نرگِث
نور خونه رو زرد کردم، بارون میباره. هوا انقدر جالبه که دلم میخواد هوا رو بذارم لای باگت و روش سس ب
بارون میباره، همهی معادلاتت به هم میریزه. بارون.
آره بارون
تی فرند زندگیتو انتخاب کردی؟
اگه نه بکن.
که اگه ساعت ۳ شب بیدارش کردی تا همراهیت کنه چایی بخورید لام تا کام هیچی نگه و همراهیت کنه.
حالا بعدأ بیشتر دربارش میگم
شببخیر
امروز فهمیدم نجاتدهنده متغیره.
نجاتدهنده x عه
کلّی دوئیدیم با معادلات در درجات یک دو سه x و پیدا کنیم.
الانم سگدو میزنیم بسته به حالمون نجاتدهنده رو پیدا کنیم.
نجاتدهندهی دیروز من انزوا بود
برای امروز قهوه
برای فردا احتمالاً بارون.
نرگِث
تی فرند زندگیتو انتخاب کردی؟ اگه نه بکن. که اگه ساعت ۳ شب بیدارش کردی تا همراهیت کنه چایی بخورید لا
در روز جهانی چایی برو بگرد دنبال تیفرندت.
کمپین #تیفرندتو_پیدا_کن رو دلم میخواد اولین نفری باشم که راه میندازم.
به نظر من؛ آدمها به اندازهی مواجههای که با یک غم داشتن گنجایش پیدا میکنن و کش میآن.
مثلاً بعد از یک سوگ، تنها چیزی که برای تو میمونه شعله ور شدن غم توی قلبته. حتی سردردهای بعد از گریه و این داستانا هم توجهتو جلب نمیکنه.
نمیدونم اسم این نقطه چیه. من میخوام بهش بگم "رویارویی با غم بزرگ و ارجحیت درد بزرگتر به سایر دردها".
شببخیر
تو خدای مایی، مگه نه؟ همون خدایی که وقتی قلبمون تو تلاطمه دست میکشه رو قلبمون.
ما که قائل به جسمیت خدا نیستیم، غلط کرده باشیم. ولی میدونیم که خدا وقتی که بیقراریم جمعمون میکنه و دست میکشه رو قلبمون. برامون بارون میفرسته
تو خدای مایی
ممنون که گذاشتی بندههات باشیم.
زندگی سادهست. مثلاً تو بعد از اینکه شیر مورد علاقهتو پیدا کردی تا واقعاً مزّه شیر بده همش دلت میخواد لاته(چمیدونم شماها بهش میگید لته) بزنی.
خیلی سادهست.
کافیه آدم مورد علاقهتو پیدا کنی همش دلت بخواد روزات شب شن و شبات روز.
همش دلت بخواد زندگی کنی
همهچی به علاقه بستگی داره.
خیلی جدّی و واقعی
من که با غول سیاه "خستگی در برابر همچی" گلاویزم. چون غول چراغ جادو خودشو نرسوند.
تو چی؟