بر دلم خرده نگهداشت، با همان تحریمها میپرسیدم اینچنین مصلحتی را.
میپرسیدم ردایِ غم بر شانههایم را که غمت هم دوست داشتنی میبود.
تمنای وصال تو را دیده به منت بکشد، پس کی به میان راه میشوم زوار حسین؟
* خیلی خیلی بداهه | نرگسی
نرگِث
نتونستم از خیر دعا برایِ بچههایِ vipیِ نرگس بگذرم * نرگس انقدرا هم بیمعرفت نیست، همهَ رو مخصوصُ م
اینکه میگم vip منافاتی با محبوب بودنِ بقیهٔ دخترای حره نداره
* چشمك
نرگِث
این موکبایِ خیابونی سادگی بیشیله پیله بودنُ یه لیوان چای با عِطر گل محمدیُ چاشنیِ غم *
این کلمه به کلمه جدا کردنه برایِ هجی کردن کفایت نکرد
* همهچیز اینجا خیلی خوبه آقا
[ ساعت بیستُ دو ]
لطف شما به ما رسیده، هفت خانهٔتان آباد.
سوز سرمای شب را کسی خریدار ندارد جز همنشینی با بزرگان این چاشنیِ سوزدار شیرین بر کام بنشیند.
- خیلی خیلی خیلی لبخند *