نرگِث
آرامش این آهنگ رو فقط با اشتراک گذاشتنش میتونم بهتون انتقال بدم :) واسه حال خوبتون *
این قطعه دوستداشتنی همآوای زیر پلک آسمون شدن عزیزم.
از چه جهت؟ رایحهٔ نغمهٔ بارون و داره.
آدمیزاد، بر اساس غریزه و خَلق حقطلبی میکنه و شاید دست به تحریف طینتش برده شه.
آدمیزاد طفلکی.
نرگِث
آدمیزاد، بر اساس غریزه و خَلق حقطلبی میکنه و شاید دست به تحریف طینتش برده شه. آدمیزاد طفلکی.
عزیز نرگس سلام، این مدت عجیبترین شکل ممکن داره میگذره، خیلی غریب و ناآشنا.
اونجا چهطور؟
نرگِث
عزیز نرگس سلام، این مدت عجیبترین شکل ممکن داره میگذره، خیلی غریب و ناآشنا. اونجا چهطور؟
[ آدمیزاد عاشقپیشهٔ بیچاره ]
نرگِث
[ آدمیزاد عاشقپیشهٔ بیچاره ]
"لغت واژهٔ بیچاره تو جامعهٔ فعلی بد تلقی شده و امّا بیچارهها واقعاً لایق ترحم بیش از حد [ دوستیخالهخرسه ] هستن؟ "
هدایت شده از خاورمیانهزدگی
من را اینگونه نظاره نکن!
شاید شِبه آدمیزاد باشم اما جوهرهٔ من همانند یاسسفید است. من آدمِ کامل نیستم، نیمهام. نیمه سبز. گاهی سبزِ سبزِ سبز هستم. گاهی ..
در پیچاندن استادم و برای پیچیدن حیّ و حاضر. من بر اثرِ پیچش خود در تار و پود انسانهای موردعلاقه خویش را حمایت کرده، سپس بالا کشانده و تا به امروز زندهام! زیستِ من به وجود کسی برای پیچش بستگی دارد. امّا تو چطور؛ پیچشِ یاس سفید را دوست داری؟!
هدایت شده از خاورمیانهزدگی
مانند تکهای منسجم از یک ابر بودی. از دور لطیف،متراکم و از نزدیک محو،فرّار. اما من در پس این سالها هنوز هم ابرها را دوست دارم. مانند انسانهای ابری .. « چه حیف! »
نرگِث
مانند تکهای منسجم از یک ابر بودی. از دور لطیف،متراکم و از نزدیک محو،فرّار. اما من در پس این سالها
" دست نیافتنیها، بر پایهٔ عطشاند و خواستن "
نرگِث
" دست نیافتنیها، بر پایهٔ عطشاند و خواستن "
« ادبیات فعلی عجیب رو به افوله، نه؟ »
قاعدتاً اشعار بر اساس غریزه میبایست پیرو " بیقاعدگی " بودن.
با اینحال راه منطق احساسات رو پیش گرفتن. غزلها بالفعل مصداق منطقن و قصیدهها بالقوه.
نرگِث
قاعدتاً اشعار بر اساس غریزه میبایست پیرو " بیقاعدگی " بودن. با اینحال راه منطق احساسات رو پیش گرف
کلام شعر واضحتر از نثره.
کلام شعر واضحتر از نثره.
کلام شعر واضحتر از نثره.
کلام شعر واضحتر از نثره.