[ 20:54 ]
همین الان که لنگ رو لنگ انداختمُ پهلو زدم جلو پنجرهٔ باز بارون میادُ رایحهٔ مطبوعِ خاكُ حس کردم مینویسم.
شرشرِ برکةٔ الهی داره میادُ خیس میکنه این پایِ لَنگُ.
* همزمانِ این چکهها میخوام منم اشکی شم آقایِ خدا.
نرگِث
* هیئت
دخترایِ نرگس سلام، طبقِ روال اول کاری بابونه میدم خدمتتونُ بعد.
امشبی دعاتون میکنمُ چشم رو هم بزاریدُ آخیشِ تهِ دلُ بدین بیرون*
شکوفهها که رخ اناری کردنُ ثمره دادن بیرونُ گردنِ تواضع خم کردنُ داشته باشید رو زوم*
نه به شورُ اشتیاقِ اردیبهشتُ نه به اوقات تلخیِ خرداد.
* چشم وا کردمُ دیدم اَی بابا، پنجِ خرداده.
منِ مفلوك سهلانگاری کردمُ انداختم پشتِ گوش.
الان دارم قورت میدم این صفحاتِ لعنتیُ
* نکنید که کاسهٔ چه کنم چه کنم دست بگیرید؛ نکنید.
نرگِث
آخرِ شبی میخوام صحبت کنم باهاتون. پس: [ بسمالله ] پیشنوشت : فارغ از کلماتِ سنگین و ثقیل به عمل آ
لازمه یه دورِ کامل بشینم هجی کنم اینُ تا یه جوالدوزم به خودم زده باشم
* سوزنُ نادیده بگیر، جوالدوز لازمم
نرگِث
لازمه یه دورِ کامل بشینم هجی کنم اینُ تا یه جوالدوزم به خودم زده باشم * سوزنُ نادیده بگیر، جوالدوز ل
* دیگه کار از بغض گذشته، ضجه وُ مویهَ رو پیاده شو