طبقِ عادتِ نرگس، داشته باشید از شجریانِ حجنره‌طلایِ عزیز * چشمك.

بیا بیا دراز بکش زلفاتُ نظم بدم * چشمك.

دخترایِ ایران چرا انقدری زیبا وُ ستودنیَ‌ن؟ رخِ ترگل‌ورگل کرده وُ منظرهٔ زیبنده با یه پیوندِ ابرو وُ خالِ کنارِ لبُ زلفِ مشکی. * گونهٔ اناریُ انداخت‌م تو Vipییِ پاراگراف.

همین امروز نرگس غم‌زده بود که کسی یادش نکرده وُ نخواهد کرد. ممنون‌م که قلبمُ به دستِ نوازش گرفتی ابركِ ابروکمون. * می‌بوسم رویِ زیباتُ https://eitaa.com/kouchebaran/3053

یه قابِ دونفرُ نصفی با پنج‌امین نیمچه. * موهبتِ وجود از واحدِ هستیُ اوردم تا حسِ خوبی که القاگرِ من بود بلوتوث شه سمتِ شما.

[ رخ ] از رخ و سیما که حرف‌ها بسیار است و قبل‌ترها رسانده‌ام دست‌تان، مهر و موم شده دریافت کردید و جوابی نشنیدیم. آن‌قدرها هم لایقِ سکوت نبود؛ کاش تفی کرده بودید تا مسرور شویم که الحمدالله لیلی کاسهٔ دل بشکسته و این بلوایِ آتشین شاید خَموش می‌گشت. آن‌قدر چوب و چماقِ بی‌اعتنایی بر سر ما کوفتید که این دل مبدل به گوشتی ویرانه شد. کاش کمی حیا را خرجِ حق‌الناس کرده بودید که گل‌رخان بر کوچه‌ها نتازانید، اَی که حیف طالعِ ما در مسیرش حبِ شما، انتهایش خِر خِر گلو و بغض آوارگی بود. برسد به دستِ همان خیر دیده. - نرگس‌خاتون | خَر دادِ عزیزُ این هوایِ نامطلوب‌ش دست گذاشت‌ن بیخِ گلومُ همچین نثری دراومد.

شریكِ خیابون دور کردنِ نرگسی می‌کنم دخترا رو * دست بزارید کفِ دستِ نرگس باهم بریم دَدَر دودور.

شب‌تون طبقِ عادتِ نیكِ پیشین به خیر * بابونه تقدیمِ رخِ اناریُ گل‌گون‌تون.