نرگِث
زرقُ برقِ مادیاتی که کور کرد چشممونُ از تعریفُ تمجیدایِ کلفت، گِرِه چارقد کورتر میکنیمُ زلف داخلت
828.9K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دو قلوپ اومدیم کامنشین کنیمُ آخر سر یه فال در خدمت باشیمُ این پرُ پاچهٔ نابلد کار دست دادُ ترك خورد این فنجونِ لعنتی.
* نگا به نیشِ بازم نکنید تهش باید جمعُ جور میشد این چلمنبازی
داشته باشید همینُ همین الان.
میبوسم رویِ گُلتُ اوسکریم منبابِ برکت*
- خونهٔ مامانگلی
[ 20:54 ]
همین الان که لنگ رو لنگ انداختمُ پهلو زدم جلو پنجرهٔ باز بارون میادُ رایحهٔ مطبوعِ خاكُ حس کردم مینویسم.
شرشرِ برکةٔ الهی داره میادُ خیس میکنه این پایِ لَنگُ.
* همزمانِ این چکهها میخوام منم اشکی شم آقایِ خدا.
نرگِث
* هیئت
دخترایِ نرگس سلام، طبقِ روال اول کاری بابونه میدم خدمتتونُ بعد.
امشبی دعاتون میکنمُ چشم رو هم بزاریدُ آخیشِ تهِ دلُ بدین بیرون*