نرگِث
این‌روزا، شبیه‌ترین به آدمی هستم که دستش رو به "انتهای" مسیر زده و برگشته. تا خرتناقش پر تجربه‌ست. خ
هنوز هم تأکید دارم رو این‌که "کافی‌ت رو سر بکش" ما که خندان می‌رویم.
جول و پلاسم و ریختم کف اتاق. اتاق رو تمیز کردم. دوش گرفتم. لباسای تمیز، عطر مورد علاقه، روتین پوستی، تمیزی، بوی خوب. صدای باد، رعد و برق، خداجون.
نرگِث
اگه این زندگی نیست پس چیه؟,
روزایی که جزء به جزءَم کرختن، سرم شلوغه و فرصت فکر کردن ندارم رو تا ابد بوس. به نظرم آدمی‌زاد موجودِ دوئیدن‌های پی‌درپی‌ئه. باید بدوئه، خسته شه، چلونده شه. درود بر سر مشغولی‌های زیاد و این‌ور اون‌ور رفتن‌های متمادی./ حالا منتظرم تایم ماسکم تموم شه تا صورتم رو بشورم و بعد خواب.
ء به گمانم مردم دیوانه‌اند. طالب بارانند و برای باران اخم و تخم می‌کنند. از باران فرار می‌کنند. به گمانم مردم دیوانه‌اند.
اردیبهشت برای من یه جهان موازیه؛ جایی که همه‌چی آروم‌تره، نرم‌تره، زنده‌تره. انگار خدا بعد از ماه‌ها سخت‌گیری، یه‌دفعه دلش می‌سوزه و می‌گه: "بیا. اینم پاداش زنده موندنت." همش بارون، همش لطافت، همش نازی. به نظرم در مقابل سیصد و شصت و پنج روز سال سی و یک روز اردیبهشت بودن کافی نیست. کمه، خیلی کم./
نرگِث
اردیبهشت برای من یه جهان موازیه؛ جایی که همه‌چی آروم‌تره، نرم‌تره، زنده‌تره. انگار خدا بعد از ماه‌ها
رسیدم خونه، برقا رفته بود. زیر نور شمع، غذای مورد علاقم و با فیلم مورد علاقم تو ماه مورد علاقم به ضمیمه‌ی صدای بارون. به نظرم تا ابد "درود بر اردیبهشت"
بهم گفت معیارت برای انتخاب آدما چیه. گفتم آدم "امن". بتونم خودم باشم. گفت من آدم امنیم؟ لب‌خند زدم گفتم اگه نبودی که باهم پیتزا از بساطی نمی‌خریدیم و لب جدول نمی‌خوردیم. و درود بر آدمای امن، درود و بوس بی‌کران,
نرگِث
نظر من رو بخواید من حقیقتاً کاملاً آدم [ بذار برم امام رضا خوب شمی ] هستم.
من همیشه آدمِ "برم امام رضا خوب می‌شمی" باقی می‌مونم. نه بابا گریه چیه، خاک رفته تو چشمم اوستا رضا. بذار بیام گردالی‌های ضریحت و فقط بوس.