فعلاً کربلا تو دسترس نیستُ همینجا بسنده باید کرد
* عرفهایَم کربلامون نشد، نشد آقا.
حاجخانِم این اشرفِ مخلوقاتِ انقدر عاجزه که به موقعِ دیدنِ رخسارهٔ نگار بیجنبه میشه وُ تپش قلب دویست میکنه
* حالا ما با اینهمه دبدبه وُ کبکبه تحفهای نیستیم
نرگِث
حاجخانِم این اشرفِ مخلوقاتِ انقدر عاجزه که به موقعِ دیدنِ رخسارهٔ نگار بیجنبه میشه وُ تپش قلب د
ویرایشا رو که مودب میکنه بیانُ داشته باشید
قبل تحفه یه چی تهاجمی بود
* حالا کاری با موضوعیتِ این متن ندارم، زبونِ حالِ دخترایِ نرگسه؛ اینُ بچسبید.
[ جایگاه ]
قلم که بر ماجرا میچرخد، انگارَکی میانِ صد مردم ایستادهای برایِ سخنوری.
حال اگر یخِ جمع را خواهم آب کنم با ابیات میبایست شروع کنم ولی ذهن منفعل است.
مودتِ حسین بر جهانیان آشکار و ولایِ او بر ما روشن، حال که زمان زائید این دردِ سازِ مخالف زدن را باید و شایدها را بر شناختِ حسین باید تنظیم کرد که ابتدا بر باغچهٔ دلِ فلانی و بهمانی بذرِ معرفت پاشید و در آخر الفتِ به حسین و آلِ حسین درو کرد
- نرگسخاتون | دربارهٔ عرفه خیلی عجز داشتم تو نوشتن.
Shabe Entezar - Dariush Rafiee.mp3
زمان:
حجم:
4.8M
گرامافونِ کافه چ تو تجریشُ سفارشِ یه چای پهلوی *
[ پینوشتِ پیشآمدها ]
چشم انقدر ترسیده که حتیٰ عنوانِ اثباتِ یك شیء نفی ماعدا نمیکند هم کارآمد نیستُ یه خطِ قرمزِ گنده رویِ وضعشدهها باید زد.
دخترایِ نرگس، سلام.
و امّا موسیقی در قالبِ سنتیُ اینجا شِیر کنیدُ جانم برای رخسارهَتون بگه نزارید نرگسُ دمُ دستگاهش بشن اسبابِ فساد بازی چرا که مکالمهای صورت نگیره وُ فقط فایلِ صوتی باشه
* جنسیت هم مهم نیست
https://eitaa.com/joinchat/3881501124C3aae12c9b2
نرگِث
دخترایِ نرگس، سلام. و امّا موسیقی در قالبِ سنتیُ اینجا شِیر کنیدُ جانم برای رخسارهَتون بگه نزارید
خنزلپنزل جمع کنیدُ بیاید همینور *