تا حالا به کلمه‌ی یار فکر کردید؟ اصلاً یعنی چی؟ اِ)(1) اعانت کننده. (برهان) (شرفنامه). معین. (دهار). مدد. مددکار لغتنامه معین می‌گه مدد و مددکار خدایا تو مددمون می‌دی؟ یارکشی می‌کنی بیایم تو تیمت؟ یار ما می‌شی؟

معتقدم خدا به وقتش هم بغل‌مون می‌کنه هم بوس‌مون می‌کنه. مخصوصاً اون‌جا که آقام امیرالمؤمنین می‌گه که: "به خدا قسم که همیشه بعد از غم گشایشی شگفت‌آور خواهد بود" خدا به وقتش گشایش شگفت‌آورشو رو می‌کنه. آره

خدا یار ۸ میلیارد آدمی‌زاد روی کره زمین و کلی جنبنده منبنده شهشانی فشفشانی رو کره زمین و سایر کراته

بارون داره می‌آد و من به این فکر می‌کنم خداجون برا تو که کار یه بشکن زدنه. یار من شو، با ما کنار بیا آرومم کن

می‌گن وقت بارش بارون و اذان دعا مستجاب الدعوه‌ست. چقدر دعا کردیم؟ چقدر چشم‌مونو دوختیم به آسمون و بعداً فهمیدیم چیزی که براش جلز و ولز کردیم پشیزی ارزش نداشت؟ خدایا، خداجان، اوس کریم، لطفاً اگه قرار نیست بشه دست‌مونو محکم بگیر، بغل‌مون کن، بوس بوس بوس‌مون کن

نور خونه رو زرد کردم، بارون می‌باره. هوا انقدر جالبه که دلم می‌خواد هوا رو بذارم لای باگت و روش سس بزنم و بخورمش. ارغوان، این‌جا دیگه قفس نیست. من هم در این گوشه خاموش فراموش شده حالم خوبه. همه‌چی خوبه، شایدم این یه وهمه، یه وهمه که همه‌چی خوبه

بارون می‌باره، همه‌ی معادلاتت به هم می‌ریزه. بارون. آره بارون