امّا ساعات بیانگرِ چه موضوعیاند؟ نوشابه شیشهای؛ فرش سوخته، تابش نور و در آآخر تولدِ سبزانور *
نرگِث
امّا ساعات بیانگرِ چه موضوعیاند؟ نوشابه شیشهای؛ فرش سوخته، تابش نور و در آآخر تولدِ سبزانور *
سرازیر بودن ابهام و خیلی خیلی متوجهم.
بمونه سرِ وقت جریانش و میگم. *
نرگِث
سرازیر بودن ابهام و خیلی خیلی متوجهم. بمونه سرِ وقت جریانش و میگم. *
مقصود چی بود؟
سبز و چی تشکیل میده عزیزم؟ زرد و آبی
نه؟
خووب دقت کن، فرش زرد سوختهٔ وا رفتهَ رو در نظر بگیر، تابش نور و اصلاً ما رنگ آبیمون کجا بود؟ ما تا خرخره آبی موندیم و بس نشستیم تا فرجی حاصل شه و رخ بدیم.
* دقت کن، تاا خرخره.
نرگِث
مقصود چی بود؟ سبز و چی تشکیل میده عزیزم؟ زرد و آبی نه؟ خووب دقت کن، فرش زرد سوختهٔ وا رفتهَ رو در
در نتیجه رنگ سبزمون جور شد، تابش نورم که بود و شده [ سبز ا نور ]
فکر میکنم جواب دادن یا بارگذاریِ مسیجهای منفی چنان باارزش و مهم نیست.
امّا دخترایِ من، ما باهم دوستیم، نه؟
قرار نیست به شعور هم توهین کنیم
قرار نیست فکر کنیم هیچاتفاقی نمیافته با پیامهای ما.
لطفاً اگر محیطِ خانواده بنا به هر دلیلی کم و کاستی داشته برایِ بسترِ تربیت، از فرهنگِ عرفیِ جامعه بهره ببرید🤍.
نرگس خیلی دوستتون داره
* فشردنِ دستاتون
نرگِث
فکر میکنم جواب دادن یا بارگذاریِ مسیجهای منفی چنان باارزش و مهم نیست. امّا دخترایِ من، ما باهم دوس
پینوشت: لطفاً مهربون باشید
* لبخند
دخترِ نرگس، همیشه لبخند دوا نبوده، قرار نیست دوا باشه.
گاهاً درمانگر بودن دوستداشتنیه.
پس؛ لطفاً لبخند
لطفاً لبخند
لطفاً لبخند
لطفاً لبخند
از نامهٔ شیشم؛ سلام.
ساعت سه و پنجاهدقیقه.
عزیزم، همه تو تنشیم، حالا هرکی با مسائل مختلف؛ اینجا شیره مالیدن رو کلهها خیلی آسونه، درست مثلآب خوردن. اونجا چهطور؟