هی میخوام بحثُ کلامی کنم هی سوق داده میشه سمتِ سهچهارتا عکس
* لبخندُ تشدید کن دختر
نرگِث
هی میخوام بحثُ کلامی کنم هی سوق داده میشه سمتِ سهچهارتا عکس * لبخندُ تشدید کن دختر
این شمالِ کوفتی چی داره؟ چی داره که از ده فرسخی بوش آدمُ میکشونه سمتِ خودش؟
اینجا خبری از بافتنُ چه بدونم محتاطانه عمل کردن تو متن نیست، اینجا همون جوّ دوستداشتنیُ بوسیدنیُ داره.
این برهه اگه همهش درد باشه قاعدتاً منزجر کننده میشه، اگه خوشی باشه تکراریُ زننده.
خلاصه که تو هر موقعیتی، توصیهٔ من اینه لبخند بزن عزیزم
* پررنگتر، پررنگتر
musicsweb.irsonati - 9 - 128 - musicsweb.ir.mp3
زمان:
حجم:
4.6M
زیرِ نورِ ماه، همین ریتمُ همین قطعه
* همون رخِ همیشگی
نرگِث
دخترایِ نرگس، سلام. و اما جریانِ همیشهَمون، بناتالحوراء کارِ سنگینی نسبت به دفعاتِ قبلُ تقبل کرده
دخترایِ نرگس، اینهمه کش اومدم برایِ تبلیغِ فردا، یه ذرهٔ خیلی بزرگ دست میجنبونید؟
هنوز برنجُ مرغ تهیه نشده
* هر چهقدر معرفت به آقا امیرالمومنین دارید اقدام کنید، میبوسم چشماتونُ
بیاید به یه لبخندُ یه تبریك متکی باشیم، بگیرببند دارید برایِ عیدی؟
منم که از ذریهٔ پیغمبر نیستمُ عیدی بده هم نیستم
* تو آتیش عیدی بسوزیدُ بسازید
[ علی ]
به رأسِ شیعیجماعت، اسدِ بنتاسد با ردایِ نبی گام بر میدارد.
اوست که در تیرگی و ظلماتِ شب توبرهٔ خرما بر دوش حمل میکند و گرمایِ دستِ پدرانه را بر سر ایتام میکشاند.
گویند " دستها داستانها دارند "
دستها بالا رفتند تا تثبیتگرِ حقانیتِ علیالاعلی باشند.
دستی در کاشانهاش بر رخسارهٔ همسرش پائین آمد تا تقدیر را با باطل تعویض کند.
تکجوانهٔ ولایت سرانجام میروید؛ به پاسِ زحماتِ شاعر و اشعار " اندکی صبر فرج نزدیک است "
- نرگسخاتون | همون محبتِ همیشگی