[ رخ ]
از رخ و سیما که حرفها بسیار است و قبلترها رساندهام دستتان، مهر و موم شده دریافت کردید و جوابی نشنیدیم.
آنقدرها هم لایقِ سکوت نبود؛ کاش تفی کرده بودید تا مسرور شویم که الحمدالله لیلی کاسهٔ دل بشکسته و این بلوایِ آتشین شاید خَموش میگشت.
آنقدر چوب و چماقِ بیاعتنایی بر سر ما کوفتید که این دل مبدل به گوشتی ویرانه شد.
کاش کمی حیا را خرجِ حقالناس کرده بودید که گلرخان بر کوچهها نتازانید، اَی که حیف طالعِ ما در مسیرش حبِ شما، انتهایش خِر خِر گلو و بغض آوارگی بود.
برسد به دستِ همان خیر دیده.
- نرگسخاتون | خَر دادِ عزیزُ این هوایِ نامطلوبش دست گذاشتن بیخِ گلومُ همچین نثری دراومد.
2.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شریكِ خیابون دور کردنِ نرگسی میکنم دخترا رو
* دست بزارید کفِ دستِ نرگس باهم بریم دَدَر دودور.
یه بچهٔ دوسهساله چقدری پتانسیلِ خوشمشربیُ میتونه داشته باشه؟
انقدر اجتماعی، انقدر برونگرا، انقدر شیرین زبون.
* حرّاف نه، شیرین زبون.
نظرِ نرگس رو اینه اگه از قبل پختهٔ محرم نشی نمیچسبه.
پیشنهادم اینه از چهل روزِ قبل برید استقبال تا شسته شه زنگارِ آینهٔ دلتون.
چلهنشینی زیاد بابِ میل نیست، همون تركِ رذائل در قبالش انجام فضائلُ پیش بگیرید تا بعد.
* لبخندِ پتُ پهن.
نرگِث
هلیکتنیُ با همین کامنشینِ لبُ لوچهت کن تا عکاسباشیُ اجیر کنم * چشمك
Homayoun Shajarian48322341839881.mp3
زمان:
حجم:
6.4M
صنما، اوردم نسخهٔ اولِ صدایِ زیبا رو*
دختر زبون به دهن بگیر تا بگذره، زبون به دهن بگیر.
* نفسِ آخیشتُ همین الانی بده بیرون، بلاخره تموم میشه
بیمِ اینُ دارم که وقتی تماممُ چپوندن تو خاكُ یه لحدم روش از دست بدم غروبِ بوسیدنیِ اینجا رو
* بغضِ گنده.