نرگِث
[ برگرفته از کتابِ قالیچهٔ شناور ] بشر تا به امروز به ندرت بر کام چشانده ثبات را، چه عقلی چه جسمی. د
[ برگرفته از کتابِ قالیچهٔ شناور ]2
شماتت را که چوبیست بر سر اطرافیان فرو نبر، این دستور است.
کارما همیشه یادآورِ این است که انگشتِ اشارهات را که سمت کس یا چیز گیری، سه انگشتت سمت خودِ توست؛ حال اگر نیت خیر داشته باشی همین است یا نیت شر
- نرگسخاتون | کتاب وجود خارجی نداره وُ زادهٔ ذهن خودمه
نرگِث
[ برگرفته از کتابِ قالیچهٔ شناور ]2 شماتت را که چوبیست بر سر اطرافیان فرو نبر، این دستور است. کارما
خاتونا این سبك نوشتنُ اختصاصی به دنیا اورد ذهنِ پر ترشحِ نرگس، میشه گفت کلیشه به مقدار لازم
[ و امّا، پندِ ننهنرگسیطورُ انداختم قسمتِ vipیِ این پاراگراف ]
بچههایِ نرگس؛ این شبا نرگس دخیل بسته به فلان ضریحُ بهمان امامزاده
* دعاش کنید مشتیُ کفزدنی
[ ساعتِ بیستُ پنجُ شصتُ یك دقیقه ]
این، همین قرصُ همین قاچِ ماه شده دردِ بیدرمونُ دوایِ درد، همین علاجگرِ ظلماته.
* حالا یه بشقاب پلوخوری ماهمون نشه؟
هدایت شده از انسآن .
به عنوان یه نرگس که امروز شوت بودنُ بوسید گذاشت رو طاقچه دارم مینویسم.
" دوتا فیلم که وجهمشتركشون بازیگرُ مفهومِ فیلم بودُ تماشا کردم ".
داخل هر دو سیاهنمایی چپیده شده بود، چرا؟ چون تمام بُعدِ کارکردُ عملکردِ ایران پر شده از اختلاسُ تعرضُ خشونت.
تهشم رو یه تریبون جمعُ جور کردنُ خواستن به رخ بکشن ابعادِ زیبایِ دیگهَ رو.
* گوشایِ مخملیِ منُ شما چه قشنگه
Alireza GhorbaniAlireza Ghorbani - Asheghane Nist-[128].mp3
زمان:
حجم:
4.5M
فعلاً، فعلاً با همین سر کنید.
* چشمك
[ جامعهپذیر، فرهنگپذیر ]
* الان دیگه وقتِ تقثیلُ سنگیننویسی با لغاتِ پر پیچُ خم نیست.
چیستیِ جامعه پذیر؟ تا چماقِ مأمورُ امنیهچی نباشه نهادینه نشده خلاف اشتباهه، باید زورِ مأمور بالایِ سرت باشه تا خبطُ خطایی سر نده ازت.
فرهنگ پذیر؟ متشخص